مروری بر تاریخچه مسجدالاقصی

خبرگزاری شبستان: بیت المقدس(اورشلیم) یا مسجدالاقصی در آغاز کار و در روزگار صائبه جایگاه معبد زهره بوده است، سپس معبد مزبور کهنه شد و پس از آن که بنی اسرائیل آن ناحیه را تصرف کردند، صخره مزبور را قبله نماز قرار دادند.

خبرگزاری شبستان: بیت المقدس(اورشلیم) یا مسجدالاقصی در آغاز کار و در روزگار صائبه جایگاه معبد زهره بوده است و در ضمن ارمغان هایی که بدان معبد تقدیم می کرده اند، روغن زیتون هم به عنوان هدیه بدان جایگاه می برده و آنها را بر روی صخره ای که در آن معبد بوده می ریخته اند.

 

سپس معبد مزبور کهنه شد و پس از آن که بنی اسرائیل آن ناحیه را تصرف کردند و صخره مزبور را قبله نماز قرار دادند و آنچنان بود که چون موسی(علیه السلام) بنی اسرائیل را از مصر بیرون برد، تا بر حسب وعده ای که خدا به اسرائیل پدر ایشان و به پدر وی اسحاق داده بود، بیت المقدس را به تصرف خویش در آوردند و چون در سرزمین تیه اقامت کردند. خدا به موسی فرمان داد قبله ای ازچوب اقاقیا بسازد. چنانکه اندازه و شکل هیاکل و تصاویر آن از راه وحی تعیین شده بود و نیز مقرر شده بود که در آن قبه باید تابوت(صندوق عهد) و مائده با بشقاب ها و مناره ای با قندیل های آن تهیه کند و مذبحی برای قربانی بسازد و وصف تمام اینها به کامل ترین طریقی در تورات آمده است.

 

موسی (علیه السلام) قبه را بساخت و تابوت عهد را در آن گذاشت و در آن تابوت به جای الواح نازل شده، با دستورهای دهگانه که شکسته بود، الواح مصنوعی قرار داد و مذبح را نزدیک آن ترتیب داد و خدا به موسی (علیه السلام) امر کرد، هارون امور قربانی را به عهده بگیرد. قبه مزبور را در میان خیمه های خود در تیه نصب کردند و به سوی آن نماز می خواندند و در مذبح جلو آن قربانی می کردند و معترض وی در آنجا می شدند و چون به سرزمین شام تسلط یافتند، قبه را هم به کلکال، از بلاد سرزمین مقدس، مین قسمت بنی یامین و بنی افرائیم فرود آوردند و در آن جایگاه چهارده سال باقی ماندند.

 

هفت سال در مدت جنگ و هفت سال پس از فتح و هنگام تقسیم بلاد. چون یوشع(علیه السلام) درگذشت آن را به شهر شیلو نزدیک کلکال نقل کردند و بر گرد آن دیوارها بر آوردند و بر این وضع مدت سیصد سال به جای ماند، تا آنکه فرزندان فلسطین آن را از تصرف آنان بیرون آوردند، چنانکه گذشت و بر ایشان غلبه یافتند ولی بعدا قبه را به آنان رد کردند و پس از مرگ کاهن بزرگ آن را به نوف بردند و آنگاه در روزگار طالوت آن را به کنعون از بلاد بنی یامین نقل کردند چون داوود(علیه السلام) به سلطنت رسید، قبه و تابوت را به بیت المقدس انتقال داد و بر روی آن چادرهای خاصی تعبیه کرد و آن را بر روی صخره قرار داد و داوود(علیه السلام) تصمیم جدی گرفت، مسجدی بر صخره به جای قبه بنیان نهاد ولی این منظور را به پایان نرسانید و به فرزندش سلیمان(علیه السلام) وصیت کرد و وی در مدت چهارسال از دوران سلطنت خود آن را بنا کرد و در این هنگام پانصد سال از وفات موسی (علیه السلام) می گذشت و ستون های مسجد را از روی آن بنیان نهاد و بر روی آن کوشک شیشه ای قرار داد و درها و دیوارهای آن را به روپوش زرین بیاراست و هیاکل و تصاویر(ظروف) و مناره ها و کلیدهای آن را از زر ساخت و در عقب عمارت قبه مانندی بنا کرد که تابوت عهد را در آن بسپارند و تابوت را از صهیون شهری که اقامتگاه پدرش، داوود(علیه السلام) بود، آوردند.

 

او هنگام بنا کردن مسجد دستور داده بود آن را بیاورند و از این رو در این هنگام حاضر بود و تابوت مزبور را اسباط(روسای قبیله) و کاهنان انتقال داده بودند تا آن را در قبه مانند بگذارند و قبه و ظروف و همه آنها را در مسجد آماده کردند و برای هریک جایگاه خاصی ترتیب دادند و تا هنگامی که خدا می خواست همچنان پایدار بود، تا آنکه پس از هشتصد سال از بنا کردن مسجد، دوران بخت النصر فرا رسید و او مسجد را ویران ساخت و تورات و عصا «عصای موسی(ع)» را بسوخت و مجسمه ها تصاویر را بریخت و سنگ ها را پراکنده ساخت . سپس هنگامی که پادشاهان ایران بنی اسرائیل را به سرزمین شان عودت دادند، عُزیز یکی از پیامبران بنی اسرائیل به کمک بهمن پادشاه ایران مسجد را بار دیگر بنا کرد و این پادشاه کسی است که بنی اسرائیل را از بخت نصر نجات داد و ایشان را فرمان روایی بخشید و پادشاه مزبور در بنیان نهادن مسجد، حدودی برای آنان تعیین کرد، تا پایین حدود سلیمان بن داوود(علیه السلام) و آنها از حدود مزبور تجاوز نکردند.

پی نوشت/

برگرفته از کتاب مساجد در تمدن اسلامی

 

کد خبر 447305

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha