حجت الاسلام والمسلمین سیدسجاد ایزدهی، مدیرگروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفتگو با خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان در مورد سیاست داخلی و خارجی پیامبر (ص) گفت: برای اینکه بحث سیاست داخلی و خارجی پیامبر اکرم (ص) را بررسی کنیم باید این نکته را مفروض بگیریم که پیامبر (ص) دولت و حکومتی داشته و براساس ضوابطی در این دولت حکومت می کردند.
وی اظهار کرد: طبیعتا حکومت یک سری پیش فرض ها و یک سری مبانی ای دارد که این مبانی هم امور داخلی کشور پیش نمی رود، بلکه در هر کشوری سیاست داخلی کشور معمولا برای تعیین نوع سیاست های خارجی تعیین کننده است.
حجت الاسلام ایزدهی تصریح کرد: وقتی که پیامبر(ص) از شهر مکه به شهر مدینه آمدند طبیعتا فرض کردند که باید نهاد و دولت و حاکمیت مذهبی تشکیل دهند در حالی که قبل از آن در شهر مکه و حتی فراتر از آن در شبه جزیره عربستان دولتی که عملا در سرنوشت مردم نقش ایفا می کرد؛ شبه دولت هایی بود که در قالب قبیله حکم می کردند و کارایی داشتند. پیامبر (ص) قبل از اینکه وارد شهر مدینه شوند مقدماتی را سپری کردند و به محض اینکه وارد شهر مدینه شدند عهدنامه هایی را با هم وطن های آن منطقه بستند که این عهد هم مشتمل بر همشهریان مسلمان بود و هم آنهایی که هنوز به اسلام ایمان نیاورده بودند و هم آنهایی که یهود بودند و در اطراف زندگی می کردند.
موضع پیامبر (ص) نسبت به قراردادها
این محقق و نویسنده کشورمان در ادامه سخنانش تصریح کرد: در بعضی از منابع تاریخی آمده که پیامبر(ص) با هر کدام از اینها قرارداد مجزایی بستند، علاوه بر آن قراردادی با همه مردم مدینه بستند. در آن قرارداد همپیمانی پیامبر(ص) با آنها مورد اشاره قرار گرفت که پیامبر(ص) از آنها دفاع کند و آنها هم از پیامبر(ص) دفاع کنند و حقوق آنها را به رسمیت شناخته شود و به عنوان شهروند جامعه اسلامی تلقی شوند.
وی ادامه داد: پس از اینکه این عهد و پیمان برقرار شد طبیعتا پیامبر(ص) در مدینه متمرکز شدند و امور جامعه را پی گرفتند. از این رو پیامبر(ص) با چند گروه و حزب یا به تعبیری با افراد غیرمسلمان مرتبط بودند از یک طرف با یهودیهای اطراف مدینه که با پیامبر (ص) عهد و پیمان بسته بودند مواجه بودند و از طرف دیگر همچنان با کفار مکه مواجه بودند که مسلمانان را تهدید می کردند و از سوی دیگر عده دیگری بودند که با پیامبر(ص) عهد و پیمان بسته بودند و نه مخالفت جدی و عملی ای با پیامبر(ص) داشتند و زمینه های جدی مخالفتی می توانستیم در آنها یافت مثل یهودیان قسمت شمال که در خیبر زندگی می کردند یا مردم جنوب شبه جزیره عربستان که در بخش های یمن زندگی می کردند که نه با یمن موافق بودند و نه با ایشان مخالفت داشتند طبیعتا پیامبر(ص) با هر کدام از اینها باید رویکرد متناسب با خودشان را باید پی گیری میکردند.
این استاد حوزه و دانشگاه ابراز کرد: از یک طرف پیامبر (ص) بنایشان را بر یهود مدینه گذاشته بودند که با آنها بیعت کرده بودند گذاشته بودند بنا بود که پیامبر (ص) با آنها به عنوان شهروند معامله کند و از آنها حمایت کند و حقوقشان را به رسمیت بشناسد و براساس آن قرارداد رفتار کنند که تاریخ حکم می کند که پیامبر (ص) نقض عهد نکرده و آنها نقض عهد کردند که عملا پیمانی که بسته بودند از بین رفت و پیامبر (ص) با آنها محاربه و مبارزه کردند و عملا توطئه هایی که آنها برای از بین بردن حاکمیت اسلامی داشتند را از بین بردند.
حجت الاسلام ایزدهی در ادامه سخنانش اظهار کرد: گروه دیگری که با پیامبر(ص) به عنوان کشورهای خارج از نظام اسلامی مواجهه داشتند کفار مدینه بودند که پیامبر (ص) فرض اولیه شان را بر مبارزه با آنها قرار ندادند و لذا تاریخ یاد نمی کند که آن حضرت (ص) جنگی را به صورت ابتدایی شروع کرده باشند و می خواستند آنها را از بین ببرند و آنها را تهدید کرده باشند جز در مواردی که آنها پیامبر(ص) را تهدید یا لشکرکشی یا زمینه هایش را فراهم کرده باشند و پیامبر(ص) از خودشان دفاع کرده باشند و الا پیامبر (ص) در داخل شهر مدینه ولو جنگ های متعددی که داشتند همواره بنایشان بر حفظ کیان اسلام و نظام اسلامی بود.
