سرویس قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، متن کامل تفسیر یک جزء، صوت ترتیل جزء و تفسیر یک آیه را به صورت روزانه بر روی صفحه خود قرار خواهد داد که شماره دوم این مجموعه در ادامه می آید.
[سوره البقرة (2): آیات 168 تا 169]
یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ (168) إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (169)
ترجمه:
168- اى مردم از آنچه در زمین است حلال و پاکیزه بخورید، و از گامهاى شیطان پیروى نکنید، چه اینکه او دشمن آشکار شما است.
169- او شما را فقط به بدیها و انحرافات فرمان مىدهد (و نیز دستور مىدهد) آنچه را که نمىدانید به خدا نسبت دهید.
شان نزول:
از ابن عباس نقل شده که بعضى از طوائف عرب همانند" ثقیف" و" خزاعه" و غیر آنها قسمتى از انواع زراعت و حیوانات را بدون دلیل بر خود حرام کرده بودند (حتى تحریم آن را به خدا نسبت مىدادند) آیات فوق نازل شد و آنها را از این عمل ناروا باز داشت.
تفسیر: گامهاى شیطان!
در آیات گذشته نکوهش شدیدى از شرک و بت پرستى شده بود، یکى از انواع شرک این است که انسان غیر خدا را قانونگذار بداند، و نظام تشریع و حلال و حرام را در اختیار او قرار دهد، آیات مورد بحث این عمل را یک کار شیطانى معرفى کرده، مىفرماید:" اى مردم از آنچه در زمین است حلال و پاکیزه بخورید" (یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالًا طَیِّباً).
" و از گامهاى شیطان پیروى نکنید، که او دشمن آشکار شما است" (وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ).
قابل توجه اینکه خطاب هایى که در قرآن مربوط به استفاده از غذاها است کم نیست، و معمولا با دو قید" حلال" و" طیب" همراه است.
" حلال" چیزى است که ممنوعیتى نداشته باشد، و" طیب" به چیزهاى پاکیزه گفته مىشود که موافق طبع سالم انسانى است، نقطه مقابل" خبیث" که طبع آدمى از آن تنفر دارد.
" خطوات" جمع" خطوة" (بر وزن قربه) به معنى گام و قدم است و خطوات شیطان گامهایى است که شیطان براى وصول به هدف خود و اغواء مردم بر مىدارد.
جمله" لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ" در پنج مورد از قرآن مجید به چشم مىخورد که دو مورد آن در مورد استفاده از غذاها و روزیهاى الهى است، و در واقع به انسانها هشدار مىدهد که این نعمتهاى حلال را در غیر مورد مصرف نکنند، و این نعمتهاى الهى را وسیلهاى براى اطاعت و بندگى قرار دهند نه طغیان و فساد در ارض.
پیروى از این گامهاى شیطان در حقیقت همان چیزى است که در آیات دیگر قرآن به دنبال دستور استفاده از غذاهاى حلال ذکر شده است مانند کُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ:" از روزیهاى الهى بخورید و بنوشید، اما فتنه و فساد در زمین به راه نیندازید" (بقره- 60).
و مانند "کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ لا تَطْغَوْا فِیهِ" از روزیهاى پاکیزهاى که به شما ارزانى داشتهایم بخورید، اما در آن طغیان و سرکشى ننمائید" (طه- 81).
خلاصه اینکه این مواهب و امکانات باید نیرویى بر اطاعت باشد، نه وسیلهاى براى گناه.
جمله إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ که متجاوز از ده بار در قرآن مجید به دنبال نام شیطان آمده است براى این است که تمام نیروهاى انسان را براى مبارزه با این دشمن بزرگ و آشکار بسیج کند.
آیه بعد دلیل روشنى بر دشمنى سرسختانه شیطان که جز بدبختى و شقاوت انسان هدفى ندارد بیان کرده، مىگوید:" او شما را فقط به انواع بدیها و زشتیها دستور مىدهد" (إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ).
" و نیز شما را وادار مىکند که به خدا افترا ببندید، و چیزهایى را که نمىدانید به او نسبت دهید" (وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ).
