سه و نیم قرن است امر به معروف از رساله ها حذف شده است

در میان رساله ‏های عملیه، آخرین کتابی که به امر به معروف پرداخته، "جامع عبّاسی" شیخ بهایی است که تقریباً مربوط به سه و نیم قرن پیش است.

خبرگزاری شبستان:  "چند قرن است که درباره امر به معروف و نهی از منکر در رساله‏های عملیه مطلبی نمی‏نویسند. تا آنجا که من دیده‏ام، در میان رساله‏های عملیه آخرین کتابی که این موضوع را مطرح کرده جامع عبّاسی شیخ بهایی است که تقریباً مربوط به سه و نیم قرن پیش است. دیگر بعد از آن، این موضوع حتی از رساله‏های عملیه هم به طورکلی حذف شده است، درصورتی که امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز و روزه است، نباید دفن شود. این که مسأله عبید و اماء نیست که بگوییم امروز برده‏ای در دنیا نیست که بخواهیم روی آن بحث کنیم و درست هم هست. زمانی که برده وجود داشته باشد، بحث درباره احکامی که در اسلام به نفع بردگان وجود دارد خوب است. وقتی برده‏ای نیست، دیگر بحث درباره آن به طورکلی غلط و بی‏فایده است. ولی امر به معروف و نهی از منکر موضوعی نیست که از بین برود؛ همیشه وجود دارد و باید در رأس مسائل قرار گیرد، همیشه باید مطرح شود تا آن را فراموش نکنیم."

یکی از مهم ترین رهیافت ها برای فهم درون مایه "امر به معروف" به عنوان اساسی ترین عامل انگیزشی در حماسه حسینی،  نگاه و زوایه دید منبع وحیانی همانا قرآن حکیم نسبت به این پدیده است. واضع و بنیانگذار و پرچم دین که اصلی ترین منبع برای استنباط احکام به شمار می رود گره گشاترین راهکارها را در تبیین فحوای امر به معروف و نهی از منکر در اختیار ما می گذارد.

متفکر و اندیشمند دینی استاد مطهری در کتاب "حماسه حسینی" به نکته مهمی در این زمینه می پردازد و معتقد است مسلمان ها به مرور از ارزشی که نسبت به این اصل قائل بودند فاصله گرفته اند در حالی که بخش قابل توجهی از آیات قرآن، احادیث نبوی، معصومین و کتب فقهی نزدیک تر به صدر اسلام به این موضوع پرداخته است.

قرآن می گوید بیچارگی ملت ها از فقدان امر به معروف است

مطهری در آغاز بحث خود در این زمینه از قرآن آغاز می کند: اگر فقط خود قرآن را در نظر بگیریم، متوجه می‏شویم این موضوع در کتاب مقدس آسمانی چقدر تکرار شده است و چه اندازه بدبختی ملل گذشته را مستند می‏کند به اینکه امر به معروف و نهی از منکر نداشته‏اند: «فَلَوْ لا کانَ مِنَ الْقُرونِ مِنْ قَبْلِکمْ اولُوا بَقِیةٍ ینْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ»  چرا در نسلهای گذشته یک عده مردم صاحب مایه - مایه عقلی، فکری، روحی-  نبودند که با فسادها مبارزه کنند تا در نتیجه این ملتها در اثر فسادها تباه نشوند، منقرض و هلاک نشوند؟ درباره قوم دیگر می‏فرماید: «کانوا لا یتَناهَوْنَ عَنْ مُنْکرٍ فَعَلوهُ لَبِئْسَ ما کانوا یفْعَلونَ»  اینها بدبخت و بیچاره شدند، به هلاکت رسیدند، از میان رفتند، چرا؟ چون نهی از منکر نمی‏کردند، با فساد مبارزه نمی‏کردند و بسیار بد می‏کردند.

