به گزارش خبرگزاری شبستان از گیلان، «معلمی شغل انبیا است» این جمله را بارها و بارها در طول دوران تحصیل خود شنیدهایم، شغلی پیامبرگونه که به هدایت افراد برای رسیدن به سعادت میپردازد. بسیارند معلمانی که بدون هیچ چشمداشتی و بنا بر رسالت پیامبرگونه خود در سختترین شرایط با ایثار جانشان خالق صحنههای زیبایی از فداکاری هستند و اینجاست که جلوههای معلمی آشکار میشود.
نمونه بارز این فداکاری حسن امیدزاده، معلم فداکار شفتی است که با نجات جان ۳۰ دانش آموز از شعلههای آتش بخاری نفتی مدرسه، خود طعمه حریق شد و پس از سالها درد و عذاب ناشی از سوختگی، سال ۹۱ دار فانی را وداع گفت. حسن زادهایی که خود دهقان فداکار کتاب دانش آموزانش شد و برای همیشه در قلب آنها باقی ماند.
اما معلمان بسیاری به مانند امیدزاده در گیلان هستتند که برای نجات جان دانش آموزانشان نه از شعلههای آتش بلکه از شعلههای خانمان سوز اعتیاد دست به هرکاری زده و تنهایی گام در مسیری پرخطر میگذارند. در این گزارش به گفتگو با مریم پاک سرشت معلم ابتدایی بخش تولمات نشستیم که توانست دو شاگردش را به همراه والدینشان از دام اعتیاد نجات داده و برای آنها شغلی فراهم کند تا زندگی سالم و آبرومندی را داشته باشند.
مریم پاکسرشت، معلم پایه چهارم ابتدایی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان در صومعهسرا با بیان اینکه سال گذشته در مدرسه روستای سیاه درویشان معلم بود، اظهار کرد: دانشآموزی به نام فاطمه داشتم که بسیار گوشهگیر و منزوی بود.
وی با بیان اینکه این دانشآموز در کلاس درس خوابآلود و در زنگ ورزش بیحوصله و افسرده در یک گوشهای به دور از جمع همکلاسیانش مینشست، افزود: چندباری به نزد آن دختر رفته تا با وی ارتباط برقرار کنم ولی او جواب سوالاتم را نمیداد.
معلم پایه چهارم ابتدایی با بیان اینکه نتوانستم دست بر روی دست گذاشته و افسردگی روزافزون دانشآموزم را شاهد باشم، گفت: شروع به تحقیق درباره فاطمه کرده و این موضوع را با مدیر مدرسه در میان گذاشتم.
پاکسرشت با بیان اینکه بعد از چند هفته پیگیری با خانواده دانشآموز تماس گرفته و از آنان خواستم به مدرسه بیایند، تصریح کرد: فاطمه پدر و مادر جوانی داشت که علی رغم تماس های مکرر من از آمدن به مدرسه خودداری میکردند.
وی اضافه کرد: بعد از ناامید شدن از حضور والدین فاطمه به مدرسه، یک روز به منزل آنها رفتم تا عامل افسردگی و منزوی بودن وی را متوجه شوم که ناگهان با یک صحنه بسیار دلخراش مواجه شدم.
معلم پایه چهارم ابتدایی تولمات با بیان اینکه فاطمه بغل پدر و مادرش نشسته و از دود مواد مخدری که خانوادهاش مصرف میکند بهره میبرد، اظهار کرد: فاطمه مانند پدر و مادرش معتاد شده بود.
پاکسرشت با بیان اینکه خانواده فاطمه را جهت ترک کردن اعتیاد نصیحت کردم، افزود: خانواده فاطمه راضی به ترک اعتیاد شدند اما بودجه کافی نداشتند که آنها رابه کمپ ترک اعتیاد معرفی کرده و در تمام مدت درمان از آنها حمایت مادی و معوی کردم تا اعتیادشان را ترک کردند.
وی گفت: این خانواده هر ۱۵ روز یکبار تحت معالجه قرار گرفتند و بعد از یک سال و نیم به آغوش جامعه بازگشتند.
معلم پایه چهارم ابتدایی تولمات تصریح کرد: مانند همین اتفاق در چند سال گذشته در یکی از روستاهای شهرستان فومن اتفاق افتاد که در آنجا هم معلم بوده و توانستم حسین و خانوادهاش را از بلای خانمان سوز اعتیاد نجات دهم.
پاکسرشت خاطرنشان کرد: با دست خالی به دو دانشآموز خود کمک کرده و آذوقه سه ماه آنها را از هلال احمر دریافت کردم و آنها را عضو کمیته امداد کرده و وسیله کشاورزی برای آنها فراهم کردم تا به دور از هر گونه استرس مالی به زندگی خود ادامه دهند.
وی اظهار کرد: از مسئولان خواستارم معلمانی که دوست دارند برای دانشآموزان فداکاری کنند را تنها نگذارند و همپای آنها کمککارشان باشند.
پایان پیام/
نظر شما