همه جنگ های پیامبر(ص) حیثیت دفاعی داشت
وی با اشاره به اینکه عمده جنگ های پیامبر(ص) عنوان کرد: همه جنگ های پیامبر(ص) حیثیت دفاعی داشت، اگر پیامبر(ص) قراردادی با بعضی از آنها می بست به صورت خاص با کفار مکه در صلح حدیبیه قرارداد بسته بود، ولو این قرارداد جانب کفار را ترجیح می داد و به گونه ای به نفع آنها تنظیم شده بود اما با افزایش قدرت در سال های بعد پیامبر(ص) قرارداد را زیرپا نگذاشت و به آن احترام می گذاشتند، مگر آنکه آنها قرارداد را از بین بردند و پیامبر(ص) متناسب با آن، با آنها رفتار می کرد بلکه پیامبر(ص) گونه رفتارش با کسانی که خارج از نظام سیاسی بودند ولو در صورت غلبه هم پیامبر(ص) آنها را بر تکبر و سلطنت و از بین بردن آنها نداشتند، همچنان که پیامبر(ص) بعد از فتح مکه همه را بخشیدند و آنجا را شهر امن اعلام و عملا خونریزی را ممنوع کردند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه پیامبر(ص) در بعد سیاست خارجی با گروه دیگری مثل مسیحیان نجران درگیر بود، تاکید کرد: پیامبر(ص) با آنها مذاکره و آنها را به مباحثه دعوت کردند و منطق اسلام را به آنها عرضه کردند، اما وقتی دیدند آنها منطق را به صورت ظاهر نپذیرفتند با اینکه می دانستند حق با پیامبر(ص) بود. پیامبر(ص) بنا را بر مقابله نگذاشتند و بعد بحث مباهله مطرح شد و در فرآیند مباهله آنها به این باور رسیدند و عملا با پیامبر(ص) در فرآیندی همراهی کردند و قرار شد که جزیه بدهند تا به عنوان شهروند محسوب شوند.
وی افزود: پیامبر(ص) در فرآیند عقلانیت و هدایت کشورهای همسایه را به اسلام دعوت کردند؛ کشورهایی مثل ایران، روم و ... و آنها را به فضای معنویت هدایت و اسلام دعوت کردند که البته اگر این کشورها نمی پذیرفتند تبعات بعدی به همراه داشت. پیامبر(ص) هیچ گاه حمله اولیه به این کشورها نداشتند پیامبر(ص) هیچ وقت ظلم را بر آنها محور فعالیت قرار نداده بودند، اگر پیامبر (ص) قراردادی با آنها بسته بود به این قراردادها متعهد بودند و در مجموع می توان این گونه گفت که پیامبر(ص) رفتار عقلانی فطری مبتنی بر رسم و رسوم منطقه را به رسمیت می شناختند و طبق آن عمل می کردند و البته بنای پیامبر(ص) چه در سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی، بر هدایت مردم به سمت سعادت دنیوی و اخروی بود طبیعتا بر همین اساس سیاست های خارجی خودشان را تنظیم می کردند.
چرایی نفی سبیل
وی با اشاره به اینکه پیامبر(ص) در سیاست خارجی قواعد محوری را مد نظر قرار می داشتند، گفت: قواعد محوری معمولا در سیاست خارجی محور عمل قرار گرفته، بحث نفی سبیل و عدم سلطه کفار بر مؤمنان که متخذ از آیه شریفه قرآن «وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا» است بر آن اساس عمل می کرده است. سلطه کفار بر اسلام را طبیعتا نمی پذیرفته است.
این محقق علوم سیاسی با اشاره به اینکه پیامبر(ص) بحث تألیف قلوب را مد نظر قرار می داده است، بیان کرد: همواره بنای پیامبر(ص) بر این بوده است که افراد ضعیف الایمان بلکه کفاری که زمینه دعوت آنها به اسلام هست با چیزهایی که می شود آنها را به اسلام دعوت کرد؛ اعم از مسائل مالی و ... و آنها را به اسلام دعوت کنند. رفتار خوش پیامبر(ص) با گروه ها زمینه ساز دعوت آنها بوده است. بخشش پیامبر(ص) بر منطق قدرت و سلطه پیامبر غلبه داشته است از قواعد دیگری که باید به آن تأکید کرد.
وی در پایان سخنانش با تأکید بر اینکه قاعده محوری پیامبر(ص) عدالت محوری بوده است، خاطرنشان کرد: پیامبر (ص) با همه مواردی که جسته و گریخته در سال های متعدد با آن روبرو بودند اما هیچ گاه از محتوای عدالت خارج نشد و خلاف عدالت رفتار نکرده است و مصلحت جامعه اسلامی را مد نظر قرار می دادند و همواره بر آن اساس رفتار می کرده و این اصول و قواعد، حاکمیت داشته است.
پایان پیام/
نظر شما