به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری شبستان، اقتصاد به عنوان یکی از اساسی ترین مسائل در زندگی انسانها مطرح است و از آنجا که اسلام دینی کامل و مشرف بر تمام امور است این موضوع را نیز به دقت مد نظر قرار داده است. آياتي از قران كه در آنها كلمة « اقتصاد» به كاررفته است عبارتند از:
1 ـ فَلَماّ نَجَّيهُمْ إلي البَرِّ فَمِنْهُم مُقْتصِد
2 ـ فَمِنْهُمْ ظالِمْ لِنفسَه و مِنْهُم مُقْتصَدِ و مِنْهُم سابِق بالخِيرْات فاطر/32
3 ـ مِنْهُمْ اُمَّه مُقْتَصِدةً وَ كَثيرً مِنْهُم سآءَ ما يَعْلَموُنَ مائده 66
در همه آيات فوق اقتصاد به معناي ميانهروي به كار رفته است .
واحدهاي اندازهگيري كه در قرآن به كار رفته است :
1ـ الوَرِق : كهف 19 2 ـ دِرْهَم 3ـ دينار
4ـ تَقير: نساء /53 5ـ قِطمير: فاطر/13 6ـ فردل : انبياء/47
7 ـ قيراط : انبياء /47 8ـ ذرع : حاقه /32 9 ـ صاع: يوسف /72
10 ـ قنكار : آل عوان/14 ـ نساء /20 11ـ ذره: نساء /45 ـ زلزال / 7
12 ـ ديه : نساء /92
در قرآن آمده است : « زُيِّنَ للاِنْسانِ حُبَّ الشَّهواتِ مِنَ النِسآءِ و … آل عمران 14»
در چشم مردم آرايش يافته است،عشق به اميان نفساني و دوست داشتن زنان و فرزندان و هميانهاي زر و سيم و اسبان و چهارپايان و زراعت . همه اينها منابع زندگي اين جهان هستند در حالي كه بازگشت گاه خوب نزد خداست»
در آياتي از قرآن ابتدا به منافع كشاورزي و رونق آني اشاره شد . و سپس ذكر شده كه بهتر از آن نيز وجود دارد يعني اين منابع اقتصادي در نظر مردم، مورد علاقه است و خداوندبهتر از آنها را به مردم نشان ميدهد.
ـ همچنین ترساندن كفار و دشمنان خارجي تا به ذهن آنها نقشه تجاوز نظامي و امكان تحت فشار قرار دادن حكومت اسلامي از نظر اقتصادي و محاصره اقتصادي، خطور نكنداز دیگر زوایای است که اسلام در باره اقتصاد مد نظر قرار داده است. « وَ اَعِدّوا لَهُمْ ماَاسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَةّ وَمِنْ رُباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِه عَدُوَّاللهَ و عَدُوكَّمْ » انفال /60 در آيه فوق اطلاق كلمه « قوة » شامل هر نيرويي ميشود و اين شمول با استفاده از روايات اثبات ميشود كه از ذكر روايات خودداري ميكنم . پس كلمة « قوه » شامل نيروي برتر اقتصادي نيز كه مسلماً براي رويارويي با دشمن از حمله ابزار حتمي شمرده ميشود،خواهد شد.از تعليل ذيل آية شريفه « تَرْهَبوُنَ بِه بَدُواَّ … وَعَدوُكَّمْ ، استفاده ميشود كه هر وسيلهاي كه موجب ترساندن كفار شود مطلوب است و يكي از مهمترين وسايل ترس،قدرت اقتصادي حكومت اسلامي است پس رساندن حكومت اسلامي به قدرت و استقلال اقتصادي از اهداف اقتصادي اسلام ميباشد.
ـ اشاعه اسلام در خارج از مرزهاي حكومت اسلامي با بهرهگيري از امكانات اقتصادي و كمك به ملل فقيرنیز از اینت گونه مسائل است .
«و لاتركنوا الي الذين ظلموا فتمسكم النار و مالكم من دون الله من اولياء ثم لاتنصرون» هود،113
بر اساس اين آيه اعتماد به ستمكاران ـ كه از ديدگاه قرآن كافران مصداق اتم آن هستند ـ و تمايل به آنها جايز نيست و اگر حكومت اسلامي استقلال اقتصادي نداشته وبه غير مسلمين وابسته باشد، بر ظالمين اعتماد كرده است . پس يكي از وظايف حكومت اسلامي استقلال اقتصادي است كه زمينه قدرت و اقتدار اقتصادي را فراهم ميكند. اين امر را قاعدة فقهي في سبيل نيز تأكيد ميكند « لن يجعل الله للكافرين علي المؤمنين سبيلاً » نساء 114 كه بر اساس قوانين فقهي هر گونه واردات و يا تجارتي كه باعث تسلط كفار بر جامعه اسلامي شود ، حرام شمرده ميشود.
