به گزارش خبرنگار سینمایی شبستان،شبکه نمایش خانگی،تقریبا آخرین بخش از حلقه اقتصاد سینما است.جایی که سرانجام مخاطب فیلمی را که در سینما دیده با پرداخت مبلغی می خرد تا هر وقت خواست،در خلوت خانه و با دوستان و آشنایان خود این فیلم را ببیند.
این پدیده در ایران تاریخ پر فراز و نشیبی دارد که در دوران های مختلف با وقایع مختلفی روبرو بوده و از ممنوعیت کامل تا بی نظمی نسبی در تاریخچه و وضعیت شبکه نمایش خانگی ایران قابل مشاهده است.
بعد از دوران ممنوعیت ویدئو در دهه شصت که مجازات دارندگان ویدئو خوردن شلاق بود،لزوم مبارزه با تهاجم فرهنگی که آن روزگار به شکل کاستهای ویدئو بتاماکس یا وی.اچ.اس یکه تازی می کرد، مسئولان را بر آن داشت تا فکری به حال این مساله بکنند و به همین خاطر براساس دویست و نود و هشتمین جلسه مورخ بیست و دوم دی ماه ۱۳۷۱ در شورای عالی انقلاب فرهنگی، به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ماموریت داده شد تا در جهت مقابله با تهاجم فرهنگی و ارتقاء سطح فرهنگ عمومی ضمن رفع محدودیت فعالیتهای ویدئویی، نظام اجرائی فعالیتهای سمعی و بصری از جمله تولید، تکثیر برنامههای ویدئویی و فروش و اجاره نوارهای تصویری و ویدئویی را طراحی نماید. متعاقب همین مصوبه در کوتاهترین زمان ممکن موسسه رسانههای تصویری از سال ۱۳۷۲ کار خود را آغاز نمود.
این موسسه با کاستهای ویدئویی فیلمهای ایرانی و آثار مجاز خارجی را به عوامل خود می داد تا آنها با کرایه دادن این کاستها به مردم،اسباب تفریح و سرگرمی را در اوایل دهه هفتاد برپا کنند و حتما بسیاری خاطره رفتن به این مغازه ها و گرفتن فیلم با گرو گذاشتن شناسنامه یا گواهینامه را در یاد دارند.
تا سال 1379 این موسسه تنها مرجع قانونی برای انتشار فیلمهای ویدئویی بود و کم کم از همین سال موسسات خصوصی هم وارد بازار نمایش خانگی شدند به شکلی که امروز دهها شرکت خصوصی ویدئو رسانه در کنار هم فعالیت ی کنند و بسیاری از هنرمندان هم با تولید آثاری اختصاصی مانند سریال و فیلمهای ویژه این شبکه،تلاش در گرم کردن بازار شبکه نمایش خانگی دارند.
اما شبکه نماش خانگی هم بی مشکل و دردسر به کار خود ادامه نمی دهد.در سالهای گذشته به خصوص پس از هدفمندی یارانه ها و بالا رفتن هزینه های اقتصادی،استقبالها از شبکه نمایش خانگی اندکی افت کرد و پس از آن در مقاطعی بد قولی بعضی از صاحبان سریالها در مورد توزیع به موقع قسمتهای جدید،به اعتماد مخاطبان از شبکه نمایش خانگی خدشه وارد نمود.
شرکتهای ویدئو رسانه هم برای جلب مخاطبان بیشتر و جبران ضررهای مالی ناشی از این خسارات مادی و معنوی ،مدتی است برای جلب مخاطب دست به ترفندهایی می زنند تا بتوانند با حداکثر تیراژ،بالاترین رقم فروش را به خود اختصاص دهند.ترفندهایی که دست کمی از تخلف ندارد و بی توجهی به این مسائل،می تواند بازار محصولات نمایش خانگی را آشفته تر کند.
این ترفند بسیار ساده اما موثر،طراحی یک جلد جذاب و زیبا(ترجیحا با حضور بازیگران مشهور)است که مخاطب با دیدن این روی جلدبه خاطر حضور بازیگر مشهور و محبوب این فیلم را بخرد تا آن را ببیند.غافل از اینکه در اکثر موارد،بازیگر مورد نظر یا در فیلم تنها چند دقیقه حضور دارد یا اصلا در فیلم بازی نمی کند یا اینکه عکس روی جلد در هیچ کدام از صحنه های فیلم دیده نمی شود و تنها سودجویی صاحبان شرکتهای ویدئو رسانه است که باعث درج این تصاویر روی جلد فیلمها می شود.
نگاهی به چند نمونه از این مساله نشان می دهد که مساله تقلب در فروش فیلمها تا چه حد ریشه دار است.خرداد امسال بود که علی صادقی با ابراز گلایه از شیوه انتشار برخی فیلمهایی که با تصویر او در شبکه نمایش خانگی توزیع میشوند، از پخشکنندگان درخواست کرد،در استفاده از تصویر بازیگران طوری عمل کنند که توهینآمیز نباشد.
