به گزارش خبرنگار ادبیات شبستان، دومین همایش شعر «فلسطین کربلای امروز» با عنوان عصر شعر «غزه در خون» شب گذشته 28 مردادماه، با حضور «حجتالاسلام والمسلمین امرودی» معاون اجتماعی فرهنگی شهرداری تهران، «سیدمحمد حسینی» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم، «علیرضا قزوه» مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری، «پرویز شیخطادی» کارگردان فیلم «شکارچی شنبه»، جهانگیر الماسی، عباس براتیپور، مصطفی محدثی خراسانی، علیمحمد مؤدب و جمعی از اهالی فرهنگ و ادب در سالن همایشهای ایوان شمس برگزار شد.
غزه قهرمان با همراهی ملت مسلمان و مردم بیدار جهان، کاری کرده کارستان!
«سیدمحمد حسینی» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سابق در این مراسم، متن ادبی را در وصف جنایات مردم غزه قرائت کرد که به شرح زیر است:
خدایا، بارالها! تو بندگان خود را آزاد و آزاده آفریده ای و در مسیرشان قبض و بسطی به جز به اختیار نچیده ای. پروردگارا! بارالها! تو به حکم محکم حکمتت، بندگانت را در حصار اجبار، بندی امر و نهی نکرده ای که تکلیف و باید و نبایدها را بر اساس حسن و قبح عمل تبیین کرده ای! تو که علیم و قادری چنین حکیم و صابری!
دریغا که چماعتی از بندگانت که خود را در بند امتثال اوامرت نمی بینند بر تخت جباریت می نشینند. بندگان آزاد را به بردگی مدون بر می گزینند. انسان ها را در زندان خواسته های شوم و زیاده طلبی های مشئوم و رفتارهای مذموم، حبس می کنند. پا را فراتر از زندانبانی می گذارند که زندانی حقوقی دارد و چون کسی به احقاق حق این زندانی برنمی خیزد و عاطفه ای را برنمی انگیزد، حق در محاق کامل فرو می رود و دیگر زندانی در حصر دیوار و نرده نیست، در محاصره گلوله و بمب است!
انگار مصمم هستند آنجا نوار غزه نباشد، حصار غزه باشد. باریکه غزه نباشد، تاریکه غزه باشد. در حصار غزه به خلاف همه حصارها که حصن و محافظند اینجا دیوارها خبیث و معارضند. دردا که حصار، جان پناه است و این نوار طناب در است!
این حصن و حصار در محاصره جنگلی از ابوالحصن، روباه مکار و انسان های بیمار صهیونیست قرار دارد. در صحن زندان برای زندانیان فرصت تنفسی هست و حال اینکه در آنجا صحن ای از دود و آتش و اشک آور و زجرآور و در نهایت تک تیراندازانی است که برای اثبات مهارت تیراندازیشان، پیشانی های کوچک کودکان را سیبل کرده اند!
باورتان می شود که مزدور و مزوری از این طایفه همیشه سرگردان و خدازده تاریخ در شبکه اجتماعی بی محابا می نویسد: امروز 13 سر کوچک را متلاشی کردم. امروز 13 کودک فلسطینی را از جمع مبارزین فردا حذف کردم! و در همان روزها در تل آویو جشنی به مناسبت بمباران مدرسه تحت نظارت یونیسف برپا می شود و شعر آن این است: فردا کودکی در فلسطین نخواهد بود که به مدرسه برود. فردا مدرسه ای در غزه نخواهد بود که کودکی را بپذیرد! و هل هله می کردند.
دیدید ماده شیری که آهویی شکار شده اش را وقتی درید و آهو بره ای را در شکمش دید از خوردن آن آهو منصرف شد و تلاش می کرد بره آهو را نجات دهد. ای وای من! که غریزه وحشی سلطان درندگان به کودک رحم دارد و این بی بته ها و بی ریشه های تاریخ و این حرام لقمه های رباخوار همیشه تاریخ، درنده خویی را تا ورای حیوانیت و تا مرز دیو صفتی پیش برده اند.
