خبرگزاری شبستان: با وجود کارشکنی ها و مقاومت های داخلی و خارجی با تلاش و کوشش بسیار مردم به رهبری آیت الله کاشانی و دکتر محمد مصدق، صنعت نفت ملی شد و مصدق به نخست وزیری رسید. آیت الله طالقانی که خود از پشتیبانان صادق این نهضت ضداستعماری بود، در این ایام با سخنرانی در رادیو و سنگر مسجد هدایت، در دفاع از حقانیت مبارزات مردم به افشاگری علیه دربار و دستگاه وابسته پهلوی پرداخت و سعی کرد تا کوشش های مرتجعانه رژیم را ناکام بگذارد و ایشان مهمترین وظیفه خود را در چنین شرایطی، حمایت و تقویت دولت ملی می دانست بنابراین برای تحقق آرمان های مردم، تنها به روشنگری در رادیو و مسجد بسنده نکرد بلکه با افزدون بر فعالیت های خویش، در انتخابات هفدهمین دوره مجلس شورای ملی نیز شرکت کرد و عملا وارد صحنه مبارزه انتخاباتی شد و بدین ترتیب به شکل تمام عیاری در کنار نیروهای ملی قرار گرفت.
او در سال 1331، در زمان نخست وزیری دکتر مصدق از طرف اهالی شمال به ویژه چالوس، نوشهر و شهسوار، کاندیدای مجلس شورای اسلامی شد. به دنبال اعلام کاندیداتوری ایشان، طی اعلامیه ای از طرف آیت الله کاشانی مورد تایید و حمایت قرار گرفت که در روزنامه ها منتشر شد.
در این زمان اوضاع منطقه شمال کشور حساسیت زیادی داشت زیرا یک طرف به علت استقرار نیروهای شوروی در گذشته، در این منطقه زمینه اجتماعی مناسبی برای رشد سریع حزب توده، فراهم شده بود و از طرف دیگر دربار تلاش می کرد با عقب راندن حزب توده، نامزدهای مورد نظر خود را وارد مجلس کند. کاروان تبلیغاتی آیت الله طالقانی به اکثر مناطق مازندران از رامسر تا بابل و بابلسر رفته و در این شهرها آیت الله طالقانی سخنرانی های گیرا و مهیجی ایراد کردند. اما عوامل چخماق به دست فئودال ها که خود را فدایی شاه می دانستند به تحریک اربابان خود این اجتماعات را بر هم زدند و مردم را مورد ش رب و شتم قرار می دادند. با شدت یافتن درگیری بین حزب توده و عوامل فئودال ها و گسترش تشنج و ناامنی در منطقه، آیت الله طالقانی از کاندیداتوری انصراف دادند و دولت مصدق هم انتخابات این مناطق را لغو کرد.
در روز هفتم خرداد 1331دکتر مصدق به همراه هیئتی برای دفاع از حقوق ملت ایران، عازم لاهه شد. در پی آن، دولت انگلستان برای فشار اقتصادی به دولت دکتر مصدق و در تنگنان قرار دادن وی، خرید نفت ایران را ممنوع و شتی حامل نفت ایران به ایتالیا را در عدن توقیف کرد اما هیچ یک از این اقدامات ، سودی برای انگلستان نداشت. مصدق برای بی اثر کردن توطئه ها و مقابله با بحران های داخلی و اصلاح امور، در 25 تیرماه ضمن سه ساعت مذاکره با شاه، خواستار افزایش اختیارات فردی و تصدی وزرات جنگ شد. اما شاه با این درخواست مخالفت و مصدق استعفا کرد.
با کناره گیری مصدق از نخست وزیری، احمد قوام جانشین وی شد. طی دوره پنج روزه نخست وزیری قوام السلطنه طرفداران مصدق و کاشانی سراسر کشور را به حالت تعطیل درآوردند. آنها بر اساس فتوای آیت الله کاشانی مبنی بر وجوب شرعی مقابله مردم با ارتش به پا خاستند.
این قیام از سوی روحانیون از جمله آیت الله طالقانی مورد حمایت و پشتیبانی قرار گرفت. سرانجام شاه برای جلوگیری از خونریزی و گسترش اعتراضات، قوام را بر کنار و مصدق را مامور تشکیل کابینه کرد. بدین ترتیب شاه ناگزیر شد چنان که جنبش مشروطه تاکید کرده بود به جای حکومت کردن تنها به سلطنت رضایت دهد. صنعت نفت از کنترل غرب، خارج و ملی شد و به این دلیل بود که قدرت های بزرگ غربی از او حمایت نکردند و با ایجاد تحریم، بحران و دامن زدن به اختلافات، زمینه های به شکست کشانیدن نهضت ملی را فراهم کردند.
آیت الله طالقانی درباره وقایع 30 تیر 1331 می گوید:
«در مقابل یک عنصری که درباره مزدور با تمام قوای نظامی پشت سرش ایستاه بود و پشت سر آن دو، استعمار قهار انگلیس قرار داشت، یک ملت و مردمی مثل شما با دست های خالی به خیابان ها ریختند و این عنصر را ساقط کردند. تجربه وحدت برای مردم ما همین بود که توانستند با دست های خالی به میدان بهارستان و خیابان ها بریزند ... » .
تجربه قیام 30 تیر 1331 به خوبی نشان داد که اگر نیروی عظیم مردم به درستی متشکل و رهبری گردد بدون کوچک ترین تردیدی به پیروزی منجر خواهد شد.
اما با تلاش های نیروهای چپ در به هم زدن اوضاع داخلی و متلاشی شدن یکپارچگی نهضت و با مساعد شدن شرایط داخلی، آمریکا و انگلیس با هم به توافق رسیدند و در سایه سکوت دولت شوروی، کودتای 28 مرداد 1332 به نتیجه رسید. حکومت دکتر مصدق سقوط کرد و شاه که به خارج گریخته بود به ایران بازگشت.
آیت الله طالقانی که خسته از کشمکش های پنهان و آشکار مانند سال های پیش برای تجدید قوای فکری و رفع خستگی به روستای زادگاهش-گلیرد-پناه برده بود با آگاهی از اوضاع آشفته پایتخت و خبر وقوع کودتا، به سرعت خود را به تهران و به مسجد هدایت رساند.
ادامه دارد...
نظر شما