خبرگزاری شبستان -سرویس اندیشه: به مناسبت فرا رسیدن ایام سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی گفتگویی را با حجت الاسلام والمسلمین علی ذوعلم، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در خصوص تفاوت نظریه انقلاب اسلامی با دیگر نظریات انقلابی در سطح جهان انجام داده ایم؛ مشروح این گفتگو را در ذیل می خوانید:
نظریه انقلاب اسلامی از ابعادی همچون عده، عُده، کمیت، عدم همراهی قدرت ها، کارشکنی غرب و ... چه تفاوتی با دیگر نظریه های انقلابی دارد؟
امام خمینی (ره) یک جمله کلیدی برای تحلیل انقلاب اسلامی فرمودند که"انقلاب اسلامی با هیچ یک از انقلاب ها قابل مقایسه نیست". همانطور که می دانیم تفاوت بنیادین در مبانی نظری و اندیشه ای و انگیزه ها و آرمان ها بین انقلاب اسلامی و سایر انقلاب ها وجود دارد.
نخستین تفاوت در مبانی نظری انقلاب آن است که اساسا با چه چارچوبی، انقلاب اسلامی ایران شکل گرفته؛ آیا انقلاب اسلامی تنها در فکر یک تحول سیاسی، تغییر در نظام اجتماعی و جابجایی حاکمان بوده یا اینکه تنها برای اصلاح امور معیشتی مردم تحقق یافته یا برای ایجاد عدالت اجتماعی، آزادی های فکری، سیاسی، نظری یا استقلال اقتصادی و سیاسی رخ داده است.
باید دانست مبنای انقلاب اسلامی، یک مبدا توحیدی بوده و با یک نگاه جامع اسلامی به مقوله انسان و قدرت این انقلاب شکل گرفته است، در حقیقت اگر ما در هستی و انسان شناسی، انسان را به عنوان خلیفه الله و موجودی که دارای آزادی و ظرفیت بسیار گسترده ای برای رشد و تعالی است و در عرصه های مختلف می تواند به پیشرفت های شگرفی نائل شود، انقلاب برای رسیدن به این هدف، بزرگترین مانع را یعنی نظام سیاسی سلطه استبداد و نظام وابسته سیاسی و فرهنگی را از میان راه برداشت و در گام بعدی زمینه را برای رشد استعدادهای اجتماعی و فرهنگی جامعه فراهم ساخت .
در بستر این زمینه سازی، سایر اهداف نیز قابل تبیین و تحقق است؛ یعنی استقلال اقتصادی و پیشرفت در عرصه های علمی و فناوری، رشد فرهنگی و تحقق آرمان ها و رشد آزادی های مشروع در عرصه های مختلف فکری و اندیشه ای و ... همه می تواند در این مسیر تحقق یابد. در حقیقت مبانی انقلاب اسلامی با مبانی نظری سایر انقلاب ها از این نظر تفاوت دارد و می توان چنین نتیجه گرفت که تعارض و چالش ما با غرب صرفا در مسائل اقتصادی، سیاسی و نظامی و حضور بین المللی نیست، بلکه چالش اساسی در مبانی فکری و نظری، تقابل نگاه توحیدی و الهی، نگاه اومانیستی به انسان و معناگرا به جامعه و زندگی است.
این تفاوت نگاه در همه ابعاد فردی و اجتماعی خود را نشان می دهد و از آنجا که نظام سلطه در پی توسعه سلطه نفوذ خود است، در راستای تحقق زیاده طلبی های اقتصادی، سیاسی و نظامی، تعارض ذاتی با انقلاب اسلامی دارد. به دلیل آن که مبنای نظری انقلاب اسلامی بر اساس یک عقلانیت فطری و آرمان های انسانی استوار است که همه جوامع را می تواند به خود جلب کند و آنها را از حلقه پیرامونی نظام سلطه جدا کند؛ بنابراین، حیطه نفوذ نظام سلطه را به چالش کشیده و در واقع نوع چالش بین المللی انقلاب اسلامی هم یک امر کاملا متفاوتی است که متاسفانه در این زمینه می بینیم آن نگاه عمیق در بسیاری از بخش های جامعه ما شکل نگرفته و بسیاری از کشورها، انقلاب ایران را نوعی انقلاب صرفا سیاسی تلقی کرده و نزاع نظام سلطه با انقلاب اسلامی را صرفا سیاسی قلمداد می کنند، در حالی که سطح این تعارض بسیار فراتر از مباحث سیاسی، اقتصادی و نظامی است.
آزادی بیان و اندیشه در نظام مردمسالاری دینی چه تفاوتی با نوع دولت های لیبرالی دارد و در هر یک چگونه تحقق می یابد؟
آزادی ای که در نظام های لیبرالی مطرح است، یک نوع آزادی در سطح حیات مادی و در راستای ارضاء خواسته ها و نیازهایی است که انسان ها در عرصه زندگی مادی خود احساس می کنند. در حقیقت این آزادی یک نوع رهایی، بی قیدی و مسئولیت ناشناسی درباره محدودیت هایی است که می تواند برای انسان ها ایجاد شود و افراد بتوانند هر نوع خواسته شخصی خودشان را تنها به شرط اینکه به خواسته فرد دیگر آسیب نزند، ارضا کنند، منتها این آزادی تا حدی است که جهت گیری های اصلی نظام سلطه را به چالش نکشد.