آی قلدران و خائنان تحت حمایت عمر و بن عبدود، میدان خندق در پیش است. ما را از احزاب نترسانید، ما با علی به میدان ۀمده ایم، بار دیگر هم سر عمروبن عبدود را در کنار سرهای خائنان جای خواهیم داد. دیری از روز 17 شوال سالروز جنگ خندق نگذشته است. عمروبن عبدود نعره زد: شما که می گوئید کشتگانتان در بهشت هستند و مقتولان ما در جهنم! آیا یکی از شما نیست که من او را به بهشت بفرستم و یا او مرا به دوزخ روانه کند؟ گویی اشارتی به فرهنگ احدی الحسنین است. پیروزی که پیروزی است، شهادت هم که بهروزی است. پس، چه کم آید از تو گر من، برسم به آرزویی؟!
تازه آن پهلوان قریشی بود چه ارتباطی با این پلیدان صهیونیست دارد که به شنیدن ترقه ای چون موش به سوراخ می خزند؟ صهیونیست خبیث مرد میدان کودک بی سلاح است! رژیم کودک کش اسرائیل آبرویی برای خود باقی نگذاشته است. مردک نادان عقب افتاده ای به نام نتانیاهو خود را با مرشه دایان و قصاب صبرا و شتیلا آریل شارون می خواست هم وزن کند. شرایط زمان و مکان را فراموش کرده است. شرایط جهان اسلام را فراموش کرده است.
اگر برخی سران خفته اسلامی، ننگ نفی قاعده نفی سبیل و عدم اجرای، «ولن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا» را به قیمت تداوم چند روزه قدرتشان می خرند به اسف سافلین! بیداری جهان اسلام را عشق و امید است! اگر در یک جنگ 6 روزه و در واقع 12 ساعته، 4 کشور عرب به مرز انفعال و التماس از قدرت ها و مجامع جهانی افتادند و آنچنان زهر چشمی از اسرائیل دیدند که عاقبت مذاکره و صلح و تسلیم را برگزیدند، ملت از خواب گران برخاسته فلسطین و مردم مقاوم حصار غزه چنان درسی به اسرائیل دادند که اینک برای آتش بس متوسل به سازمان های جهانی شده است! و این نیست جز تغییر روحیه، فکر و نگاه قوی به دیدگاه ناب اسلامی! الله اکبر که وعده خدا حق است.
الله اکبر! نه اسرائیل 1967 قوی تر از امروز بود و نه اعراب 1967 ضعیف تر از امروز! اگر در آن روز اسرائیل 1000 تانک و 360 هواپیما داشت، مصر به تنهایی 2000 تانک و 800 هواپیما به انضمام شبکه های پرقدرت سام 2 را در اختیار داشت.
آری امروز غزه قهرمان با همراهی ملت مسلمان و مردم بیدار جهان در کنار ایران و علی زمان کاری کردند کارستان! و این طیبه نصرت و یاری خداوند است که قدرتی فوق قدرتش متصور نیست و بشارتی است بر شکاف گنبد آهنین و خروج غاصبان از برج و بارویی که برای خود ساخته اند و زود است که به سرنوشت ذلت بار گذشتگان خود مبتلا شوند و همچون یهود عنود که از مدینه النی اخراج شدند سرزمین قدس را به اجبار ترک کنند.
قزوه: حامی اول مردم فلسطین، ایران است
در این مراسم همچنین، «علیرضا قزوه» مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری در سخنانی گفت: سرزمینی که امروز به نام غزه مشهور است، بیش از 2 هزار سال پیش بخشی از ایران بوده است یعنی در دوره هخامنشیان این سرزمین متعلق به ایران بود. در آن زمان فرمانروایی در این سرزمین حکمفرمایی میکرد که وقتی اسکندر به این سرزمین حمله میکند، از این فرمانروای ایرانی میخواهد که تسلیم شود، ولی او نه حتی تسلیم اسکندر نمیشود بلکه با او حرفی نمیزند و تنها با ناراحتی به او نگاه میکند، در آن زمان رسم بر این بود که اگر میخواستند کسی را شکنجه کنند، وسط پای او را سوراخ و طنابی را وصل میکردند و با گاری میکشیدند. این بلا را نیز بر سر آن فرمانروا آوردند، اما باز او هیچ جدل و نالهای نکرده و تنها مقاومت میکند که باید گفت اگر امروز مردم غزه و فلسطین اینگونه مقاومت میکنند به خاطر این است که در روزهایی چنین فرمانرواهایی داشتند.