بنا بر این برنامههاى شیطانى در این سه امر خلاصه مىشود:" بدیها" و" زشتیها" و" گفتن سخنان ناروا و بى مدرک در برابر ذات پاک پروردگار".
" فحشاء" از ماده" فحش" به معنى هر کارى است که از حد اعتدال خارج گردد و صورت" فاحش" به خود بگیرد، بنا بر این شامل تمامى منکرات و قبائح واضح و آشکار مىگردد، اما اینکه مىبینیم این لفظ امروز در مورد اعمال منافى عفت یا در مورد گناهانى که حد شرعى دارد به کار مىرود در واقع از قبیل استعمال لفظ" کلى" در بعضى از مصادیق آن است.
جمله تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ ممکن است اشاره به تحریم پارهاى از غذاهاى حلال باشد، که اعراب در جاهلیت به خدا نسبت مىدادند، حتى به گفته بعضى از مفسران بزرگ رسوبات این طرز تفکر در میان جمعى از تازه مسلمانان باقى مانده بود «1».
و یا معنى وسیعترى دارد که نسبت دادن شریک و شبیه به خدا را نیز شامل مىشود.
به هر حال، این جمله اشاره به آن است که اینگونه کارها حد اقل قول بدون علم است آنهم در برابر خداوند بزرگ، و این کارى است که با هیچ منطق و عقل و خردى سازگار نمىباشد.
اصولا اگر مردم مقید باشند که هر سخنى را مىگویند متکى به یک مدرک قطعى بوده باشد، بسیارى از نابسامانیها و بدبختیها از جامعه بشرى بر چیده مىشود.
در واقع تمام خرافات در ادیان و مذاهب الهى از همین رهگذر به وسیله افراد بى منطق نفوذ کرده است، و قسمت مهمى از انحرافات عقیدتى و عملى به خاطر عدم رعایت همین اصل اساسى است و لذا این کار- در برابر بدیها و زشتیها- یک عنوان مستقل از خطوات شیطانى را در آیه فوق به خود اختصاص مىدهد.
نکتهها:
1- اصل حلیت
این آیه دلیل بر این است که اصل اولى در همه غذاهایى که روى زمین وجود دارد حلیت است، و غذاهاى حرام جنبه استثنایى دارد، بنا بر این حرام بودن چیزى دلیل مىخواهد، نه حلال بودن آن.
و از آنجا که قوانین تشریعى باید با قوانین تکوینى هماهنگ باشد طبع آفرینش نیز این چنین اقتضا مىکند. به عبارت روشنتر آنچه خدا آفریده حتما فائدهاى داشته و براى استفاده بندگان بوده، بنا بر این معنى ندارد که اصل اولى تحریم باشد. نتیجه اینکه هر غذایى که ممنوعیت آن با دلیل صحیح ثابت نشده ما دام که منشا فساد و زیان و ضررى براى فرد و اجتماع نباشد طبق آیه شریفه فوق حلال است.
2- انحرافات تدریجى
جمله" خطوات الشیطان" (گامهاى شیطان) گویا اشاره به یک مساله دقیق تربیتى دارد، و آن اینکه انحرافها و تبهکاریها غالبا بطور تدریج در انسان نفوذ مىکند، نه به صورت دفعى و فورى، مثلا براى آلوده شدن یک جوان به مواد مخدر و قمار و شراب معمولا مراحلى وجود دارد: نخست به صورت تماشاچى در یکى از این جلسات شرکت مىکند و انجام اینکار را ساده مىشمرد.
گام دوم شرکت تفریحى در قمار (بدون برد و یا باخت) و یا استفاده از مواد مخدر به عنوان رفع خستگى و یا درمان بیمارى و مانند آن است.
گام سوم استفاده از این مواد به صورت کم و به قصد اینکه در مدت کوتاهى از آن صرفنظر کند.
سرانجام گامها یکى پس از دیگرى برداشته مىشود و شخص به صورت یک قمار باز حرفهاى خطرناک و یا یک معتاد سخت و بینوا در مىآید.