همان طور که ملاحظه می شود امروز در برخی از کشور های غربی، هر نوع سوال و توضیحی درباره مسئله هولوکاست جرم تلقی شده و حتی پژوهش و تحقیق تاریخی، بررسی اسناد و مصاحبه با افرادی که از بازماندگان نسل دوم و سوم واقعه ادعایی هستند، ممنوعیت دارد همان طور که روژه گارودی، اندیشمند مسلمان و فرانسوی الاصل تنها به دلیل همین مسئله محکوم و در دادگاه فرانسه متحمل مجازات های سنگینی شد.
در گفتمان انقلاب اسلامی این آزادی بسیار فراتر از آن است و در حقیقت خودِ مسئله امر به معروف و نهی از منکر در یک بستر وجود آزادی می تواند استوار باشد؛ یعنی یک عضو جامعه اسلامی باید کاستی هایی را که در قوانین و نظام اجرایی کشور وجود دارد، نقد کرده و نسبت به اشتباهات مسئولان، نهی از منکر داشته باشد.
همان دیدگاه هایی که استاد مطهری درباره آزادی در جامعه دارند دقیقا در نظام اسلامی همان مبنای عمل است همان طور که در طول 36 سال از گذشت انقلاب اسلامی، جریان های گوناگون فکری فرهنگی در کشور ما فعالیت داشته و تریبون های مکتوب در اختیار داشته اند و هرگز به دلیل فکر کردن و اندیشیدن، تعرضی به آنها نشده است. البته نباید این مساله را نایدیده گرفت که همواره ممکن است افراد یا جریان هایی هم از روی نفاق بخواهند از آزادی سوء استفاده کنند که هوشیاری و تدبیر نظام در این زمینه بسیار مهم است و ما نباید در این زمینه دچار ساده انگاری و ساده اندیشی شویم.
امروز آزادی اظهار نظر و نقد تحلیل در جامعه ما به نحو کاملی وجود دارد و ما در سطح خیابان و محافل خانوادگی و مجالسی که در دانشگاه ها و مراکز علمی و پژوهشی تشکیل می شود، این آزادی را شاهدیم به گونه ای که در نظام جمهوری اسلامی ایران، مقام معظم رهبری منادی بحث آزاداندیشی هستند و گاهی هم انتقاد کرده اند که چرا در مباحث آموزشی کمتر به این موضوع توجه شده است.
بنابراین، تفاوت اساسی میان این دو نوع آزادی وجود دارد؛ یکی آزادی پست و حیوانی در سطح خواسته های محدود انسان ها و دیگری آزادی متعالی با توجه به بُعد انسانی و اندیشه ای اوست.
به نظر شما آیا وقوع اقدامات موهنی همچون توهین به پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در مجله فرانسوی زبان می تواند یکی از راهکارهای غرب برای اسلام هراسی و ایران هراسی باشد یا اساسا این چالش را کینه ای برای جلوگیری از گسترش اسلام به ویژه پس از وقوع انقلاب اسلامی می دانید؟
ببینید واقعیت این است که غرب و نظام مدیریت سلطه گرانه غرب، هرگز نمی تواند اسلام واقعی و ناب را تحمل کند و به این نتیجه رسیده که باید یک بدل سازی برای اسلام انجام دهد؛ تشکیل گروهک های انحرافی همچون داعش در همین راستا می تواند تحلیل شود.
آنها برای اینکه ذهن جامعه خود را منحرف کنند، باید یک نسخه بدلی از اسلام ناب می ساختند. در حقیقت اسلام تکفیری که ظاهری از اسلام دارد و در واقع چیزی جز خشونت، جمود و تحجر نیست، از سوی غرب به عنوان اسلام معرفی می شود تا اینکه به خودی خود از جاذبه اسلام کاسته شود.
وقایعی که اخیرا و در طی سال های گذشته اتفاق افتاد و می افتد، در همین راستا بوده و در غیر این صورت اگر فضایی گفتمانی و منطقی و عقلانی میان سردمداران اسلام و غرب، شکل می گرفت و غربی ها تحمل این فضا و شنیدن پیام اسلام را داشتند، این صحنه های خشونت آمیز به وقع نمی پیوست. اما متاسفانه غرب خود به صورت مستقیم و غیرمستقیم، پدیدآورنده صحنه های خشونت بار در جهان اسلام هستند و از این رهگذر قصد دارند از آب گل آلود ماهی بگیرند.
به همین جهت نوع مواجهه انقلاب اسلامی و رهبر ایران، مواجهه ای کاملا معرفتی، معنوی و الهی است و سریعا طی نامه ای از جوانان اروپایی و آمریکایی دعوت می کنند تا خود مستقیم به اسلام ناب مراجعه کرده و آن اسلام بازنمایی شده و ساخته شده در بستر سیاست های استعماری غرب را نپذیرند .
البته ما معتقدیم که فطرت حقیقت طلب انسان ها، همواره در ضمیر آنها زنده است و این شعله های حقیقت خواهی در زمانی خاص جان گرفته و فضاهای ساخته شده توسط سیاست گزاران نظام سلطه را خنثی خواهد کرد.
پایان پیام/
نظر شما