3 ـ استقلال: برخي حاكميت سياسي اسلام را جزو اهداف اقتصادي اسلام معرفي كردهاند د رحالي كه اين امر عنصري سياسي و يكي از اهداف سياسي اسلام ذكر كرد به هر حال درباره استقرار حكومت سياسي اسلام آيات بسيار فراواني در قرآن ديده ميشود از جمله آياتي كه لزوم اجراي قوانين قضايي، نظام و … را كه توسط دولت اسلامي بايد انجام گيرد ،تأكيد ميكند وَاَعِدوُالَهُمْ ماَاستْطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ … انفال 60 .
احكام اقتصادى در اسلام (تفقّه )
در آيات متعددى خاطرنشان شده است كه رهاوردهاى وحى انسان را به حقايق هستى واقف و راه هاى نيل به سعادت و فلاح را به او مى نمايانند، مسير را براى او روشن ساخته، او را هدايت مى كنند:
ـ «و نزّلنا عليكَ الكتابَ تبياناً لِكلِّ شىء و هدىً و رحمةً و بُشرى للمسلمين» (نحل: 89); و ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز و مايه هدايت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است.
ـ «قد جاءَكم مِنَ اللّهِ نورٌ و كتابٌ مبينٌ يهدى به اللّهُ مَن اتّبع رضوانَه سُبُلَ السَّلام و يُخرجهم من الظلمات الى النورِ باِذنه و يهديهِم الى صراط مستقيم» (مائده: 15ـ 16); از سوى خدا، نور و كتاب آشكارى به سوى شما آمد. خداوند به بركت آن، كسانى را كه از خشنودى او پى روى كنند، به راه هاى سلامت، هدايت مى كند و به فرمان خود، از تاريكى ها به سوى روشنايى مى برد و آن ها را به سوى راه راست رهبرى مى نمايد .
قرآن كريم با صراحت، دعوت خود را دعوت به سوى احيا (زنده كردن) اعلام مى كند: «يا ايُّها الّذين آمَنوا استجيبوا للِّهِ و للرّسول اذا دعاكم لما يحييكم» (انفال: 26); اى كسانى كه ايمان آورده ايد، دعوت خدا و پيامبر را اجابت كنيد، هنگامى كه شما را به سوى چيزى مى خواند كه شما را حيات مى بخشد.
علاوه بر آيات مزبور كه بر هدايت انسان به صورت كلى تأكيد دارند، در آيات بسيارى نيز رهنمودهاى جزئى و مشخص در مسائل گوناگون اقتصادى وجود دارند:
ـ «اَحَلَّ اللّهُ البيعَ و حرَّم الرّبا» (بقره: 275); خدا بيع را حلال كرده است و ربا را حرام.
ـ «اوفوا بالعقود» (مائده: 1); به پيمان ها (و قراردادها) وفا كنيد.
ـ «يا ايُّها الّذين آمنوا لا تأكلوا اموالكم بينَكم بالباطل الاّ ان تكونَ تجارةً عن تراض منكم.» (نساء: 29); اى كسانى كه ايمان آورده ايد، اموال يكديگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخوريد، مگر اين كه تجارتى با رضايت شما انجام گيرد.
ـ «اوفوا الكيلَ اذا كلتم و زنوا بالقسطاس المستقيم ذلكَ خيرٌ و احسنُ تأويلا» (اسراء: 35); و هنگامى كه پيمانه مى كنيد، حق پيمانه را ادا نماييد و با ترازوى درست وزن كنيد. اين براى شما بهتر و عاقبتش نيكوتر است.
ـ «و اعلموا انَّما غنمتم من شىء فاَنَّ للّهِ خُمُسه و للرسول و لذىِ القربى و اليتامى و المساكين و ابن السبيل» (انفال: 41); هرگونه غنيمتى به دست آوريد، خمس آن براى خدا و براى پيامبر و براى نزديكان و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه است.
ـ «ولو انَّ اهلَ القرى آمنوا و اتّقوا لفتحنا عليهم بركات من السّماءِ و الارض» (اعراف: 96); و اگر اهل شهرها و آبادى ها ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى كردند، بركات آسمان و زمين را بر آن ها مى گشوديم.
از سوى ديگر، قرآن كريم بر فهم دقيق و عميق معارف وحيانى با عنوان «تفقّه در دين» تأكيد كرده است: «فلولا نفر من كلِّ فرقة منهم طائفةٌ ليتفقّهوا فى الدّينِ و ليُنذروا قومهم اذا رجعوا اليهم لعلّهم يحذرون» (توبه: 122); چرا از هر گروهى از آنان (مؤمنان)، طايفه اى كوچ نمى كند (و طايفه اى در مدينه بماند) تا در دين (و معارف و احكام اسلام) آگاهى يابند و هنگام بازگشت به سوى قوم خود، آن ها را بيم دهند؟ شايد (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خوددارى كنند.