وسوسههاى شیطان معمولا به همین صورت است، انسان را قدم بقدم و تدریجا در پشت سر خود به سوى پرتگاه مىکشاند، این موضوع منحصر به شیطان اصلى نیست، تمام دستگاههاى شیطانى و آلوده براى پیاده کردن نقشههاى شوم خود از همین روش" خطوات" (گام به گام) استفاده مىکنند، لذا قرآن مىگوید:
از همان گام اول باید به هوش بود و با شیطان همراه نشد.
این نکته نیز قابل توجه است که در احادیث اسلامى کارهاى خرافى و بى منطق به عنوان" خطوات شیطان" معرفى شده است:
مثلا در حدیثى مىخوانیم مردى قسم یاد کرده بود که فرزند خود را (براى خدا) ذبح کند امام صادق فرمود:
ذلک من خطوات الشیطان
" این از گامهاى شیطان است"
در حدیث دیگرى از امام باقر ع مىخوانیم:
کل یمین بغیر اللَّه فهو من خطوات الشیطان:
" هر سوگندى به غیر نام خدا باشد از گامهاى شیطان است"
باز در حدیثى از امام صادق ع چنین مىخوانیم که: هر کس سوگند به ترک چیزى خورد که انجام آن بهتر است، اعتنا به این سوگند نکند و آن کار خیر را بجا آورد، کفاره هم ندارد و این از خطوات شیطان است"
3- شیطان یک دشمن قدیمى
اینکه در آخر آیه فوق شیطان دشمن آشکار معرفى شده است، یا بخاطر دشمنى او از روز اول با" آدم" است که به واسطه نافرمانى در برابر سجده آدم همه چیز خود را از دست داد، و یا به خاطر این است که دستورات او همچون قتل و جنایت و تبهکارى براى همه آشکار است، همه مىدانند این قبیل برنامهها از یک دوست نیست، بلکه دعوتهایى است از یک دشمن خطرناک که جز بدبختى انسان چیزى نمىخواهد.
و یا به واسطه این است که شیطان صریحا دشمنى خود را با انسان خبر داده و کمر عداوت او را بسته است، و اعلام نموده: لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ" مىکوشم تا همه را گمراه کنم"!
4- چگونگى وسوسه شیطان
در اینجا سؤالى مطرح است و آن اینکه آیه مىگوید:" شیطان به شما امر مىکند که به سوى بدیها و فحشاء بروید" مسلما مراد از" امر" همان وسوسههاى شیطان است، در حالى که ما به هنگام انجام بدیها هیچگونه احساس امر و تحریک از بیرون وجودمان نمىکنیم، و کوشش شیطان براى گمراه ساختن خود هرگز قابل لمس نیست.
پاسخ این است که: همانطور که از واژه" وسوسه" هم استفاده مىشود تاثیر شیطان در وجود انسان یک نوع تاثیر خفى و ناآگاه است که در بعضى از آیات از آن تعبیر به" ایحاء" شده است در آیه 121 سوره انعام مىخوانیم:" وَ إِنَّ الشَّیاطِینَ لَیُوحُونَ إِلى أَوْلِیائِهِمْ":
" شیاطین به دوستان خود و کسانى که آماده پذیرش دستورات آنها هستند وحى مىکنند! همانطورى که مىدانیم" وحى" در اصل همان صداى مخفى و مرموز و احیانا تاثیرهاى ناآگاهانه است.
منتهى انسان بخوبى مىتواند" الهامات الهى" را از" وسوسههاى شیطانى" تشخیص دهد زیرا علامت روشنى براى تشخیص آن وجود دارد، و آن اینکه:
الهامات الهى چون با فطرت پاک انسان، و ساختمان جسم و روح او آشنا است، هنگامى که در قلب پیدا مىشود یک حالت انبساط و نشاط به او دست مىدهد.
در حالى که وسوسههاى شیطان چون هماهنگ با فطرت و ساختمان او نیست به هنگام ایجاد در قلبش، احساس تاریکى، ناراحتى و سنگینى در خود مىکند و اگر تمایلات او طورى تحریک گردد که در هنگام انجام گناه، این احساس براى او پیدا نشود بعد از انجام عمل براى او دست مىدهد، این است فرق بین الهامات شیطانى و الهامات الهى.
منبع: تفسیر نمونه
پایان پیام/
نظر شما