خبرگزاری شبستان- گروه اندیشه: به مناسبت فرا رسیدن سالروز ولادت امیرمومنان علی (ع) با سید هادی سید وکیلی، عضو انجمن علمی کلام حوزه علمیه قم و کارشناس کلام و فِرق و ادیان در خصوص نوع مواجهه حضرت علی (ع) با جریان های مخالف به گفتگو نشسته ایم؛ گفتگوی ما را با مولف کتاب "جغرافیای گسترش تشیع" می خوانید:
با توجه به اینکه امروز عده ای در جهان اسلام با زدن برچسب تکفیر به برخی از مسلمانان و به بهانه مخالفت با افکار مخالف دست به قتل و کشتار می زنند، آیا امیر مومنان (ع) نیز چنین سیره و منشی با مخالفان خود اتخاذ می کردند و آیا افرادی که مسلمان بودند اما با ایشان رفتار موازی گونه و سرسختانه داشتند را تکفیر کرده و حکم قتل و کشتار این افراد را صادر می کردند؟
به طور کلی حضرت علی (ع) در شرایط بحرانی پنج ساله خلافت خود، کاملا رفتارهای وحدت آمیز را ملاک قرار دادند و در برخورد با مخالفان و حتی با دشمنان درجه یک، به گونه ای عمل می کردند که آسیب کمتری از تشتت، فتنه ها و آشوب هایی که آنها به پا می کردند، گریبانگیر جامعه شود. اما به هیچ وجه اقدام به تکفیر مسلمانان و مخالفان نمی کردند.
این موضوع مصداق تاریخی خاصی نیز دارد؟
بله؛ به طور مثال رفتار آن حضرت (ع) در جنگ جمل قابل تامل است؛ ایشان نه تنها اقدام به شروع جنگ نکردند، بلکه با نصیحت طرف مخالف و فرستادن پیام های گوناگون توسط افرادی که مورد قبول مخالفان بودند و مجاب کردن آنها، تلاش می کردند از بروز جنگ تا حد ممکن ممانعت به عمل آورند.
حتی زمانی که زبیر دچار انحراف شد، حضرت (ع) به او یادآوری می کنند که چه رابطه دوستانه ای با یکدیگر داشته و جنگ با علی (ع) اشتباه محضی است که پیش از این پیامبر صلی الله علیه و آله در این خصوص تذکر داده بودند و وقتی که زبیر از آن حضرت (ع) برای فکر کردن اجازه می گیرد، ایشان به او مهلت می دهند. اما وقتی فردی بیابانگرد زبیر را به قتل می رساند و این خبر را به عنوان بشارتی برای حضرت علی (ع) می آورد، حضرت (ع) می فرمایند: «قاتل و مقتول هر دو در جهنم هستند!»
در حقیقت ایشان قاتلی را که به جای روشنگری، دست به قتل افراد می زند را توبیخ کرده و تکفیر آنها را نمی پذیرد.
در جنگ نهروان نیز امیرمومنان (ع) دست به روشنگری زده و وقتی که آنها اصرار به جنگ می کنند، ایشان در پاسخ نبرد، پای در میدان می گذارند و هرگز همانند دیگر جنگ ها، آغاز کننده نبرد نبودند. حتی در میدان نبرد حضرت امیر (ع) افرادی را که پس از اتمام حجت، احتمال هدایت را در آنها می دید، تنها در حد دفاع مقابل آنها عمل می کرد و در واقع در دلِ خودِ جنگ نیز از ناحیه امیرمومنان علی (ع) روشنگری صورت می گرفت.
بنابراین، ایشان نسبت به مخالفان هیچ گاه موضع آغاز به حمله را اتخاذ نکردند و حتی معاویه را که دشمنی اش با حضرت (ع) و اسلام آشکار بود، تکفیر نکردند و کافر نخواندند. همان گونه که اسلام هر فردی را که تنها شهادتین را بر زبان جاری کند، مسلمان دانسته و او را تکفیر نمی کند.