خطاب به مسلمانان می‏فرماید: «وَلْتَکنْ مِنْکمْ امَّةٌ یدْعونَ الَی الْخَیرِ وَ یأْمُرونَ‏ بِالْمَعْروفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ اولئِک هُمُ الْمُفْلِحونَ»  باید در میان شما یک امت، یک جمعیت کارش امر به معروف و نهی از منکر باشد. این معنی درصورتی است که‏ «مِن» را «مِن» تبعیضی بگیریم. اگرطور دیگر تفسیر کنیم معنایش این است: از شما امت چنین امتی باید ساخته شود، یعنی همه شما باید چنین امتی باشید - امر به معروف و نهی از منکر کنید- هر دو تفسیر درست است و با هم منافات ندارند، چون امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه عمومی است برای همه مردم و وظیفه خاصی است برای یک طبقه معین که از حد عامّه مردم بیرون است. باید از میان شما چنین جمعیتی باشد یا باید شما امت چنین امتی باشید که کارتان دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر باشد. «وَ اولئِک هُمُ الْمُفْلِحونَ» تنها چنین امتی که در میان آنها دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد می‏تواند رستگار، سرفراز، سعادتمند و مستقل باشد، صلاح و رستگاری داشته باشد.

چرا خداوند می گوید مسلمان ها بهترین امت هستند؟

در سوره آل عمران آیات مربوط به امر به معروف و نهی از منکر زیاد است. آیه‏ای که خواندم، بعد از این آیه است: «وَ اعْتَصِموا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقوا»  مردم را دعوت به اتحاد و از تفرقه نهی می‏کند و پرهیز می‏دهد: بپرهیزید ای مسلمانان از اینکه در میان شما تفرقه و اختلاف وجود داشته باشد؛ کوشش کنید اختلافاتی که به وجود آمده است حل کنید، اختلافات را کمتر کنید، دائماً شکافها را زیاد نکنید. از این شکافها که روز به روز بیشتر می‏شود چه کسی استفاده می‏برد؟ آیا غیر از دشمن اسلام کس دیگری استفاده می‏برد؟ آیا دشمن از ما چه می‏خواهد؟ غیر از این می‏خواهد که ما به نامهای مختلف مذهبی و فرقه‏ای دائماً به جان یکدیگر بیفتیم، یکدیگر را فحش بدهیم؟! قرآن می‏گوید از تفرقه بپرهیزید. بعد می‏فرماید: «وَلْتَکنْ مِنْکمْ امَّةٌ یدْعونَ الی الْخَیر». مثل اینکه در اینجا منظور قرآن از «خیر» بیشتر همان اتحاد است. یعنی در میان شما باید جمعیتی باشد که همیشه مسلمین را دعوت به وحدت و اتحاد کنند، با تفرقه‏ها و افتراقهایی که میان مسلمین هست مبارزه کنند و بجنگند. بعد می‏فرماید: «وَ لا تَکونوا کالَّذینَ تَفَرَّقوا وَ اخْتَلَفوا»  مانند جمعیتهایی که متفرق و مختلف شدند، دسته دسته و فرقه فرقه شدند نباشید.

آیا این عجیب نیست که در میان دو آیه که هر دو دعوت به اتحاد و پرهیز از تفرق است، این آیه می‏آید: «وَلْتَکنْ مِنْکمْ امَّةٌ یدْعونَ الَی الْخَیرِ وَ یأْمُرونَ بِالْمَعْروفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ اولئِک هُمُ الْمُفْلِحونَ». این کأنّه درست می‏رساند که قرآن در میان خیرها، حسن تفاهم و وحدت و اتفاق میان مسلمین را خیری که مادر و مبدأ همه خیرهاست می‏داند و در میان منکرات و زشتیها و پلیدیها، آن که را از همه پلیدتر و زشت‏تر و بدتر می‏داند اختلاف و تفرق است به هر نام و عنوانی.

آیه دیگر می‏فرماید: «کنْتُمْ خَیرَ امَّةٍ اخْرِجَتْ لِلنّاسِ» مسلمانان! شما بهترین امتی هستید که به نفع بشریت ظهور کرده‏اید، یعنی ملتی بهتر از شما به نفع بشریت ظهور نکرده است، چرا؟ به موجب چه خاصیتی؟ «تَأْمُرونَ بِالْمَعْروفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ»  به دلیل آنکه شما آمر به معروف و ناهی از منکر هستید. از همین جا به قول منطقیین به عکس نقیض باید بفهمیم: پس ما، امت اسلام و بهترین امتها برای بشر نیستیم چون ما آمر به معروف و ناهی از منکر نیستیم. درنتیجه نمی‏توانیم ادعای شرف و بزرگی کنیم، نمی‏توانیم افتخاری داشته باشیم، اسلام ما اسلام واقعی نیست.

