به گزارش خبرگزاری شبستان، فیلم مستند «هیچ بزرگ» به کارگردانی احمد سعیدکشمیری سهشنبه 4 شهریور، در تالار استاد ناصری خانه هنرمندان ایران به نمایش درآمد و سپس با حضور کارگردان، حسن کریمنژاد (شخصیت اصلی فیلم) و پدرام اکبری (کارشناس برنامه) نقد و بررسی شد.
در آغاز این جلسه احمد سعیدکشمیری درباره چگونگی رسیدن به ایده فیلم و تولید آن گفت: همسر بنده در منطقه کهکیلویه و بویراحمد پزشک است. یک روز برای من تعریف کرد که پسری سرما خورده بود و خیلی قیافه و کاراکتر و شخصیتش با باقی بیمارهایش متفاوت بود. من آن موقع به دنبال نیروهایی میگشتم برای فیلمسازی و زمانی که شنیدم ایشان کلاسهای بازیگری گذاشته است، دیدم خود او سوژه خوبی است برای ساخت یک مستند. من اولینباری که حسن کریمنژاد را دیدم، داشت به کسی زیر تیغ گرمای تابستان آموزش عکاسی میداد. آنها در سایه یک دیوار کاهگِلی مچاله شده بودند و حسن کادربندی و نقطه طلایی و رنگ و نور را یاد میداد، ولی هیچ وسیلهیی نداشت. تا دوربین را روی شانه من دید، گفت آقا دوربینت را بده و حالا میخواست از روی دوربین من به او آموزش بدهد. همانجا گفتم این سوژه فوقالعاده است.
حسن کریمنژاد نیز گفت: ابتدا از خانم دکتر حیدری تشکر میکنم که باعث آشناییام با فرد بزرگی مثل آقای کشمیری شدند. من در بوشهر رشته سینما میخواندم و کلاسهایی زیر نظر اداره فرهنگی ارشاد برگزار کرده بودم. وقتی من پیش خانم حیدری می رفتم، ایشان می گفتند من دوستانی دارم که در کار تئاتر و سینما هستند اما نمیگفتند که همسر من فیلمساز هستند. بعد یک روز آقای کشمیری به مطب خانم دکتر آمده بودند که به من گفتند آقای کریمنژاد پیشنهاد میدهم درباره شما یک فیلم بسازم و فرصت داری که فکر کنی و جواب بدهی. من گفتم ما خودمان دنبال سوژهایم. شما میخواهید ما را فیلم کنید؟! بالاخره فکرهایم را کردم و بعد از دو هفته این فیلم کلید خورد.
در ادامه کریمنژاد به مستندات موجود در فیلم اشاره کرد و توضیح داد: بیشترین کاری که ما در کلاسهای بازیگری انجام میدادیم، یک چیز طبیعی بود که قبل از آن هم به همین شیوه کار می کردیم. البته بچه ها کمی از دوربین ترس داشتند اما سعی می کردند که طبیعیتر باشند. با این حال، آقای کشمیری بعضی مواقع من را در موقعیت های خاصی قرار می داد، به من دیکته می کرد یا در واقع من را کارگردانی می کرد. هرچند که من خیلی متوجه نمی شدم ایشان می خواهند چه کار کنند. باید به این نکته اشاره کنم که در آن شهرستان، بچهها خیلی زحمت و سختی می کشند. حتی همانطور که دیدید، دخترها در کلاس با چادر بودند!
همچنین کشمیری بیان کرد: وقتی من برنامه کلاسی ایشان را دیدم، خیلی لذت بردم. آن انگیزه و انرژی که حسن میگذاشت، بخصوص هنگام آموزش برایم خیلی جالب بود. مثل آن صحنهیی که سرش را میگیرد، خودش به حس و حالی میرفت که دیگران را مجاب کند این حس را بگیرند. انرژی خیلی وسیعی از خودش ساطع میکرد. چند کتاب بازیگری هم داشت که طبق آن متد پیش میرفت و خیلی سعی میکرد سیستماتیک باشد، یعنی از سبکهای مختلف بازیگری هم در کلاسها استفاده میکرد، ولی زیاد در مدیریت کلاس و روند کار ایشان دخالت نداشتم. فقط چیدمان بچهها که کجا بنشینند و چه کار بکنند یا ورود و خروجها به کادر را کنترل میکردم، یا برای نمونه، در آن صحنه رقص و پایکوبی به حسن گفتم دستمال به دست بگیرید و حسن میگفت ما اصلاً نمیرقصیم، میآیند اینجا ما را میگیرند.
در ادامه این جلسه، کریمنژاد و کشمیری به پرسشهای تماشاگران حاضر در سالن پاسخ دادند.
مستند «هیچ بزرگ» به شیدایی و عشق سینما در دورترین مناطق بومی و محروم کشور میپردازد. این فیلم موفق به کسب جایزه ویژه هیئت داوران فستیوال گولدن آپریکات ارمنستان شده و در جشنواره سینما حقیقت نیز موفق به کسب دیپلم افتخار و همچنین کاندیدای بهترین فیلم جشنواره نیز بود.
نظر شما