به گزارش گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، محمد فنایی اشکوری، استاد فلسفه و عضو هیئت علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) در یادداشتی به بررسی ابعاد اثرگذار نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپا و آمریکا شمالی پرداخته، متن این یادداشت در ذیل می آید:
تصویری که انسان غربی از اسلام دارد، با واقعیت اسلام نسبتی ندارد. صلیبیون که همواره به اسلام به عنوان تهدید می نگریستند و نگران گسترش اسلام در سراسر اروپا بودند، اقدامات بسیاری برای مقابله با اسلام کردند. از جمله این اقدامات، به راه انداختن جنگ های دویست سالۀ صلیبی بود. ارائۀ تصویری خشن و خرافی از اسلام و پیامبرش از برنامه های همیشگی آنان در این زمینه بوده است. آنها کتاب های بسیاری را برای مخدوش کردن چهرۀ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نوشتند. از شنیع ترین اقدامات شوم در این زمینه در سال های اخیر، قرآن سوزی کشیش بی مغز آمریکایی بود که با پشتیبانی جریان صلیبی و صهیونی انجام گرفت.
امروزه رسانه های استکباری و صهیونی برای مخدوش کردن چهرۀ اسلام و ایجاد نفرت نسبت به مسلمانان، از هیچ اقدامی فروگذار نمی کنند. آنها چندی است که تولید فیلم ها و کاریکاتورهای موهن به پیامبر رحمت و مهربانی صلی الله علیه و آله را در دستور کار خود قرار داده اند. این پروژۀ اهریمنی، ضلع دیگری نیز دارد و آن ارائه منفورترین چهره از اسلام به وسیله وهابیت متحجر و تروریست های دست نشانده استکبار و صهیونیسم است. تروریست خشک مغز و ددمنشی که به نام اسلام و پیامبر صلی الله علیه و آله و با پشتیبانی دولت ها و شیوخ مرتجع عرب در عراق و سوریه جنایت می کند و با قساوت قلب بی سابقه ای سر می برد و یا در نیجریه دختران معصوم را گروگان می گیرد و کاریکاتوریستی که در دانمارک و فرانسه به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله اهانت می کند، و ناشری که آن را در میلیون ها نسخه منتشر می کند، و دولت های مستکبری که بی شرمانه از چنین عمل سخیفی به بهانۀ دروغین و فریبندۀ آزادی بیان حمایت می کنند، همه یک هدف را تعقیب و یک پروژه را دنبال می کنند.
اسلامی که جوان غربی می شناسد، محصول همکاری این ترکیب شیطانی صلیبی- صهیونی- استکباری و تروریستی است. چنین اسلامی بی منطق، خشن، عقب مانده و ضد مدنیت و اخلاق و بشریت و در نتیجه منفور است. در چنین فضایی، وحشی گری های اسرائیل و تجاوز و اشغال کشورهای اسلامی از سوی آمریکا و همدستانش و بمباران و قتل عام هر روزۀ مردم مسلمان، به آسانی توجیه و از سوی افکار عمومی غرب حمایت می شود. اگر مردم غرب چنین تصویری از اسلام نداشته باشند، دولت های غربی هرگز نخواهند توانست رفتارهای استکباری خود در قبال مسلمانان را توجیه کنند. آنها برای لشکرکشی به جهان اسلام و غارت منابع مسلمانان و به بردگی گرفتن دولت های آنها، به حمایت افکار عمومی خود نیازمندند و برای جلب این حمایت ناچارند چنین تصویری از اسلام و مسلمانان ارائه دهند. بنابراین، عملیات تروریستی که در نیویورک و لندن و مادرید و سیدنی و پاریس انجام گرفت با آنچه از سوی ناتو در افغانستان و سوریه و عراق رخ داده، در یک راستاست.
رسانه های غربی نیز زمینه ساز و مشوق و توجیه گر همین جریان هستند. آنها در هماهنگی کامل با سیاست های استکباری غرب عمل می کنند. هالیوود و ناتو دو بخش از یک پروژه را اجرا می کنند. یکی مسئول جنگ سخت و دیگری مجری جنگ نرم است، چنانکه تحریم اقتصادی، تهدید و حمله نظامی، و تهاجم فرهنگی (زر و زور و تزویر) یک مجموعۀ هماهنگ است.
در چنین فضایی، ضروری ترین اقدام در مقابله با این تهاجم همه جانبه، روشنگری و آگاهی بخشی است. اگر جادوی رسانه و طلسم تزویر شکسته شود، دشمن از درون خلع سلاح می شود. در این ظرف است که نامۀ مقام معظم رهبری به جوانان غربی اهمیت پیدا می کند. این گونه روشنگری ها می توانند تلنگری باشند به کسانی که در غرب ممکن است در پی حقیقت باشند. چون جوانان آمادگی بیشتری برای تغییر در نگاهشان دارند، آنها مخاطب مستقیم این نامه واقع شده اند البته این نامه فقط یک تلنگر و تکانه است. این یک آغاز است و نه پایان. وقتی به ثمر می رسد که از سوی دیگر اندیشمندان، نویسندگان، ارباب رسانه و اهالی هنر پی گیری شود. پیام اصلی نامه این است که آب را باید از سرچشمه گرفت. اسلام را باید از منابع اصیل آن آموخت، نه از زبان دشمنانش و نه از عمل مدعیان دروغینش. اسلام نه آن است که القاعده و داعش و مفتی های عربستان ارائه می کنند و نه آنکه رسانه های غربی معرفی می کنند. اسلام راستین آن است که در قرآن کریم و در سنت پیامبر صلی الله علیه و آله آمده است.
پایان پیام/
نظر شما