خبرگزاری شبستان: "هجرت زمانی موضوعیت پیدا می کند که شخص با ایمان در سرزمین کفر زندگی می کند و عرصه بر او تنگ شده و راهی جز هجرت ندارد نه اینکه فرد در سرزمین اسلامی زندگی کند و دشمن به کشور او حمله کند و فرد سرزمین خود را تقدیم او کرده و هجرت کند! بنابراین هجرت از سرزمین کفر موضوعیت دارد نه اسلامی و فلسطین نیز یک کشور اسلامی است که اتفاقا در حال انجام وظیفه خود بوده و به اصل جهاد دفاعی در دین خود پایبند هستند." این جملات بخشی از سخنان حجت الاسلام علی باقر شیخانی، کارشناس فِرق و مذاهب گفتگویی در خصوص فتوای وهابیت برای هجرت مردم فلسطین از کشور خود انجام داده ایم؛ گفتگوی ما را با این استاد دانشگاه و مولف کتاب های "پاسخ به شبهات وهابیت"، "امام حسین (ع) از دیدگاه اهل سنت" و "آنگاه که اهل بیت (ع) را شناختم" می خوانید:
وهابیت در عین حال که از جمود فکری و قشری گری خاصی در افکار و آراء خود برخوردار است اما ظاهرا یک نوع پویایی و تفکر مدرن و مطابق با شرایط روز! نیز دارد که قلب اسلام را تا نابودی آن نشانه رفته و دامنه آن تا فلسطین هم کشیده شده است؛ فتوایی که این جریان برای مردم این کشور صادر کرده است، بر چه اساسی استوار است؟
پیش از پاسخ به این سوال باید گفت وهابیت که خود را سلفی می خواند، افرادی ظاهرگرا هستند که در ادله شان به ظاهر کتاب و سنت بسنده کرده و به طور کلی به عقل در اجتهاد خود بها نمی دهند و اجتهادی که در شیعه و دیگر فِرَق مرسوم است – به این معنا که رد فروع بر اصول یعنی اگر مساله جدیدی مستحدث شود به اصول مراجعه کرده و اجتهاد کنند – را پایبند نیستند و نمی پذیرند. لذا از این جهت گاه فتاوایی که صادر می کنند، در جهان اسلام شاذ و نادر است و هیچ صاحب خردی نمی تواند آن را بپذیرد.
اما محمد ناصرالدین البانی یکی از مفتیان وهابیت که در سوریه می زیست و چند سال پیش از دنیا رفت، در خصوص مساله فلسطین فتوایی بس عجیب دارد که جای تامل دارد. مساله به موضوعی باز می گردد که شخصی از فلسطین نزد او می رود و مشکلات و فشارهایی موجود در این کشور را برای او بازگو کرده و در خصوص چگونگی حفظ دین و ایمان و وظیفه مردم این کشور در چنین شرایط بحرانی سوال می کند. اما پاسخ البانی در این خصوص که در کتاب "السلفیون و قضیة الفلسطین فی واقعنا المعاصر" صفحه 14 نوشته محمد کامل غصاب و محمد عزین الدین قسام که هر دو نویسنده از این مطلب هم دفاع کرده اند، آمده، چنین بیان شده است: "همانا مکه از فلسطین بهتر است و چون پیامبر(ص) نتوانست دین خود را در مکه پیاده کند، از آن دیار هجرت نمود و لذا بر هر مسلمانی که نمی تواند دینش را در هر سرزمینی اقامه کند، لازم است آنجا را ترک کرده و به سرزمین دیگری وارد شود که می تواند دینش را در آنجا اقامه نماید. "
یعنی مردم فلسطین طبق این فتوا باید از سرزمین خود هجرت نموده و به کشورهای دیگر رفته تا بتوانند دین و جان خود را حفظ کنند و سرزمین خود را بدون چون و چرا به دست اسراییل بسپارند!
با توجه به این که به واقعه هجرت پیامبر (ص) در این فتوا اشاره شده، تا چه اندازه می توان به صحت آن استناد کرد و اساسا هجرت در چه زمانی ضرورت پیدا می کند؟
ببینید با کمی تامل می توان دریافت این فتوا با اصول اسلامی در تضاد بوده و پشتوانه عقلی و دینی ندارد.
به چه دلیل؟
نخست آن که در همه فرقه های اسلامی جهاد دفاعی بر هر مسلمانی واجب است. یعنی اگر دشمن به سرزمین اسلامی حمله کرد، مسلمانان باید از جان و مال و همه امور خود بگذرند و برای حفظ دین مقابل دشمن بایستند و اجازه اشغال به او را ندهند؛ بنابراین طبق حکم عقل و اصول دین این فتوا مردود است. همچنان که خداوند بارها در قرآن کریم افرادی را که پیامبر (ص) را در میدان نبرد تنها گذاشته و از روی ترس پا به فرار می گذارند، توبیخ می کند:" قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فی سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ؛ اگر پدرانتان و پسرانتان و برادرانتان و همسرانتان و خویشانتان (که اصول مجتمع خویشی انسانند) و اموالی که فراهم کرده اید و تجارتی که از کسادش بیم دارید و جاهای مسکونیی که به آنها دلخوشید (که اصول قوام مالی اجتماع است ) از خدا و فرستاده او و جهاد در راه او به نزد شما محبوب ترند پس منتظر باشید تا خداوند فرمان خود را (دستور عذاب شما را) صادر کند و خدا گروه نافرمانان را هدایت نمی کند."
بنابراین آنچه که شاهدیم این است از صدر اسلام تا به امروز مسلمانان برای حفظ دین خود از جان و مال و همسر و فرزند و ... گذشته اند و اجازه ندادند دشمن سرزمین آنها را تصرف کرده و با انواع و اقسام سلاح ها مسلمانان را قتل عام کند.
اما دلیل دوم آن که هجرت زمانی موضوعیت پیدا می کند که شخص با ایمان در سرزمین کفر زندگی می کند و عرصه بر او تنگ شده و راهی جز هجرت ندارد نه اینکه فرد در سرزمین اسلامی زندگی کند و دشمن به کشور او حمله کند و فرد سرزمین خود را تقدیم او کرده و هجرت کند! بنابراین هجرت از سرزمین کفر موضوعیت دارد نه اسلامی و فلسطین نیز یک کشور اسلامی است که اتفاقا در حال انجام وظیفه خود بوده و به اصل جهاد دفاعی در دین خود پایبند هستند.
آیا از قِبَل این فتوا همدستی اسراییل و جریان تکفیری را می توان نتیجه گرفت؟
البته در خصوص شخص البانی نمی توان نظری قطعی در این باره داد چرا که وی فردی بسیار ظاهرگرا بود و دیدگاه های وی اساس و پایه قابل استناد و توجه ندارد اما آنچه که امروز شاهد هستیم، می توان به صراحت گفت بله سلفی ها بخصوص دو کشور عربستان و مصر، با اسراییل هم کاسه بوده و پشت پرده فتنه هایی که در سوریه و عراق انجام می شود، در راستای تامین منافع آمریکا و اسراییل است که همکاری داعش با استکبار جهانی گواه بر این مطلب است.
تا چه اندازه این فتوا برای سلفی های وهابی حجیت دارد؟
ببینید البانی که محدثی ظاهرگرا است، برای وهابیون از اهمیت خاصی برخوردار است در نتیجه فتاوایی که صادر کرده است، برای وهابیونی که پایبند به اندیشه وهابیت هستند و او را به عنوان صاحب رای و نظر می شناسند، حجیت دارد بنابراین از این اندیشه دفاع کرده و تابع آن هستند.
پایان پیام/
نظر شما