اگر فقه کتاب صلوه و دیات دارد کتاب امر به معروف هم دارد

مطهری در ادامه مباحث مربوط به این امر به معروف و نهی از منکر تأسف خود را از کم رنگ  وکم اهمیت شدن اصل مذکور در دنیای اسلام بیان می کند و خودانتقادی اش نسبت به فقه شیعه در کم لطفی به اصل امر به معروف و نهی از منکر را این گونه ابراز می کند: اگر بخواهیم در موضوع اهمیت و عظمت این اصل از نظر قرآن، سنت، حدیث و آنچه که در این زمینه وارد شده است بحث کنیم، روایت بسیار است و نشان می‏دهد اسلام تا چه اندازه به این موضوع اهمیت داده است. البته این امر یک بحث تاریخی لازم دارد تا روشن شود چطور شد در طول تاریخ، موضوعی به این عظمت و اهمیت در دنیای اسلام هضم و تحلیل رفت و روزبه روز کوچکتر شد. و باید انصاف داد که از نظر علمی یعنی از نظر بحث در کتابها، سنیها در این مبحث بیش از ما شیعه ‏ها بحث کرده‏اند. اگر کتابهای فقهی شیعه از «کتاب الصّلوة» گرفته تا «کتاب الدّیات» را در مقابل فقه اهل تسنن قرار دهیم می‏بینیم در تمام ابواب، فقه شیعه در مجموع دقیقتر، مشروح تر، مفصل تر، متین‏تر و مستدل تر است، و من می‏توانم این مطلب را ثابت کنم، ولی متأسفانه در کتب فقهی ما در میان همه ابواب، باب امر به معروف و نهی از منکر خیلی کوچک شده است. البته در میان سنیها هم عملًا کوچک شد.

معتزله- که یکی از فرقه‏های متکلمین اهل تسنن هستند- امر به معروف و نهی از منکر را از اصول دین می‏دانند نه از فروع دین. شیعه می‏گوید اصول دین پنج تا و فروع دین ده تا یا هشت تاست و در میان اصول دهگانه، امر به معروف و نهی از منکر را ذکر می‏کند، ولی معتزله به پنج اصل در دین قائل هستند که یکی از آنها امر به معروف و نهی از منکر است. اما خود اینها تدریجاً در کتابهای خود از این بحث پرهیز کرده و آن را کوچک کردند. مورخین اجتماعی می‏گویند علتش برخوردی بود که بحث در این موضوع با سیاستهای وقت داشت. چون این بحث به اصطلاح به قبای خلفای وقت برمی‏خورد و آنها مزاحمت ایجاد می‏کردند، معتزله مجبور بودند آن را در کتابهای خود نیاورند و یا کم بیاورند، با اینکه اصلی از اصول دینشان شمرده می‏شد.

بعد از شیخ بهایی، امر به معروف از رساله ها کنار رفت

اما ادامه نقدهای مولف "حماسه حسینی" در کم توجهی رساله ها به موضوع مورد بحث این گونه است: انصافاً در میان ما شیعیان نیز این مطلب خیلی کوچک شده است تا آنجا که چند قرن است که درباره امر به معروف و نهی از منکر در رساله‏های عملیه مطلبی نمی‏نویسند. تا آنجا که من دیده‏ام، در میان رساله‏های عملیه آخرین کتابی که این موضوع را مطرح کرده جامع عبّاسی شیخ بهایی است که تقریباً مربوط به سه و نیم قرن پیش است. دیگر بعد از آن، این موضوع حتی از رساله‏های عملیه هم به طورکلی حذف شده است، درصورتی که امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز و روزه است، نباید دفن شود. این که مسأله عبید و اماء نیست که بگوییم امروز برده‏ای در دنیا نیست که بخواهیم روی آن بحث کنیم و درست هم هست. زمانی که برده وجود داشته باشد، بحث درباره احکامی که در اسلام به نفع بردگان وجود دارد خوب است. وقتی برده‏ای نیست، دیگر بحث درباره آن به طورکلی غلط و بی‏فایده است. ولی امر به معروف و نهی از منکر موضوعی نیست که از بین برود؛ همیشه وجود دارد و باید در رأس مسائل قرار گیرد، همیشه باید مطرح شود تا آن را فراموش نکنیم.

پایان پیام /

کد خبر 412832

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha