خبرگزاری شبستان: اگر بخواهیم ناهنجاریهای نمایشگاه بینالمللی تهران را در یک فهرست بلندبالا تنظیم کنیم قطعا شیوه مکانیابی برای برگزاری این رخداد فرهنگی از جمله این چالشها خواهد بود. امروز در حالی مصلای نیمهساز بزرگ تهران با قطعیت تمام به عنوان محل برگزاری نمایشگاه کتاب تهران تبدیل شده است که انگار این مکان از اول قرار بوده نمایشگاه باشد و یک تعارف یا رودربایستی باعث شده که عنوان آن مصلی انتخاب شود.
نمایشگاههای بینالمللی کتاب تهران در همه ادوار برگزاری خود از محل دایمی برگزاری نمایشگاهها به عنوان مکان برگزاری این رخداد فرهنگی بهره میبرد اما محدودیتهای ترافیکی، نبود ایستگاههای مترو و ازدحام در بزرگراههای منتهی به نمایشگاه باعث شد که مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت نهم به فکر تغییر مکان برگزاری نمایشگاه بیفتند؛ در این میان نام مصلی بزرگ تهران که بعد از حدود سه دهه از طرح ساخت آن هنوز یک پروژه ناتمام است، مطرح شد.
شاید آنچه نام مصلای تهران را بر زبانها انداخت علاوه بر وسعت و مساحت آن که میتوانست فضای کاربری لازم برای برپایی غرفهها را فراهم کند نزدیکی به مرکز شهر، دسترسی آسانتر به آن و وجود ایستگاههای متعدد مترو در اضلاع مختلف آن بود با این همه؛ همان زمان مسئولان تأکید میکردند که این انتخاب، یک انتخاب موقتی است و قرار نیست که نمایشگاه کتاب تهران برای همیشه در مصلی بزرگ برگزار شود اما اکنون پنجمین سال است که نمایشگاه تهران تجربه حضور در مصلی را از سر میگذراند و انگار مسئولان هم پذیرفتهاند که این تجربه چندان هم ناخوشایند نیست، مثل این است که میهمان در منزل میزبان آنقدر بماند که به مرور حس میزبانی به او دست دهد، امروز همچنین وضعیتی برای نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران پدید آمده است و چه بازدیدکنندگان و چه مسئولان برگزاری انگار در یک توافق نانوشته پذیرفتهاند که مصلی محل برگزاری نمایشگاه کتاب تهران است اما در این میان ذکر چند نکته ضروری به نظر میرسد.
1. کی قرار است مدیران و مسئولان ما از دایره چرخه راهکارهای کوتاهمت بیرون بیایند و افق دید و نگاه خود را گستردهتر کنند؟ آیا به تبعات برگزاری نمایشگاهها در مصلی تهران اندیشیدهایم؟ علیالظاهر مسئولان مصلی هم چندان بدشان نمیآید که به درآمدهای اقتصادی از مصلی برسند؛ همچنان که گفته میشود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بابت برگزاری نمایشگاه یک میلیارد و پانصد میلیون تومان باید به مصلی پرداخت کند، ضمن اینکه توجه کنید این نمایشگاه، کتاب نیست که مصلی بزرگ تهران را به عنوان میزبان خود انتخاب کرده است، اگر دقت کنید مصلی در ایام سال پذیرای انواع و اقسام نمایشگاهها از پوشاک و البسه تا فناوری نانو است.
علیالظاهر سر دستاندرکاران مصلی چنان به شمردن اسکناسهای حاصل از این نمایشگاهها گرم شده که فراموش کردهاند اینجا مکان مقدسی است و به خاطر آبروی نظام جمهوری اسلامی ایران باید مصلی بزرگ تهران سریعتر به بهرهبرداری برسد، نه اینکه آن را به مرور از محتوا و درونمایه اصلی خود خارج و عملا از محل برگزاری نمازهای جمعه که فلسفه ساخت آن است به محل برگزاری نمایشگاهها و یک بازار مکاره تبدیل کنیم.
2. گاهی غبار عادتها و روزمرگیها چنان بر عملکرد و نگاه مردم و مسئولان خیمه میزند که همه ما از یاد میبریم که به خاطر منفعتهای شخصی، گروهی، سازمانی یا راهکارهای تسکینی و موقتی نباید منافع و مصالح ملی و ارزشی را زیر پا گذاشت. اگر کسی امروز بخواهد در دانشگاه تهران شهربازی دایر کند و مثلا مسئولان دانشگاه تهران هم با این امر موافقت کنند که یک شهربازی در فضای نمایشگاه تهران دایر شود و علاقهمندان هم برای گذران اوقات فراغت در آنجا حضور پیدا کنند، دلسوزان و علاقهمندان به دانشگاه اعتراض نخواهند کرد که دایر کردن یک شهر بازی از فضای دانشگاه یعنی تضییع حقوق دانشجویان و زیر سؤال بردن فلسفه و چرایی ساخت یک دانشگاه.
آیا میتوان با این استدلال که تفریح و تفرج بخشی از اوقات فراغت و اوقات فراغت هم بخشی از فرهنگ عمومی است بین چرخ فلک و دانشگاه پیوند و آشتی برقرار کرد؟ اگر هیچ تجانسی میان دانشگاه و شهربازی وجود ندارد پس چرا پذیرفتهایم نمایشگاه کتاب تهران که متأسفانه حاشیههای پر زرق و برق و غیر فرهنگی آن گاهی بر متن این رخداد غلبه میکند در مکانی مقدس که مختص عبادت است، برگزار شود...امیدوارم اذهان سفسطهگر این پاسخ را ندهند که فیالمثل کتاب مظهر تفکر است و تفکر هم پایه خضوع و خشوع در برابر خداوند است، بنابراین میتوانیم با این پیچ و مهرهها نمایشگاه کتاب را در مصلی برگزار کنیم.
3. از جمله مهمترین آسیبهای برگزاری نمایشگاه کتاب در مصلی تهران این است که قضیه مذکور به یک شیوه مدیریتی در کشور بدل شود و دستگاههای مختلف چه در ماهیت و چه در فرم و شیوه اجرای یک فعالیت جهتگیریهایی داشته باشند که با مسئولیتها و مأموریتهای آنها همخوانی و تجانس ندارد. بدترین وضعیت آن است که جامعه به ویژه دیدهبانهایش که رسانهها هستند در دام چنین تخدیر عجیبی با اتکای اینکه هر سال برگزار میشود، گرفتار آیند.
4. به نظر میرسد هماهنگی و همآوایی مدیریتهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی . و شهری در گشودن گرهای که به آن پرداختهایم، مؤثر خواهد افتاد. در حال حاضر برخی از موازیکاریها و ناهماهنگیها در اجزای مدیریتی کشور اجازه نمیدهد که فیالمثل مدیریت نظارتی، قانونگذار، شهری، فرهنگی و سیاسی در کنار هم و با تشریک مساعی به یک تجمیع همهجانبه در این باره برسند، اگر این تجمیع صورت گیرد آن وقت ست که میتوان امیدوار بود گام بلندی در این زمینه برداشته شود.
پایان پیام/
نظر شما