خبرگزاری شبستان: تئاتر خصوصی یکی از دغدغه های امروز تئاتر ماست. زمینه ای که هم می تواند فرصتی مناسب برای اجرای گروه های نمایشی باشد و هم تهدیدی جدی برای بدنه تئاتر است. نحوه مدیریت تماشاخانه های این بخش که معمولاً تامین هزینه ها از جیب سرپرست گروه و اکتفا به شیوه دریافت کف فروش است، در بلند مدت آسیب جدی برای تئاتر خواهد بود. چرا که موجب می شود کارگردانان در مسیر جلب رضایت سطح سلیقه تماشاگر حرکت کنند و نه برای ارتقای توقع مخاطب از کیفیت یک نمایش.
برای شناخت مسئله ها و دغدغه های مدیریت بخش خصوصی، به سراغ شاهین چگینی مدیر مرکز آفرینش های هنری تئاتر مان رفتیم که اداره تماشاخانه استاد مشایخی را بر عهده دارد. وی که علاوه بر تحصیل در رشته کارگردانی تئاتر، فارغ التحصیل رشته معماری در مقطع کارشناسی ارشد است، پیش از فعالیت دو ساله اش در این موسسه، مدیریت و فعالیت در زمینه های دیگر بخش خصوصی را نیز تجربه کرده است. برگزاری ورک شاپ چند روزه بین المللی با دعوت از کاترین ون بوردن مدرس شناخته شده تئاتر اروپا و برگزاری مراسم گرامیداشت برای استاد جمشید مشایخی و استاد منیژه محامدی، نشان از نگاه خاص وی به مدیریت در تماشاخانه های خصوصی ست که بیشتر از دغدغه اجرای صرف است.
* جریانی را که در سالهای اخیر و بویژه در تهران شکل گرفته است می توان تئاتر خصوصی دانست؟
اجازه بدهید تعریف مشترکی از تئاتر خصوصی داشته باشیم. اگر به اروپا نگاه کنیم، در آنجا کمپانی های تئاتر وجود دارند که عمدتاً توسط شهرداری ها اداره می شوند. آنها آثارشان را در سالن های مشخص تئاتری روی صحنه می برند. گروه ها و اعضای مشخص دارند و همینطور برنامه ریزی مشخص. نگاه شان هم بین المللی است و بیشتر در این بخش فعال هستند. پس اگر کمپانی های تئاتر را مبنا قرار دهیم، در کشور ما اصلاً تئاتر خصوصی شکل نگرفته است و ما با تعریف جهانی آن فاصله داریم.
* اصلی ترین آسیب ناشی از این فاصله چیست؟
گروه ها ضرر می کنند. از بین 35 نمایشی که در تماشاخانه ما اجرا شده است، بیش از هشتاد درصد ضرر کرده اند و آن تعداد اندک دیگر هم معمولاً فقط توانسته اند هزینه هایشان را جبران کنند و کمتر گروهی می تواند به مرز سود دهی برسد. در واقع گروه ها مرتب ضرر می دهند و در نهایت پس از دو یا سه اجرا، از هم فرو می پاشند.
* اما بسیاری از آنها به این رویا دلخوشند که پس از دو یا سه اجرا حتا اگر ضرر دهند، بتوانند چهره های مطرحی بشوند.
اگر به پیشکسوت های تئاتر نگاه کنند، جواب شان را خواهند گرفت. از نظر اقتصادی می گویم. چقدر از هنرمندان با سابقه ما اگر گروهی داشته باشند، از پس تامین هزینه هایشان بر می آیند؟ پس آیندة چیزی که در آرزوهایشان دنبال می کنند، مشخص است.
* شاید به موفقیت دو یا سه نفر از هم نسل خودشان، نگاه می کنند.
بله چهار نفر هستند که تئاترشان می فروشد و چهل نفر دیگر نمی فروشند. تجربه در تئاتر نشان داده که نمی توان از آن انتظار سود دهی داشت و وضع دارد بدتر هم می شود. در واقع این نگاه که هزینه های یک نمایش صرفاً باید از گیشه تامین شود، نه فقط در تماشاخانه های خصوصی که در سایر تماشاخانه ها هم به ضرر و زیان گروه های تئاتری منجر خواهد شد.
* پس مسئله مهم، حمایت دولت از تئاتر است؟
بله. اگر حمایت دولت از تئاتر قطع شود همه گروه ها ضرر می کنند. محاسبه این شرایط کار سختی نیست. یک جمع و تفریق ساده نشان می دهد که هزینه های یک اجرا اغلب بیشتر از فروش گیشه است.
* و برای تماشاخانه ها چطور؟ آیا می توانند به وضع موجود ادامه دهند؟
فرض کنید تماشاخانه ها بتوانند از طریق گروه ها هزینه های خود را جبران کنند و بعد از دو سال به سود دهی هم برسند اما این سود به قیمت ضربه خوردن بدنه تئاتر تمام خواهد شد.
* خب، این نقد تئاتری ها هم هست. آیا تماشاخانه ها نمی توانند شیوه فعالیت شان که بحث کف فروش و چیزی شبیه اجاره سالن است را تغییر دهند؟
با شرایط فعلی خیر. چرا که تماشاخانه های خصوصی استیجاری اداره می شوند. هزینه های هنگفتی بابت خرید، نصب و نگهداری تجهیزات، پول پیش، اجاره و حقوق کارمندان پرداخت می کنند. پس برای بازگشت سرمایه، ناچارند این هزینه ها را از گروه ها دریافت کنند.
