فردوسی در شاهنامه، آسمان افسانه را به زمین واقعیت آورده است

دکتر خدایی شریف گفت: داستان های افسانه ای شاهنامه همچون ماجرای سیاوش، واجد پیچیدگی های رمان گونه است؛ چنانکه می‌توان گفت فردوسی در مقام آفریدن داستان است نه روایتگری افسانه.

به گزارش خبرنگار شبستان، دکتر خدایی شریف، استاد دانشگاه تاجیکستان در همایش "هزاره شاهنامه" با اشاره به بنیاد حماسی شاهنامه،گفت: طبق آن چه که درباره شاهنامه وجود دارد این اثر در سه دوره سروده شده است که در قسمت پیش‌دادیان که نخستین بخش شاهنامه است ما شاهد به وجود آمدن روایت‌هایی از جامعه بشری هستیم که در آن غم و شادی و احساسات خالص انسانی مطرح می‌شود.

 

وی افزود: در ادبیات فارسی از زمان ساسانیان رگه‌های داستانی به صورت رمانی پدید آمده است که اگر به داستان‌هایی نظیر داستان سیاوش مراجعه کنیم در ابتدا این داستان افسانه به نظر می‌آید اما در اصل با پیچیدگی‌هایی که داستان از آن برخوردار است ویژگی‌ یک رمان را می‌یابد.

 

خدایی شریف خاطرنشان کرد: در داستان رستم و سهراب نیز همین مسئله به چشم می‌خورد و یا در داستان هفت خوان رستم که هر یک از بخش‌های آن افسانه‌ای است جداگانه که فردوسی آنها را در پیوند با واقعیات مطرح می‌کند، به عبارتی جهان افسانه را به واقعیت می‌آورد که ما در جریان مطالعه آن از آسمان افسانه به زمین واقعیت می‌آییم و این مسئله در ما تأثیر می‌گذارد.

 

وی فردوسی را در مقام آفریدن داستان دانست و اضافه کرد: شاهنامه فردوسی حماسه جامع، هنری و فراگیر است که انواع حماسه و هم نوع خاصی از حماسه را در صورت فرم، مضمون و معنی دارد.

 

این استاد دانشگاه در پایان گفت: صورت جامع شاهنامه با پیوند حماسه‌ها در یک سلسله بزرگ به هم آمده است چون نوع ادبی حماسه‌های شاهنامه‌ هر یک به سر خود کارنامه‌ای هم‌معنا و به مفهوم قدیمی کارنامه است.

 

در ادامه این نشست، دکتر حسن رضایی باغ‌بینی، دیگر سخنران همایش هزاره شاهنامه، به سخنرانی با موضوع "سپهری دیگر در شاهنامه" پرداخت.


باغ بینی گفت: چنانکه می‌دانیم همه فرهنگ‌های فارسی "سپهر" را به معنی آسمان، گردون، فلک و مجازاً به معنی اقبال، بخت، روزگار و زمانه آورده‌اند اما در بعضی از ابیات شاهنامه مانند بیت: "چو رستم به دست تو گردد تباه/ نباید سپهر اندرین مرز را" برای واژه سپهر هیچ‌یک از این معانی را نمی‌توانیم در نظر بگیریم.

 

وی افزود: کلید این مشکل و معما را باید در فارسی دوره میانه جست چرا که در ایران باستان و در نتیجه قرن‌ها تقابل و تعامل با فرهنگ یونانی، شماری از واژه‌های یونانی به زبان ایرانی راه یافته بود که واژه فارسی سپهر در معنی آسمان و گردون یکی از این واژه‌های دخیل یونانی است.

 

وی افزود: کلمه سپهر یک کلمه یونانی است که در فارسی میانه زرتشتی هم به کار رفته و به معنی سپاه بوده است اما در زبان پاتی و در متون مانوی تا قرن سوم هجری این کلمه در دو معنا وجود داشته که یکی به معنی آسمان و دیگری به معنی سپاه بوده است.

 

وی ادامه داد: با گذر زمان سپهر به مفهوم آسمان و گردون جای کلمه سپهر به مفهوم سپاه را گرفت و این دو واژه به یکدیگر تبدیل شده‌اند. در واقع به تدریج سپهر به مفهوم سپاه به کنار رفته و در همه فرهنگ‌های فارسی نادیده گرفته شده است.

 

پایان پیام/
 

کد خبر 38265

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha