سلیمان نبی در حال اعتکاف از دنیا رفت...

قرآن در 9 مورد مشتقات واژه اعتکاف را ذکر کرده که این تصریح نشان می دهد آیین اعتکاف به دین اسلام محدود نمی شود آنچنان که سلیمان نبی بیشتر اوقات سال را معتکف بود و بنابر روایت در این حال درگذشته است.

 

خبرگزاری شبستان: ضمیر خداجوی آدمی راه های بسیاری برای اتصال به منبعی که از آن سرچشمه گرفته در اختیار دارد، اما در این میان دعا و تضرع به درگاه الهی که تنها ملجاء و پناگاه آدمی به هنگام تنهایی و مواجه با سختی ها و مشکلات بوده از جایگاهی ویژه برخوردار است چنان که هر انسانی حتی با سست ترین اعتقادات در هنگامی که شاید روزنه امیدی در زندگی خود احساس نمی کند با دعا و نیایش روح متلاطم خود را آرامش می بخشد و خداوند چه زیبا این مسیر روشن را در آیات قرآن ترسیم کرده، آنجا که می فرماید:
"و اذا ساءلک عبادى نى فانى قریب اءجیب دعوة الداع دعان فلیستجیبوا لى و لیومنوا فى لعلهم یرشدون"
"چون بندگان من از دورى و نزدیکى من از تو پرسند، بگو: من نزدیکم؛ نزدیک تر از آنچه تصور کنید؛ نزدیک تر از شما به خودتان و نزدیک تر از شریان گردن هایتان.
در جایی دیگر از قرآن آمده است: "نحن اءقرب الیه من حبل الورید". یعنى: من دعاى دعا کننده را به هنگامى که مرا مى خواند، اجابت مى کنم. بنابراین باید بندگان من دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، باشد که راه خود را پیدا کنند و به مقصد برسند."
 ماه رجب در این میان مدرسه ای است برای جدایی از مکتب شیطان و بهترین فرصت ها برای نیایش و دعا را بدست می دهد چراکه خداوند با قرار دادن سه سکوی پرتاب در این ماه فرصتی بدست داده تا بندگان بخوانندش و او نیز پاسخشان دهد از سر لطف و عطوفت.
در میان فرصت های بیشمار ماه رجب آیین اعتکاف که همزمان با میلاد مولای متقیان در مساجد آغاز شده و سه روز ادامه می یابد، از جایگاهی رفیع برخوردار است چنان که پیر و جوان از مدت ها قبل برای حضور در آن و میعاد با خدای خویش در 3 روزی که دل از دنیا بریده و تنها با نام و یاد او زمان را سپری خواهند کرد، تلاش می کنند.
این آیین باشکوه که به "ایام البیض" در فرهنگ اسلامی معروف است دارای خاستگاه قرآنی است و چه بسیار آیات الهی که این آیین و برکات و آثار آن را تشریح کرده اند.

 

