امت واحده،  منظومه چندلایه می خواهد

هر واژه و مفهومی می تواند به تناسب معنا و دلالتی که دارد وظیفه و کارکردی داشته باشد. از "همگرایی" می توان در زمینه همکاری و تعامل های اقتصادی ملت های مسلمان بهره برد. از واژه "تقریب" می توان برای زدودن و رفع جهل بهره برد یا مثلا واژه "همزیستی" می تواند در ساحت دیگری کاربرد داشته باشد.

از "همگرایی" می توان در زمینه همکاری و تعامل های اقتصادی ملت های مسلمان بهره برد، یعنی همچنان که کشورهای اروپایی همکاری های نزدیک اقتصادی و واحد پول مشترک دارند کشورهای اسلامی هم می توانند از همگرایی در حوزه همکاری های اقتصادی بهره ببرند و وابستگی شان را به کشورهای دیگر کم تر کنند. یا فرض کنید از واژه "تقریب" می توان برای زدودن و رفع جهل بهره برد. ما امروز بخش اعظمی از گرفتاری هایمان از جهلی است که نسبت به همدیگر داریم و اتباع مذاهب نسبت به مذاهب همدیگر جهل دارند. از این روست که برای رفع جهل و زدودن پرده های ناآگاهی که در میان ملت های مسلمان نسبت به مذاهب و فرقه ها وجود دارد می توان از "تقریب" بهره برد یا از نزدیک ترین احساسات هم می توان بهره برد و مشترکاتی را پدید آورد. فی المثل امروز در قضیه توهین به ساحت پیامبر (ص)،  "تقریب احساس و عاطفه" می تواند مسلمانان را دور هم جمع کند و  زمینه امت واحده را شکل بدهد،  به این معنا که وقتی احساسات همه مسلمانان  در توهین به پیامبر (ص)  جریحه دار شده همین نقطه اشتراک می تواند آن ها را دور یک فصل مشترک جمع کند. یا مثلا واژه "همزیستی" می تواند در ساحت دیگری کاربرد داشته باشد. همچنان که در ارتباط با مناسبات اجتماعی و صحنه واقعی زندگی و چگونگی ارتباط با همدیگر، واژه وحدت می تواند در ایجاد امت واحده به کار گرفته شود. بنابراین هر واژه و مفهومی می تواند به تناسب معنا و دلالتی که دارد وظیفه و کارکردی داشته باشد.

گفتگوی سرویس قران و معارف خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام و المسلمین احمد مبلغی به تبیین پیش نیازهای تشکیل امت واحده و شکل گیری وحدت عملی در جهان اسلام می پردازد.

 

همچنان که استحضار دارید امروز در ارتباط با بحث امت اسلامی واژه های متعددی در رسانه ها مطرح می شود که به نوعی مرتبط و وابسته به هم هستند اما هر کدام از آن واژه ها بار مفهومی خاصی را به دوش می کشد؛ ما در رسانه ها و همین همایش ها و نشست هایی که برگزار می شود به واژه هایی چون "همگرایی"، "اتحاد"، "هماهنگی"، "انسجام"، "وحدت" و "تقریب" و نظایر آن بر می خوریم.  پرسش بنده این است که ارتباط و تعامل و همپوشانی این واژه ها با همدیگر را چطور می بینید، تفاوت ها و اشتراکات آن ها با هم چیست و چه نقشی می توانند در  شکل گیری امت واحده داشته باشند؟

پرسشی که مطرح می کنید از دیدگاه بنده یک پرسش مهم و اساسی است چون ما در فضای ارتباط چه بخواهیم یا نه با واژه ها و عبارت ها و اصطلاحات سرو کار داریم و سایه این واژه ها و عبارات بر تعامل و ارتباط ما به ویژه در موضوع مورد بحث که "امت واحده" است، می افتد.  من مقدمتا باید به این موضوع اشاره کنم که اصولا واژگان دارای مفاهیمی هستند و مفاهیمی را به دوش می کشند. هر واژه ای که بر قلم با زبان شما جاری می شود نماینده ای از یک فضای ذهنی و اعتقادی است و مفهومی را به مخاطب القا می کند. از طرف دیگر به این موضوع توجه کنید که مفاهیم در شکل دادن به موضوعات و مسایل و جهت دادن به آن ها و ایجاد زمینه برای تحرک بخشیدن بر شکل گیری یک امر و سیاست گذاری و فعالیت بیرونی نقش دارند بنابراین ما نباید به صورت نگاه ساده انگارانه، واژگان را همسان بگیریم.

مرادتان از همسان نگرفتن واژه ها دقیقا ناظر به چه بحثی است؟

ببینید ما امروز هر سخنی که می گوییم سخن ما از عبارت ها و کلماتی تشکیل شده است و هر کلمه اگر مشابهت هایی هم با کلمات دیگر و هم خانواده اش داشته باشد اما افتراقاتی هم دارد. به این معنا که هر واژه تشخص خود را دارد بنابراین واژه ها نباید همسان گرفته شود. شما اگر به این نقطه تمییز برسید  آن وقت  با مراقبت و حساسیت و برنامه ریزی و جهت گیری پخته تر و منسجم تری وارد بحث امت واحده اسلامی خواهید شد.

