به گزارش خبرگزاری شبستان تحولات اروپا و بلوک بندی های نوین در این قاره یاد آور دوران جنگ سرد نیست و به اشتباه نباید این دو رویداد را در چهارچوب هم قرار داد. در دوران جنگ سرد که از ساخت دیوار برلین تا فروپاشی اتحاد شوروی در سال 1991 تمامی باید ها و نباید های پس از پایان جنگ جهانی دوم بر اساس قابل ارزیابی هستند مقابله ایدولوژیکی به عنوان هسته مرکزی تمامی رویداد ها قابل بررسی بود اما در دوره جدید و درگیری هایی که در نهایت به جدایی کریمه و استقلال خواهی در شرق اوکراین متهی شد خواست های ژئوپلتیکی هسته اصلی مناقشه هستند به همین جهت آن دسته که بر طبل جنگ سرد جدید میان شرق و غرب می کوبند کمی ساده انگارانه و بدون در نظر گرفتن واقعیت های موجود در عرصه روابط بین الملل مسائل را بررسی می کنند.
جهان در دوران جنگ سرد تحریم های یک جانبه علیه روسیه تجربه کرده است . آمریکایی ها در تحریم و بازی با آن سابقه دار هستند.
زمان ورود ارتش شوروی به نبرد در افغانستان آنها حتی پا را از تحریم های اقتصادی هم فراتر گذاشته و در المپیک مسکو در سال 1980 شرکت نکردند. اما حضور نیروهای شوروی در افغانستان هم با همه پرسی شبه جزیره کریمه و انتخابات در شرق اوکراین فرق های قابل توجه دارد به و نظر می رسد روسها هم روش آمریکایی ها در برخورد با علائق ژئوپلتیکی خود را دریافته اند. استفاده از ابزار دموکراسی یکی از اهرم های است که کرملین از آن برای رسیدن به خواسته های ژئوپلتیکی اش بهر می جوید. این اقدام مسکو یک بار دیگر در خصوص دو منطقه خود مختار اوستیا و آبخازیا نیز تجربه شد که عملا این دو منطقه با همان روشی که کوزوو خو در از صربستان جدا کرد از گرجستان جدا شدند و باردیگر جهان شاهد استاندارد های دوگانه در برخورد با موضوعات هم بستر بود.
در این میان بحث تحریم ها علیه مسکو این روزها داغ است.
از یک سو اروپای متحد با رهبری آلمان می گوید تحریم جدیدی علیه روسیه وضع نخواهد کرد و از سوی دیگر کشورهای چون مجارستان و صربستان می گویند به تحریم ها علیه روسیه نمی پیوندند. فرانسوی ها هم قادر نیستند ناو میسترال را تحویل مسکو ندهند به همین جهت میان سیاست های اعمالی و اعلامی شکاف ایجاد شده است.
اگر اروپای متحد بخواهد به تحریم ها علیه روسیه پایبند باشد قادر با تهدید خروج برخی از کشورهای پر جمعیت مانند مجارستان از حوزه خود رو به رو است و حتی سیاست های توسعه اتحادیه به سوی شرق نیز عملا با گام های روسیه به سوی غرب با چالش مواجه خواهد شد. به همین جهت به نظر می رسد برای حل بحران اوکراین و البته رفع تحریم تضمین های امنیتی به مسکو و از جمعیت روس زبان و ارتودکس شرق این کشور بتواند تنها راه کار حل بحران باشد.
اگر اروپایی ها از خواسته های بلند پروازانه خود مبنی بر ورود کشورهای چون اوکراین به ساختار های امنیتی یورو آتلانتیکی را از دستور کار خود خارج کنند عملا قادر خواهند بود باردیگر در میز مذاکرات با روسیه نشسته و چالش های خانه مشترک اورپایی را حل کنند.
یافتن مشتری های جدید برای محصولات کشاورزی اروپایی به مراتب سخت از یافتن منابع محصولات کشاورزی برای جامعه 140 میلیون نفری روسیه خواهد بود و دریافت سرمایه های چینی برای توسعه بیشتر صنایع نفت و گاز روسیه نیز یک رویایی دور دست برای برای اقتصاد دانان روس نیست به همین جهت رویاروی با مسکو بدون در نظر گرفتن جغرافیای روسیه و همپیمانان این کشور در اتحادیه های اقتصادی بریکس و پیمان همکاری های شانگهایی کمی ساده لوحانه به نظر می رسد .
نظر شما