مشتقات واژه اعتکاف در 9 آیه از قرآن
البته باید توجه داشت واژه اعتکاف به طور مشخص در هیچ یک از آیات قرآن دیده نمی شود اما مشتقات آن در 9 آیه از کتاب الهی آمده است، از آن جمله:
"وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْناً وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلّىً وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِىَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ)؛ ( سوره بقره، آیه 125)
"و (بخاطر آورید) هنگامى که خانه کعبه را محلّ بازگشت و مرکز امن و امان براى مردم قرار دادیم و (براى تجدید خاطره) از مقام ابراهیم، عبادتگاهى براى خود انتخاب کنید و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که خانه مرا براى طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاکیزه کنید"
دومین مورد استعمال یکى از هم خانواده هاى واژه اعتکاف، در آیه 187 سوره بقره به چشم مى خورد. در بخشى از این آیه طولانى چنین آمده است:
"ث"ُمَّ أَتِمُّوا الصِّیَامَ إِلَى اللَّیْلِ وَلاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاکِفُونَ فِىَ الْمَسَاجِدِ تِلْکَ حُدُودُ اللهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللهُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ)؛
"سپس روزه را تا شب تکمیل کنید و در حالى که در مساجد به اعتکاف پرداخته اید، با زنان آمیزش نکنید. این، مرزهاى الهى است، پس به آن نزدیک نشوید! خداوند، این چنین آیات خود را براى مردم روشن مى سازد، باشد که پرهیزگار گردند"
یعکفون سومین هم خانواده واژه اعتکاف است، که در آیه 138 سوره اعراف آمده است:
"وَجَاوَزْنَا بِبَنِى إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْم یَعْکُفُونَ عَلَى أَصْنَام لَّهُمْ قَالُوا یَا مُوسَى اجْعَل لَنَا إِلَهاً کَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ)؛
"و بنى اسرائیل را (سالم) از دریا عبور دادیم، (ناگاه) در راه خود به گروهى رسیدند که اطراف بتهایشان، با تواضع و خضوع، گرد آمده بودند. (در این هنگام، بنى اسرائیل) به موسى گفتند: تو هم براى ما معبودى قرار ده، همانگونه که آنها معبودان (وخدایانى) دارند گفت: شما جمعیّتى جاهل و نادان هستید".
"قَالُوا لَنْ نَّبْرَحَ عَلَیْهِ عَاکِفِینَ حَتَّى یَرْجِعَ إِلَیْنَا مُوسَى)؛ (آیه 91 سوره مبارکه طه)
"ولى آنها گفتند: «ما همچنان گردِ آن مى گردیم (و به پرستش گوساله ادامه مى دهیم) تا موسى به سوى ما بازگردد"
پنجمین مورد استعمال هم خانواده اعتکاف، که همانند دو مورد سابق در مورد بنى اسرائیل و انحرافات آنان سخن مى گوید، در آیه 97 سوره طه ذکر شده است:
"قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَکَ فِى الْحَیَاةِ أَنْ تَقُولَ لاَ مِسَاسَ وَإِنَّ لَکَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ وَانظُرْ إِلَى إِلَهِکَ الَّذِى ظَلْتَ عَلَیْهِ عَاکِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِى الْیَمِّ نَسْفاً)؛"
"(موسى) گفت: برو که بهره تو در زندگى دنیا این است که (هر کس با تو نزدیک شود) بگویى: با من تماس نگیر! و تو میعادى (از عذاب خدا) دارى، که هرگز تخلّف نخواهد شد. (اکنون) بنگر به این معبودت که پیوسته آن را پرستش مى کردى، و ببین ما آن را نخست مى سوزانیم، سپس ذرّات آن را به دریا مى پاشیم".
ششمین کاربرد مشتقات واژه اعتکاف مربوط به داستان حضرت ابراهیم(ع در آیه 52 سوره انبیاء است:
"إِذْ قَالَ لاَِبِیهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِیلُ الَّتِى أَنْتُمْ لَهَا عَاکِفُونَ)؛
"آن هنگام که (ابراهیم) به پدرش (آزر) و قومش گفت: این مجسّمه هاى بى روح چیست که شما همواره آنها را پرستش مى کنید؟"

آیه 25 سوره حج هفتمین مورد استعمال واژه مورد بحث است:
"إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِى جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاکِفُ فِیهِ وَالْبَادِ وَمَنْ یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحَاد بِظُلْم نُّذِقْهُ مِنْ عَذَاب أَلِیم)؛
"کسانى که کافر شدند، و مؤمنان را از راه باز داشتند و (همچنین) از مسجدالحرام، که آن را براى همه مردم، برابر قرار دادیم، چه کسانى که در آنجا زندگى مى کنند، یا از نقاط دور وارد مى شوند (، مستحقِّ عذابى دردناکند); و هر کس بخواهد در این سرزمین از راه حق منحرف گردد و دست به ستم زند، ما عذابى دردناک به او مى چشانیم".

همچنین، در آیه 71 سوره شعرا، که همچون آیه قبل در مورد قوم حضرت ابراهیم (ع) است، آمده:
"قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَاماً فَنَظَلُّ لَهَا عَاکِفِینَ)،
"(پدر و قوم حضرت ابراهیم در پاسخش) گفتند: "بتهایى را مى پرستیم، و همه روز ملازم عبادت آنهاییم".