امروز ما اگر می خواهیم از کارهای سطحی و روبنایی در این باره فاصله بگیریم در بحث امت اسلامی باید تحرک جدی مان روی واژگان باشد و به این امر بیندیشیم که اولا کدام یک از این واژگان برای وضعیت امروزی و بحران هایی که امت اسلامی امروز با آن مواجه است مفیدتر است و کارایی بیشتری دارد و در ثانی ما به چه منظومه ای از این واژگان نیاز داریم. به این معنا که اگر ما بخواهیم به ترکیب و منظومه ای از واژگانی چون "وحدت" و "انسجام" و "تقریب" و "همگرایی" برسیم رسیدن به این منظومه فکری چگونه ممکن و میسر می شود. پس در واقع ما هم می توانیم از هر کدام از این واژگان به صورت موردی بهره ببریم و متناسب با فضای فکری و  فرهنگی که هر کدام از این واژه ها دارند از آن ها استفاده کنیم چون هر کدام از این واژگان زمینه و هدف خاصی را دنبال می کند و هم می توانیم از مجموع آن ها نظریه بسازیم و منظومه ای از  مفاهیم همسان و هماهنگ با یک خط و ربط معنایی را شکل بدهیم.

شما درباره این نکته اشاره کردید که از هر کدام از واژگان می توان به صورت موردی و برای یک هدف خاص استفاده کرد. می توانید مثالی مصداقی در این باره بفرمایید؟

من در این باره مثال می زنم. فی المثل از "همگرایی" می توان در زمینه همکاری و تعامل های اقتصادی ملت های مسلمان بهره برد، یعنی همچنان که کشورهای اروپایی همکاری های نزدیک اقتصادی و واحد پول مشترک دارند کشورهای اسلامی هم می توانند از همگرایی در حوزه همکاری های اقتصادی بهره ببرند و وابستگی شان را به کشورهای دیگر کم تر کنند. یا فرض کنید از واژه "تقریب" می توان برای زدودن و رفع جهل بهره برد. ما امروز بخش اعظمی از گرفتاری هایمان از جهلی است که نسبت به همدیگر داریم و اتباع مذاهب نسبت به مذاهب همدیگر جهل دارند. از این روست که برای رفع جهل و زدودن پرده های ناآگاهی که در میان ملت های مسلمان نسبت به مذاهب و فرقه ها وجود دارد می توان از "تقریب" بهره برد یا از نزدیک ترین احساسات هم می توان بهره برد و مشترکاتی را پدید آورد. فی المثل امروز در قضیه توهین به ساحت پیامبر (ص)،  "تقریب احساس و عاطفه" می تواند مسلمانان را دور هم جمع کند و  زمینه امت واحده را شکل بدهد،  به این معنا که وقتی احساسات همه مسلمانان  در توهین به پیامبر (ص)  جریحه دار شده همین نقطه اشتراک می تواند آن ها را دور یک فصل مشترک جمع کند.

یا مثلا واژه "همزیستی" می تواند در ساحت دیگری کاربرد داشته باشد. همچنان که در ارتباط با مناسبات اجتماعی و صحنه واقعی زندگی و چگونگی ارتباط با همدیگر، واژه وحدت می تواند در ایجاد امت واحده به کار گرفته شود. بنابراین هر واژه و مفهومی می تواند به تناسب معنا و دلالتی که دارد وظیفه و کارکردی داشته باشد.

پس در واقع می توان این نقد را متوجه مسلمانان از جمله جامعه خودمان و فعالان فرهنگی وارد دانست که ما دنبال وحدت هستیم اما به آن کارکردها و وجوه و بار معنایی هر کدام از آن ها بی توجهیم؟

بله همین طور است. ما به هر حال امروز در یک جامعه چند لایه و چندوجهی زندگی می کنیم و تحلیل ها و تبیین های ما هم باید با توجه به چندلایگی و پیچیدگی همین جوامع باشد. فرض بفرمایید اگر ما در همین مناسبات چند وجهی صرفا از "تقریب" حرف بزنیم و وجوه دیگر را نبینیم عملا در این جامعه چندلایه و چندگانه گرفتار خواهیم شد، اما اگر برای هر زمینه ای از یک بار مفهومی متناسب با آن زمینه بهره ببریم به آن مقصودی که در پدید آوردن وحدت و تشکیل امت واحده داریم خواهیم رسید.

شما از پدید آوردن یک منظومه هم سخن به میان آوردید که با کنار هم قرار دادن تقریب و همگرایی و همزیستی و  انسجام و نظایر آن در ترکیب ها و افق های گوناگون می توان به منظومه مورد نظر در پدید آوردن وحدت رسید. چگونه می توان به این منظومه وحدت زا رسید؟

این منظومه زمانی می تواند شکل بگیرد که اولا ما اصطلاحاتی که اشاره کردید و می تواند در ایجاد وحدت کمک کند شناسایی کنیم و در گام بعدی، نسبت طولی این عبارت ها و اصطلاحات را با هم بسنجیم و بدانیم کدام مفهوم می تواند ما را به هدف مان نزدیک تر کند و کدام یک نقش ابزاری دارد یعنی در مرتبه پایین تری قرار دارد. اگر این تفکیک ها و هدف گذاری ها روشن و شفاف شود در آن صورت نقش مصلحان اجتماعی، حوزویان و دانشگاهیان بر اساس این نظریه و مهندسی که صورت گرفته روشن می شود. پس در واقع نتیجه این می شود که ما باید مفاهیم مختلف را از حیث مفهومی تحلیل کنیم و از نوع تناسب با واقعیات و بحران های جهان اسلام نسبت سنجی کنیم و کارکردهای خاص متناسب با ظرفیت ها را بر دوش آن ها بگذاریم. البته در این میان می توان هدف گذاری های میان مدت و بلندمدت را در نظر گرفت و بعد از تحلیل مفاهیم هر کدام از آن ها را می توان به مثابه قطعه ای در درون آن پازل بزرگ که وحدت و تشکیل امت واحده است به کار گرفت.

پایان پبام /

کد خبر 433287

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha