خبرگزاری شبستان: «اگر بناست در حوزه فرهنگ موفق باشيم، لازمهاش اين است که دوباره به انديشههاي ناب اسلامي متصل شويم و خود را از آموزههاي ائمه (ع)، سنت و كتاب الهي جدا نكنيم اگر چنين شود مطمئناً در نبرد فرهنگي موفق خواهیم شد. بايد بحث بسيج ارادهها را دوباره عَلَم كنيم و با اين بسيج ميتوانيم در صحنه نبرد فرهنگي موفق شويم». اينها بخشهايي از سخنان سيدکاظم موسوي، مدير مؤسسه مطالعاتی روشنگر است که به بحث در خصوص معضلات فرهنگي جامعه و اثراتي كه عرفانهاي نوظهور روي اين مقوله داشتاند، پرداخته و مشروح اين گفتگو در ذيل مي آید:
عرفان هاي نوظهور از چه زماني توانستهاند به داخل جامعه نفوذ كرده و فرهنگ ما را تحت تأثير قرار دهند؟
فعاليتهاي جريانهايي با عنوان عرفانهاي نوظهور با نهضت ترجمه ادبي و بعد از پذيرش قطعنامه در ايران و همزمان با دوران سازندگي شكل گرفت و اين نهضت ترجمه در دوران اصلاحات به اوج خود رسيد.
در اين دوران بود كه آثار نويسندگاني مانند پائوكوئيلو در ايران تجديد چاپ شد و اين اتفاق با توجه به عدم آگاهي كافي برخی مسئولان فرهنگي، نوعي حركت ضدفرهنگي را به وجود آورد که در نتیجه آن مقام معظم رهبري ضمن هشدار به مقامات فرهنگي همچون شوراي عالي انقلاب فرهنگي و يا سازمان تبليغات اسلامي، مسئله تهاجم فرهنگي را گوشزد كردند.
رهبر معظم انقلاب اشاره مستقيمي دارند كه دشمن دنبال قتل عام و غارت فرهنگي است. ايشان در مرحله بعدي به بحث ناتوي فرهنگي اشاره کردند و در حال حاضر هم دغدغهشان جنگ نرم است که ما با اين جريان درگير هستیم و اين جنگی عليه باورها و ارزشهاي جامعه است.
ریشه جنگ نرم به بعد از پذيرش قطعنامه و درگيريهايي ما با شيطان بزرگ، امريكا و غرب، باز ميگردد زمانيكه دشمن نتوانست عملياتي رو دررو با ما صورت دهد و ما نتوانستيم معنويت حاكم بر جامعه را كه برگرفته از عاشوراي حسيني بود متبلور كنيم و موضوعاتي مانند تهاجم و ناتوي فرهنگي به وجود آمد تا به امروز كه دچار ركود در فرهنگ شدهايم و رهبري از عدم توانايي دستگاههاي فرهنگي در برابر هجمههاي دشمن و ارزشهاي جامعه نااميد شدهاند و در نامگذاري سال جاری خواستار همکاری مردم در عرصههاي فرهنگي شدهاند.
معنويتوارهها چه تأثيرات مخربي بر روي فرهنگ جامعه داشتهاند؟
جامعه پس از پذيرش قطعنامه در عطش معرفت خدا بسر ميبرد و به واسطه برخي ملاحظهكاريها و سياستهاي دينزدايي از سوي بعضی مسئولان فرهنگي، معارف ديني آنگونه كه بايد و شايد در جامعه نهادينه نشد و متعاقب آن جامعه از سرچشمه اصلي باورهاي معنوي باز ماند. طبيعي است كه در اين شرايط، فرصتطلبان براي رسيدن به خواستههاي نفساني و يا تشكيلاتي خود، مسائلی را به نام حقیقت به افراد جامعه بقبولانند. در این میان، جريانهايي كه مدعي عرفان هستند در اين سالها با حمایت جريان روشنفكري ضدديني يا خودباخته فرهنگ غربي _ و به دستور سرويسهاي اطلاعاتي غرب- دست به سكولاريزه كردن جوانان و جامعه ايراني ميزنند. البته اين حركت هنوز از بين نرفته و فعاليت خود را در موارد مختلف نشان ميدهند و اين جریان مروج فرهنگ دشمن، در حقيقت به دنبال تغيير سبك زندگي اسلامي در جامعه ايراني است كه از تمامي ظرفيتهاي فرهنگي مانند فيلم، موسيقي، تئاتر، مطبوعات و اينترنت برای رسیدن به اهدافشان بهره میگیرند.