وی با اشاره به رنگ پرچم فلسطین، خاطرنشان کرد: قسمت قرمز پرچم فلسطین را به خاطر حمایت ترکیه از مردم این کشور گذاشتند اما امروز نقش ترکیه، خیلی نقش پررنگی ندارد و اکنون هم هیچ نوع حمایتی از این کشور نمیکند، وقتی همایشی برای مردم غزه در ایران با حضور 500 هنرمند برگزار شده بود، خبرنگارانی از کشور ترکیه به ایران آمده بودند و باورشان نمیشد که این همه هنرمند برای حمایت از غزه گردهم آمدهاند.
قزوه با بیان اینکه تاکنون بیش از 40 قطعه شعر برای غزه و فلسطین سروده است، اظهار کرد: امروز اگر چهار رنگ پرچم فلسطین را نگاه کنید، میبینید که یک رنگ آن مربوط به ایران است چراکه حامی اول فلسطین امروز، ایران است. اگر امروزه شاهد مقاومت مردم فلسطین و غزه هستیم، از امام خمینی (ره) و حزبالله لبنان است که مقاومت را به آنها یاد داده است. امروز مردم مقاوم غزه هستند که دارند نکات را به اسرائیل دیکته میکنند و موشکهایشان را راهی اسرائیل میکنند.
به گفته وی، این افتخار است که ما مقاومت را به مردم فلسطین و غزه نشان دادیم که اگر این راه و رسم ادامه یابد قطعاً تا چند سال آینده فلسطین آزاد خواهد شد.
مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری در ادامه به قرائت شعری درباره «غزه» پرداخت که به شرح زیر است:
تابوت کودکان غزه را به رود نیل بیندازید
شاید موسی به دادشان برسد
شاید فرعون
شاید آسیه
شاید نیروهای سازمان ملل
شاید گماشتگان خلیفه نفت
تابوت کودکان غزه را به رود نیل بیندازید
فرقی نمیکند که پسر باشند یا دختر
خمپارهها که بیایند
فرفره بازی بچهها آغاز میشود
یکی صدایش را بادبادک میکند
یکی صدایش را چراغ
و خوابهایش را نخی که چراغها را بالا میبرد
نگاه کن که آسمان مدیترانه
پر از بادبادک خونین است
گلولهها که بیایند
توپ بازی بچهها آغاز میشود
نگاه کن
زخمها برگشتهاند
ستارهها برگشتهاند و شهیدان برگشتهاند
یوسف برگشته است و یازده خمپاره در هر ساعت
بر خوابهایش فرود میآیند
آرین شارون برگشته است
از درون شیشههای ادرار آزمایشگاهی در تل آویو
سرما برگشته است و پرزیدنت سیاه برگشته است
در سرطان گرما
آمبولانسها برگشتهاند و جنازهها برگشتهاند
موجها برگشتهاند و شعرها ریختهاند به خیابان
قایقها برگشتهاند و لاک پشتها برگشتهاند
ناتو برگشته با ژنرالهایی فلزی
که برقشان قطع شده است
نیل ریخته است به باریکه غزه
کنعان کوچیده است به محله ی شجاعیه
و جنازههای تازه
زنبیل زنبیل میروند بر نیل
نه آغوش آسیهای
نه یوسفی و نه موسایی
کسی تکان نمیخورد و کاری نمیکند
تنها پسرکی پابرهنه برگشته است
به نام حنظله
از درون کاریکاتورهای ناجی العلی
تا بچهها را
از زیر این همه آوارهای تماشا
بیرون بکشد
پایان پیام/
نظر شما