خبرگزاری شبستان: پذیرش این مساله که وجود مساجد، گنبدها و مناره ها در بافت یک شهر نمی تواند به معنای اسلامی بودن آن شهر باشد، این امر را بدیهی می سازد که باید در عناصر و مولفه های دیگری که نه تنها کالبد، بلکه روح و هویت شهرها را می سازند. به دنبال نشانه هایی از زیست مسلمانان و الگوهای یک شهر اسلامی بود.
«حسن بلخاری»، درباره هویت مفهومی و معنوی شهر اسلامی در مقاله ای آورده است: «متفکران اسلامی، شهر اسلامی را عبارت از نمایش فضایی شکل و ساختمان اجتماعی می دانند که بر اساس ایده آل های اسلامی، فرم های ارتباطی و عناصر تزئینی خود را در آن وارد کرده است بنابراین در شهر اسلامی، فرم به تبع معنا تعریف می شود و کالبد، هویت خود را از محتوا اخذ می کند و این متاثر از بنیان های نظری هنر معماری دوره اسلامی است که نسبت قالب و محتوا همچون نسبت کالبد و روح در بنیان های جهان شناختی اسلامی است همچنان که در جهان بینی اسلامی و قرآنی ماده به کرامت معنا شرافت می یابد و از هویت سفلایی خویش خارج شده به نورانیت معنا منور می شود.
قالب نیز در هنر اسلامی فرمی متناسب با شرافت محتوا دارد و بر خلاف برخی مکاتب هنری که گاهی اثر در مقابل معنا و نیز اخلاق قرار می گیرد و صورتی متضاد با غایت هنری می یابد در هنر معماری دوره اسلامی فرم اثر، صورت مجسم معناست و نه مغایر با معنا کما اینکه پیامبر(ص) اسلام فرم چهار وجهی کعبه را با استناد به تسبیحات اربعه تبیین می کنند. هنر و معماری دوره اسلامی سه ساحت فرمی برای معماری متصور است:
صورت اول: فرم تمثیلی خانه و شهر خداست که در مکه با کعبه و در هر شهر اسلامی با مسجد تحقق می یابد
صورت دوم: خانه است که این نیز متناسب با ارزش ها و مفاهیم معنایی در معنوی شکل پیدا می کند.
صورت سوم: شهر است که ماهیتی جدای از عوامل معنایی موثر بر خانه خدا و خانه مردم ندارد بلکه به یک عبارت صورت مرکب این دو معناست، یعنی شهر یک خانه بزرگ است که هویتی منفک و مجزای از خانه خدا و خانه مردم ندارد، بلکه تنها خانه ای وسیع تر و گسترش یافته تر است که به جای خانواده ای محدود، خانواده ای ب زرگتر را در خود جای داده است. از تاکید بر این معنا قصد استنتاج است که نباید در برنامه ریزی شهری توسط دولت اسلامی، تغایری بین برنامه ریزی های خانوادگی و شهری صورت گیرد...
«بلخاری»، با اعتقاد به اینکه شهر اسلامی باید بر اساس فرم خانه خدا بنیان گیرد، به نمونه های مختلف کاربری هایی چون بازار، مدرسه و دانشگاه، مسجد و شفاخانه و ... در معماری دوره اسلامی و شهر اسلامی اشاره می کند و می افزاید:« ... ما در عرصه جهان مدرن و با پذیرش اقتضائات نه چندان متناسب با سنت از طراحی و معماری معنوی دور مانده ایم و اینک کارآمدی یک بنا مقدم بر ساخت معنوی آن است...»
مسجد بیان مفهوم زیبایی معنوی شهر
این مساله که هنر معماری دوره اسلامی و سیمای شهرهای اسلامی که از این هنر تاثیر بسیار می پذیرفتند، بیشترین ارزش را برای زیبایی قایل است، مورد تفقد بسیاری از صاحب نظران، نظریه پردازان و معماران آشنا به تاریخ و آثار هنر و معماری دوره اسلامی است. به عقیده این دسته از معماران و نظریه پردازان در اسلام معماری، جز اجابت ضرورت های کارکردی و مورد نیاز، نمودی از نهایت زیبایی است و زیبایی هدفمند در معماری دوره اسلامی هم به لحاظ کمی و هم به ل حاظ کیفی به توجه نیاز دارد که اولی با سازگاری محیطی و دومی از طریق زیبایی شناسی اسلامی میسر است.
«بر اساس آموزه های دین مبین اسلام، آدم از بهشت به زمین هبوط کرده است. طبیعی است که تلاش های بشر به خصوص مسلمانان در خلق، سازندگی، آبادانی بتوان گذاشت به حساب تلاش او برای ساختن تصویری از بهشت بر کره خاکی باشد.
پایان پیام/
نظر شما