حتی اگر این مسلمان در جامعه اخلال ایجاد کند؟
ببینید بحث «بغی» جداست؛ بغی یعنی اینکه فردی علیه امنیت جامعه اقدام کند که برای حفظ امنیت و پاسخ به ظلم او باید اقدام کرد. در حقیقت در این زمان بر حاکم جامعه اسلامی، مردم و عقلای قوم واجب است که به هر گونه ممکن این فرد را هدایت کرده و از آسیب رساندن او به جامعه جلوگیری کنند که این دستور صریح قرآن (سوره حجرات، آیه 9) است:
"َ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَي الْأُخْري فَقاتِلُوا الَّتي تَبْغي حَتَّي تَفيءَ إِلي أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ؛ و اگر دو گروه از مؤمنان با هم جنگیدند میان آنها را اصلاح کنید و اگر یکی بر دیگری تجاوز نمود با آن گروه که تجاوز می کند بجنگید تا به فرمان خداوند بازگردد، پس اگر بازگشت میانشان به عدالت صلح برقرار نمایید و همواره دادگری کنید، که خداوند دادگران را دوست دارد."
بنابراین، فرد یا گروهی که در جامعه اسلامی اختلال ایجاد می کند، ابتدا باید اصلاح و هدایت شود و اگر این رویکرد نیز تاثیر نداشت، با او مقابله شده تا زمانی که دست از ظلم خود بردارد. لذا این مساله با تکفیر افراد تفاوت قابل ملاحظه ای دارد و تکفیر یعنی نسبت دادن کفر به مسلمان، که گناه کبیره است.
متاسفانه گاه این دو بحث یعنی بغی و تکفیر با یکدیگر خلط شده و موجب می شود برخی افراد این دو مساله را از هم تمیز نداده و دچار اشتباه شوند در صورتی که بغی و تکفیر هر یک احکام و دستورات خود را داشته و ما نمی توانیم حکم به کفر مسلمانی دهیم و قطعا از نظر اسلام حفظ خون و مال و جان و آبروی مسلمانان واجب است.
از سوی دیگر طبق قوانین اسلامی، افرادی که مسلمان نبوده و اهل کتاب هستند، تا زمانی که به نظم جامعه اسلامی پایبند بوده و به چارچوب های رایج احترام بگذارند، نه تنها مورد احترام بلکه مورد حمایت جامعه اسلامی نیز قرار می گیرند.
این مساله نیز در رفتار امیرالمومنین علی (ع) کاملا مشهود است. زمانی که ایشان در مدینه بودند (پیش از هجرت به مدینه که ساکن یهودی نیز داشت)، با یهویان این شهر رفتار خوب و مناسبی داشتند و حتی در امور باغبانی با آنها همکاری می کردند. بنابراین، اگر حضرت (ع) رفتاری خشونت آمیز با این افراد یا حتی کفار داشتند، گزارشات تاریخی گواه بر این مساله بود اما ما هیچ گزارش تاریخی مبنی بر این مساله نداریم.
جالب است که اتفاقا حضرت علی (ع) خطاب به یکی از فرمانداران خود می فرمایند: «در جامعه اسلامی مردم دو دسته اند یا برداران دینی تو اند و مثل تو مسلمانند و اگر هم کیش تو نیستند آدم اند و چون تو انسان و باید از حقوق خود بهره مند گردند.»
از این رو، امیرمومنان علی (ع) نسبت حقوق همه اقلیت های دینی و گونه های مختلف احترام قائل بودند و تا وقتی این افراد نظم و نظام جامعه را حفظ می کردند، نسبت به حقوق آنها حساس و دقیق بودند حتی برده هایی که به اسارت گرفته می شدند و به احتمال قوی بسیاری از آنها کافر یا مشرک بودند، احترامشان حفظ می شد.
بنابراین، در جامعه اسلامی اهل کتاب و حتی کافران، می توانند تا زمانی که به امنیت مسلمانان خدشه وارد نکرده اند، آزادانه زندگی کنند و از حقوق شهروندی برخوردار باشند؛ حتی اهل کتاب که ادیان آنها به رسمیت نیز شناخته می شود، در مجلس شورای اسلامی دارای نمایندگانی هستند.
در این میان تنها ادیان غیرالهی و غیرتوحیدی همچون آیین های هندو که مذهب و دین آنها در جامعه اسلامی به رسمیت شناخته نمی شود، حق تبلیغ دین و آیین خود را ندارند اما آنها نیز از حقوق شهروندی برخوردار بوده و در جامعه اسلامی در سایه امنیت زندگی می کنند.
بنابراین، تکفیر افراد بدترین اتفاق است و رهبران دینی و امامان ما نسبت به این امر واکنش منفی داشته اند؛ اگر قرار باشد تکفیر در جامعه نشو و نما کند و مسلمانان یکدیگر را کافر خطاب کنند و حکم به قتل یکیدگر بدهند، هیچ نظم و نظامی نمی تواند استقرار پیدا کند.
پایان پیام/
نظر شما