اين ترويج سبک زندگي غربي در طرز پوشش خانمها، اشاعه برندها و مارکهای معروف و يا در فیلمها و سریالها وجود دارد و مروجان اين امر تلاش دارند فرهنگي را در جامعه ما نهادينه كنند كه در آن انسان بدون خدا به حيات خود ادامه دهد و هيچگاه به فطرت خود باز نگردد. به همین خاطر است كه اربابان آنها به دنبال اين موضوع هستند تا به واسطه اين نوع فرهنگ و تخدير جامعه بتوانند به مديريت جهاني دست يابند، غافل از اينكه خداوند متعال در قرانكريم وعده حكومت صالحان در زمين را داده است. اين مهم هم صورت نمیگیرد مگر با ظهور منجي عالم بشريت، حضرت مهدي(عج).
آنها از چه راههايي براي اثرگذاري و از بين بردن ارزشهاي فرهنگي جامعه اسلامی استفاده ميكنند؟
زماني ميتوانيم بگوييم يك فرهنگ، زنده و پوياست كه بتواند در تعاملي كه با ديگر فرهنگها دارد نقاط ضعف و قوت خود را شناسايي و اصلاح كند. با توجه به چنين شرايطي است كه فرهنگ اسلامي-ايراني از پويايي برخوردار می شود و در طول تاريخ نیز چنين رويكردي بر این فرهنگ حاكم بوده است، اگر خلاف اين رفتار شده بود هم اكنون ما مقولهاي به نام ايران و مرزهاي فرهنگي ايراني نداشتيم.
غرب براي اينكه بر اين فرهنگ غني استيلا پيدا كند كارهاي زيادي بهویژه در يكي دو دهه اخير انجام دادهاست. آنها علاوه بر اقداماتی كه در اصول سياسي خود در مواجهه با ما در پيش گرفتند از طريق فرهنگي هم براي استيلا و رسوخ بر فرهنگ غني ما اقدام کردند. در این راستا، با روشهایی مانند اعزام مستشرق تلاش بسیاری برای دينزدايي از جامعه كردند. آنها يكسري از عوامل داخلي خود را نيز در اين راه به كار گرفتند تا بتوانند نوعی خودباختگي فرهنگي را اشاعه دهند و در این مسیر از وسايل ارتباط جمعي مانند ماهواره، اينترنت، مطبوعات، تئاتر و سينما بهره گرفتند.
البته با توجه به ظرفیت و غنای فرهنگی ما، آنها هيچگاه موفق نخواهند شد ضدارزشها را جايگزين ارزشهای فرهنگی ما بكنند لذا با تمام قوا تلاش ميكنند تا انديشههاي غيراسلامي را باب كنند، تبليغاتي براي افكار التقاطي داشته باشند و تقدسزدايي كنند. هدف آنها اين است كه پايههاي اعتقادي جوانان را سست كنند.
براي مقابله با اين هجمهها چه بايد كرد؟
براي ايستادگي در برابر اين هجمهها بايد مشكلات اقتصادي، اجتماعي و خلأ و ضعف موجود در زمینه توليد محصولات فرهنگي خود را مرتفع سازیم. برای مثال، در مقوله سينما مباحثي در فيلمها ترويج ميشود كه اصلاً با فرهنگ ما ارتباطي ندارد در حالیکه متأسفانه ما نتوانستهايم از ابزار قدرتمند هنر با تکیه بر گزارههای بومي بهره کافی ببريم.
براي تعالي و رشد در اين مسير، خانمها باید از جايگاه متزلزل ساخت غرب رهایی یابند و از مدپرستي و اینگونه مسائل سطحی جدا شوند و در عین حال، فرهنگ عفاف و حجاب به خوبي و با روشهای مناسب، در جامعه رواج داده شود. همچنین باید نقاط ضعف خود در سطح جامعه و مدارس را شناسایی و برطرف سازیم.
به یاد داشته باشیم که ما در دوره هشت سال دفاع مقدس، دوران زيبايي داشتيم چراکه در آن زمان شاخصهاي فرهنگي خود را که متكي به فرهنگ برخاسته از اسلام ناب محمدي (ص) بود بنا نهاده بودیم. به گونهایکه وقتي بسيج عمومي شكل گرفت امدادهاي الهي هم به كمك آمدند و ما توانستیم در حوزه سياسي و نبرد نظامي و حتي در عرصه نبرد فرهنگي، پیروز میدان باشیم؛ امری که امروز نیز به لطف الهی قابل تحقق است تنها بسیج ارادهها عزم جدی مردم و مسئولان را میطلبد.
پایان پیام/
نظر شما