او به ایسنا گفته بود: این شرکت بارها در فیلمهایی که در شبکه نمایش خانگی توزیع کرده، استفاده نادرست و نامرتبطی از تصویر من داشته است، به طوری که حتی در اثری که حضور نداشتم هم بدون اجازه از عکس من برای تبلیغات استفاده شده است.در این راستا چند بار از مسئولان شرکت خواستم یا پیغام دادم که این کار تکرار نشود، حتی وکیل هم گرفتم، اما فایدهای نداشت چرا که اخیرا فیلمی با عنوان «مردها فرشته نیستند» توسط شرکت «ریز موج» در شبکه نمایش خانگی توزیع شده که به گفته کارگردان توقیف بوده، اما اکنون با مونتاژی که مورد قبول کارگردان نیست در این شبکه توزیع شده است.
علی صادقی که به گفته خودش وکیل گرفته و تلاش کرده جلوی این مساله را بگیرد اما موفق نشده بود،در ادامه گفته: این موضوع بارها از طرف مردم مطرح شده که «چرا عکس تو روی جلد فیلم بوده اما در فیلم نبودی؟» در حالی که گاهی پیش آمده نقش کوتاهی در آن فیلم داشتهام، اما به گونهای توزیع شده که انگار نقش اول آن بودم و همین اتفاق باعث میشود، تماشاگران اعتماد خود را به بازیگر از دست بدهند.به همین دلیل درخواست میکنم شرکتهای فعال در شبکه نمایش خانگی اگر قرار است فیلمی را توزیع کنند برای استفاده از تصویر بازیگر یا تبلیغ اجازه بگیرند یا حداقل به اطلاع آنها برسانند تا آنچه در بیرون پخش میشود توهینآمیز نباشد.
اما این تنها نمونه از این دست نبود.مدتی قبل بود که فیلم«نخودی»به کارگردانی جلال طالبی و با بازی صابر ابر در حالی در بازار نمایش خانگی توزیع شد که عکسی از ابر را روی جلد خود داشت.عکسی که گویا در پشت صحنه تهیه شده و جزو عکسهایی بوده که تصمیمی برای عرضه آن وجود نداشت، اما همان عکس روی نسخه خانگی فیلم به چشم میخورد. فرشته طائرپور در واکنش به این مساله گفت: «به سهم خود و به عنوان بازنویسکننده و تهیه کننده این فیلم، با تمام وجود پیش صابر ابر که پیوستنش به فیلم «نخودی» به عنوان بازیگر اصلی، یک اتفاق خوب و بزرگ بود شرمندهام... کاش قدرت من از قدرت بازار شبکه نمایش خانگی و بقالیهای ایران بیشتر بود تا تمام پوسترهای سخیفی که برای فیلم «نخودی» بر اساس یک عکس از پشت صحنه فیلم طراحی و توزیع شده را جمع آوری میکردم و میسوزاندم.»
صابر ابر نیز در واکنش به این اقدام متنی را منتشر کرد که در بخشی از آن آمد: «اگر این روزها گذارتان به سوپر مارکتهای شهر افتاده باشد، شاید پوستر فیلم «نخودی» را دیده باشید. فیلمی که نگارنده این یادداشت، در سال 1388 با افتخار در آن ایفای نقش کرد. اما پوستری که این روزها در سوپر مارکتها میبینید، هیچ نشانی از زیباییشناسی و سلیقه در آن به چشم نمیخورد.»
نظیر همین اتفاق در زمان پخش«پله آخر»ساخته علی مصفا هم افتاد. وقتی این فیلم وارد شبکه نمایش خانگی شد، کارگردان این فیلم به تازگی از سفری به ایران بازگشته بود و بعد از این بازگشت بود که متوجه شد، تصویر حامد بهداد که حضوری کوتاه در فیلم داشته در پوستر فیلم که برای شبکه نمایش خانگی آماده شده، به چشم میخورد و عکس و نام علیرضا آقاخانی بازیگر نقش اول مرد این فیلم به کلی حذف شده است. این اتفاق اعتراض مصفا را به همراه داشت اما در نهایت پوسترها جمعآوری نشد.