در تفسير اين آيه كريمه، آمده است: «مراد از تفقّه، تفهّم جميع معارف دينى از اصول و فروع است.»1 بر اين اساس، اهتمام به تفقّه در دين، از جمله در قلمرو احكام اقتصادى، لازم و ضرورى است.
تعقّل
در كنار تفقّه (دريافت معارف وحيانى)، تعقّل (وقوف بر دانش تجربى بشرى) نيز مورد عنايت ويژه قرآن كريم است. از منظر قرآنى، استفاده از «عقل جمعى» و مشورت با صاحب نظران براى تدبير امور اجتماعى يك اصل مهم در جامعه توحيدى است: «وَاَمْرُهم شورى بينهم» (شورى: 38); و كارهايشان به صورت مشورت در ميان آن هاست.
علّامه طباطبائى در تفسير اين آيه، ياداور شده اند كه از ويژگى هاى مؤمنان آن است كه ايشان اهل رشد و رسيدن به واقع هستند و براى دست يابى به نظر صحيح، اهتمام به مراجعه به عقول دارند.2
همچنين آية اللّه جوادى آملى اظهار داشته اند كه در امورى كه از قبيل «امراللّه» نمى باشند و بلكه «امرالمسلمين» محسوب مى شوند (لزوماً) دستورالعمل خاصى از ناحيه شريعت نمى رسد، بلكه مسلمانان از راه مشورت با يكديگر و استفاده از حاصل تأمّلات و تعقّلات، به تدبير امور خود مى پردازند; مثلا، در مورد اين كه در چه جايى از كشور لازم است سد ساخته شود و اين كه نوع آن چگونه باشد (خاكى باشد يا غير آن) بايد از تجارب و نظرات افراد صاحب نظر استفاده كرد.3
در قرآن كريم، علاوه بر طرح مسأله «شورا» به عنوان يكى از ويژگى هاى مؤمنان و اشاره به لزوم بهره گيرى از «تعقّل» براى تدبير امور (اقتصادى، سياسى و...)، در مواردى نيز تلويحاً كاربرد تجارب بشرى ياداورى شده است. در آيه 17 از سوره مباركه «رعد» در مقام مَثَل زدن براى حق و باطل و بقاى حق و زوال باطل، «كف آب» و «كف حاصل از ذوب فلزّات» را مطرح كرده، مى فرمايد: «و ممّا يوقدن عليه فى النار ابتغاءَ حلية او متاع زَبَدٌ مثله...»; و از آنچه (در كوره ها) براى به دست آوردن زينت آلات يا وسايل زندگى، آتش روى آن روشن مى كنند نيز كف هايى مانند آن (كف آب) به وجود مى آيد.
اين آيه مباركه به اين مطلب اشعار دارد كه امثال عمليات ساخت كوره، ذوب فلزات و زدودن ناخالصى آن ها و به كارگيرى فلزات در امور زندگى، كه حاصل تجربه و تعقّل انسان هاست، يك روش جارى در جامعه اسلامى است و از همين قبيل است: «واذكروا اذ جعلكم خلفاءَ مِن بعد عاد و بوّأكم فى الارض تتّخذون من سهولها قصوراً و تنحتونَ الجبال بيوتاً فاذكروا آلاءَ اللّهِ و لا تعثوا فى الارضِ مفسدين.» (اعراف: 74); و به خاطر بياوريد كه شما را جانشينان قوم عاد قرار داد و در زمين مستقر ساخت كه در دشت هايش، قصرها براى خود بنا مى كنيد و در كوه ها، براى خود خانه ها مى تراشيد. بنابراين، نعمت هاى خدا را متذكّر شويد و در زمين، به فساد نكوشيد.
در اين آيه مباركه نيز تصرّف در منابع طبيعى براى تدارك امور معيشتى، كه مستلزم به كارگيرى دانش و تجربه بشرى است (مانند ابداع ابزارها و شيوه هاى مناسب براى ساختمان سازى)، خاطرنشان شده، و اشعار دارد بر اين كه اين عمل، يك روش جارى در جامعه است.
مجموعه اين آيات ما را به اين مطلب رهنمون مى سازند كه در جامعه اسلامى، شيوه هاى عقلايى لازم براى بهره گيرى از امكانات و قابليّت هاى به وديعه نهاده شده در طبيعت از يك سو، و استفاده از عقل جمعى و تدبير عقلايى امور امّت اسلامى از سوى ديگر، در كنار تفقّه در دين و التزام عملى به معارف وحيانى، مورد پذيرش و تأكيد قرآن كريم است .
ادامه دارد...
پایان پیام/
نظر شما