* این شرایط چطور تغییر می کند؟
دولت نقش حمایتی خود را ایفا کند. این اتفاق که سالن های دولتی هم راه بخش خصوصی را بروند و کف فروش بگیرند و اجاره بدهند، ریشه تئاتر را می زند. از طرفی نهال خصوصی سازی تئاتر در حال کج شدن است و اگر اصلاح نشود، ده سال دیگر که تماشاخانه های خصوصی چند برابر می شود، چطور می خواهیم درستش کنیم؟
* ورود دولت به این ماجرا، محدودیت هایی برای گروه های اجرایی ایجاد نمی کند؟
این روی دیگر قضیه است. وقتی که قرار باشد دولت هزینه های اثر را بپردازد، شاید این حق را برای خود قائل شود که نگاه دقیق تری به این تولیدات داشته باشد. مسئله مهم اعتماد است. اعتماد متقابل دولت و هنرمندان تئاتر به یکدیگر. چرا که اساساً هنر تئاتر، هنر انتقادی است و اگر زهرش گرفته شود، حرفش خنثی و بی اثر خواهد شد.
* به حمایت دولت برای پرداخت هزینه های تولید اشاره کردید، واقعاً تنها مشکل تئاتر ما پول است؟
ببینید از زمانی که تئاتر به شکل امروزی آن در کشور ما شکل گرفته است، مدل های مختلفی تجربه شده. زمانی که پول وجود داشته و یا زمانی که پول وجود نداشته، زمانی که مدیر سفارشی سرکار بوده و زمانی هم اداره تئاتر بر عهده مدیر خوب و کارآمد گذاشته شده. پس اگر قرار بود پول این معضلات را حل کند که تا الان باید حل می کرد. اگر قرار بود مدیریت روشنفکرانه مسئله را حل کند، پس چرا حل نشده است؟ بلاخره زمانی مدیران روشنفکر هم سرکار بوده اند. این باید ریشه یابی شود که چرا ما با هر مدل مدیریت هم نتوانسته ایم به استانداردهای تئاتری نزدیک شویم.
* و این به ساختار تئاتر ما بر می گردد؟
بله و بخشی از آن به مسائل اقتصادی بر می گردد که تاثیرش را نه فقط در فرهنگ که در بخش های دیگر هم گذاشته است.
* نتیجه مذاکرات تان با دستگاه های دولتی چه بوده؟
با مدیران مرکز هنرهای نمایشی صحبت هایی داشته ایم که عموماً به نتیجه نمی رسد چرا که بودجه قابل توجهی ندارند. مذاکراتی را با وزارت علوم هم پی گرفته ایم که آنها پذیرفته اند به گروه های تئاتر دانشجویی کمک هزینه بدهند. به این صورت که بخشی از هزینه های حداقلی یک اجرا را وزارت علوم پرداخت کند و بخش دیگر را ما تخفیف بدهیم تا حواس گروه بیشتر معطوف به اجرای اثر باشد تا هزینه ها.
* سرمایه گذار خصوصی چطور؟ نمی شود حمایت مالی آن ها را جذب کرد؟
یک بحث تمایل بخش خصوصی به سرمایه گذاری و مثلا ساخت سالن است، که با توجه به درآمد و احتمال بازگشت سرمایه، بعید است اتفاقی در این باره بیفتد. همچنان که تمام پلاتوها و سالن های خصوصی توسط تئاتری ها تاسیس و اداره می شوند. مگر آنکه آیین نامه و مصوبات حمایتی از فرهنگ و هنر اجرایی شود. اگر سرمایه گذار خصوصی بداند با هزینه برای تئاتر معافیت های قابل توجه مالیاتی دریافت می کند، قطعا به این موضوع ورود خواهد کرد.
* با شرایط فعلی چه؟ تماشاخانه ها نمی توانند به سمت تهیه آثار و بحث کمپانی های تئاتر بروند؟ یعنی هزینه کنند و در سالن های خود نمایشی را روی صحنه ببرند که عواملش دستمزدی نمی گیرند اما دست کم ضرر مالی هم نخواهند کرد.
این اتفاق به فرض که شدنی باشد چه کمکی به هنرجویان تئاتر می کند؟ باز هم تماشاخانه ها به پول می رسند و گروه ها به چیزی نمی رسند.
* بله، ولی ضرر هم نمی کنند. بسیاری از گروه هایی که در این سالن ها اجرا کرده اند، چند میلیون و یا بیشتر از جیب هزینه کرده اند در حالی که دانشجو هستند و عمدتاً درآمد مشخصی هم ندارند.
شاید تسکین موقت باشد ولی درمان نخواهد بود.
* طبعاً، ولی شاید بتواند قدم اول برای حرکت در مسیر کمپانی های تئاتر باشد.
تماشاخانه ها احتمالا با این پیشنهاد شما موافق باشند. این به گروه ها بر می گردد که حاضرند در چهارچوب ایده های تهیه کننده که صاحب تماشاخانه است و بی آنکه دستمزد بگیرند کار کنند و یا اینکه ترجیح می دهند ریسک احتمالی بازگشت هزینه ها را به شیوه فعلی بپذیرند؟
* راهکار کارآمدی برای حل این مسئله می شناسید؟
یا حمایت بیشتر دولت از تئاتر که منظور گروه های نمایشی است و یا جذب سرمایه گذار کلان که با انگیزه هایی شبیه معافیت مالیاتی بیاید و در بحث فرهنگی نظیر تئاتر و چیزهای دیگر سرمایه گذاری کند.
گفت و گو از علی یزدان دوست
نظر شما