موسسه رسانه تصویری هم در آن زمان چنین متنی را منتشر کرد: « در پی چاپ پوستر نمایش خانگی فیلم «پله آخر» در رسانهها، طراحی این پوستر موجبات نارضایتی علی مصفا تهیهکننده و کارگردان این فیلم را فراهم کرد. موسسه به دلیل رعایت نکات مربوط به بازاریابی در طراحی پوستر به ناچار از این طرح استفاده کرده است. به دلیل عدم ذکر نام آقای علیرضا آقاخانی بازیگر اصلی فیلم و چاپ اسم و عکس حامد بهداد به عنوان یکی از چهرههای اصلی که در این فیلم حضوری افتخاری بدون هرگونه چشم داشت مالی داشته، تهیهکننده متعهد این فیلم را که به عدم استفاده از نام و عکس ایشان در پوسترهای تبلیغاتی تاکید داشته آزرده است. روابط عمومی موسسه رسانههای تصویری ضمن پوزش از آقایان علی مصفا ، حامد بهداد و علیرضا آقاخانی به اطلاع میرساند از آنجا که این موسسه همواره در پی ارائه آثار فرهنگی برآمده و درصدد بازاریابی مناسب بوده است، لذا برخود واجب میداند که از تکرار مجدد چنین امور سهوی جلوگیری نماید.»
فیلم«هیچ»ساخته کاهانی هم در زمان پخش ویدئویی از این بلیه مستثنی نماند. تصویر مهدی هاشمی با لباس ورزشی که بر روی یک هندوانه سبزرنگ بزرگ نشسته، هیچ ربطی به حس و حال فیلم سینمایی «هیچ» ندارد، اما کسانی که مسئولیت عرضه آن را به شبکه نمایش خانگی داشتند، تصمیم گرفتند آن تصویر را روی پوستر و جلد فیلم قرار دهند تا عبدالرضا کاهانی کارگردان فیلم بگوبد: «حاضرم تمام هزینههای آن را بدهم تا اینها را از سطح شهر جمع کنند، در غیر اینصورت از طریق مراجع قانونی شکایت خواهم کرد. از دیدن این پوستر بسیار خجالت کشیدم و دوست دارم بمیرم و چشمم به آنها نیافتد. این پوستر فیلم من نیست و اگر اینگونه است، پس «هیچ» فیلم من نیست و نمیدانم مردمی که فیلم را در سینما ندیدند با دیدن این پوستر چه تصوری خواهند داشت.»
مدتها است به نظر می رسد که خلا های قانونی و نبود راهکارهای مدونی برای ساماندهی تبلیغات در عرصه نمایش خانگی،به اتفاقاتی از این دست دامن زده که آخرین نمونه آن روز گذشته و با انتشار دو انیمیشن بدون مجوز توسط دو شرکت بخش خصوصی بود.انیمیشن هایی که با مجوز کار دیگر و با هولوگرام رسمی منتشر شده در حالی که این رویداد می تواند باز هم اعتبار شبکه نمایش خانگی را در منظر مخاطب،پایین تر بیاورد.
دیگر مساله ای که اخیرا در بازار شبکه نمایش خانگی دیده شده،ارتباط مستقیم با سو استفاده از موفقیت و محبوبیت فیلمهای در حال اکران دارد.در پی فروش بالای دومین قسمت از فیلم«شهر موشها»و اعلام خبر انتشار لوح فشرده این فیلم برای سال آینده،موسسه ای اقدام به انتشار DVD اولین قسمت از این فیلم که در سال 1364 تولید شده کرده است.
البته قبلا و در دهه های هفتاد و هشتاد،دو بار نسخه CD این فیلم منتشر شده بود و جای خوشبختی است که نسخه جدیدی از این فیلم بر روی DVD منتشر می شود اما طبق معمول همه فیلمهای ایرانی،تهیه نسخه جدید از روی کپی های بی کیفیت قدیمی و نا مناسب تهیه شده که هیچ برتری نسبت به نسخه های منتشر شده قبلی ندارد و همان خط و خش هایی که مهمان پرده های سینما و ویدئوهای نوار بزرگ و کوچک بود،حالا بر تلویزیونهای پلاسمایی و در دستگاهای DVD مشاهده می شود.
از سوی دیگر فرصت طلبی شرکت پخش کننده را که بخش غیر اخلاقی این کار است نباید از نظر دور داشت.ظواهر این نسخه از فیلم کاملا موید تولید شتاب زده آن است و این احتمال را به ذهن می رساند که شرکت پخش کننده«شهر موشها»خواسته تا از محبوبیت قسمت دوم فیلم سو استفاده کند و به همین خاطر با عجله،نسخه جدیدش ازاین فیلم را وارد بازار کرده.
تمام این مسائل در کنار قاچاق فیلم و خلا های قانونی در بازار ویدئو رسانه،می تواند آینده این صنعت مهم را به نابودی یا انحراف بکشاند.ای کاش با نظارت بیشتر و مستمر در کنار تدوین قوانین جامع در این حوزه،بتوان حوزه رسانه های خانگی را به شکلی هدایت کرد که در آینده شاهد شکوفایی هر چه بیشتر این حوزه مهم صنعت سینما باشیم.
پایان پیام/
نظر شما