و آخرین مورد استعمال واژه اعتکاف در آیه شریفه 25 سوره فتح آمده است:
"هُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْىَ مَعْکُوفاً)؛
"آنها کسانى هستند که کافر شدند و شما را از (زیارت) مسجدالحرام و رسیدن قربانی هایتان به قربانگاه بازداشتند".
از این آیات چنین برمی آید که آیین اعتکاف مربوط به دین مبین اسلام نمی شود بلکه قرن ها پیش از ظهور این مکتب انسان ساز در آیین توحیدی ابراهیم چنین آیین متداول بوده است و این مسیر تا پیامبر خاتم ادامه یافته است.
مرحوم علاّمه مجلسی به نقل از مرحوم طبرسی آورده است که: "ان سلیمان کان یعتکف فی مسجد بیت المقدس السنه و السنتین و الشهر و الشهرین و اقل و اکثر یدخل فیه طعامه و شرابه ویتعبد فیه."( بحارالانوار، ج14، ص141.
"براستی سلیمان همیشه در مسجد بیت المقدس به مدت یک سال یا دو سال و یا یک ماه و دو ماه، ‌اعتکاف می کرد وغذا و آب خود را به آنجا می برد و در آنجا به عبادت می پرداخت در ادامه این روایات آمده است که حتی مرگ سلیمان (ع) در همان جا و درحال اعتکاف اتّفاق افتاد".
"آن گاه که فرشته الهی به ملاقات حضرت مریم آمد او از مردم فاصله گرفت و در خلوت به سر برد تا به مکانی خالی و فارغ از هر گونه دغدغه به راز و نیاز با خدای خود بپردازد و چیزی او را از یاد محبوب غافل نکند. به همین جهت، طرف شرق بیت المقدس را که شاید محلی آرامتر و یا از نظر تابش آفتاب پاکتر و مناسبتر بود برگزید".(حیات طیبه (مجموعه مقالات پیرامون اعتکاف)، ص164).
مرحوم علاّمه طباطبایی (ره) می فرماید: "هدف حضرت مریم (ص) از دوری نمودن از مردم، روی آوردن به سنت اعتکاف بوده است"(طباطبایی محمد حسین، تفسیر المیزان، ج14، ص 34).
علاوه بر اینها در دوران جاهلیّت و پیش از بعثت حضرت رسول اکرم (ص) گروهى از مردم حجاز از جمله پیامبر اکرم (ص) و اجداد بزرگوارشان به دین حنیف ملتزم بودند. آنها نیز گاهى در کوه ها و غارها به تحنّت وعبادت خداوند یکتا مى‏پرداختند واعتکاف به عنوان یک عمل عبادی، رایج بود. و حضرت محمد (ص) که هنوز مبعوث به رسالت نشده بودند هر سال چند ماه را در غار حرا اعتکاف می کردند. ولی اعتکاف در اسلام با احکام و شرایط جدید، توسط شخص پیامبر اکرم (ص) عملاً ترویج شد، لذا حضرت در دهه آخر ماه رمضان همیشه معتکف بود" (حیات طیبه (مجموعه مقالات پیرامون اعتکاف)، ص164).
و اما این گوشه نشینی به یاد خدا و تنها متوجه او شدن دارای آثاری است که در نص صریح قرآن به عنوان پاداش نیایش به درگاه باریتعالی در نظر گرفته است:
اعتکاف عبادتی چون نماز و به قول قرآن ذکر الله "اَقِمِ الصّلاةَ لِذِکری" (طه:14) را در بردارد. ذکر، همان دوری از غفلت است، "اِقتَرَبَ لِلنّاسِ حِسابُهُم وَ هُم فِی غِفلَةٍ مُعرِضونَ؛ رسیدگی به حساب انسانها نزدیک و مردم در غفلت به سر می برند" (انبیاء :1)
البته باید توجه داشت تضرع به درگاه الهی، دعا و نیایش و درخواست از او نباید به زبان محدود شود بلکه باید تمامی وجود نیاز باشد نیاز به قادری مطلق که که به هیچ کس و هیچ چیزی وابسته نبوده و نیست. که چنین ابزاز عجزی نه تنها ذلت آور نبوده بلکه اوج عزت و سربنلدی است چراکه آدمی را جز به سرخم کردن در برابر معبود وانمی وادرو با این کار او را از اطاعت از هرچه غیر او بازمی دارد و این چه عزتی است برای انسان!
پایان/

 


 

کد خبر 44180

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha