به گزارش خبرنگار شبستان، مدت زمان چندانی از انتشار کتاب «شهریور هزار و سیصد و نمی دانم چند» نوشته «طلا نژادحسن» که عنوان اثر برگزیده جشنواره پروین اعتصامی در سال 1393 را از آن خود کرد، نمی گذرد. نویسنده در این رمان نشان داد که چگونه می توان در قالب یک اثر ادبی، بسیاری از نکات و ویژگی های روان شناختی را به نحوی بیان کرد که در کنار حفظ تمامیت خصوصیات یک رمان، مشکلات لایه های مختلف اجتماع به مخاطب منتقل شود و او بتواند هم ذات پنداری نسبت به شخصیت اصلی رمان داشته باشد.
اما دلیل این مقدمه، خبر انتشار رمان جدیدی است که به سبک سیاق رمان قبلی این نویسنده تاکید بر وجهه روان شناختی ماجرا دارد. «شهر گمشده زیر رمل ها» عنوان این رمان است که به تازگی از سوی نشر قطره منتشر شده و در نمایشگاه کتاب عرضه می شود. به بهانه بررسی این اثر، گفت وگویی با طلا نژاد حسن ترتیب داده ایم که در ادامه می خوانید:
خانم نژاد حسن! عنوان این رمان به تنهایی جالب و البته تا حدی مایه تعجب است، آیا این نامگذاری مستقیما به موضوع رمان ارتباط دارد و یا صرفا استعاره ای از شرایط و فضای این اثر است؟
این نامگذاری در واقع الهام از یک عقیده بومی است. عقیده بومی در ناحیه جنوب ایران این است که در گذشته های دور شهری در زیر شن های کنار ساحل مرده است و آدم های مرده آن شهر گاهی زنده می شوند و از طریق دریا به بیرون می آیند، این اسطوره و عقیده در میان تمامی خطه جنوب ایران و البته در غرب وجود دارد. به عقیده مردم وظیفه ساکنان شهر مرده غرق کردن آدم های کنار ساحل است.
من در رمان ام این اسطوره و داستان را به صورت خیلی خلاصه از زبان مادر داستان به عنوان یکی از راوی ها بیان کرده ام. بنابراین عنوان این رمان را از آن عقیده و باور بومی گرفته ام اما اشاره اصلی من نسبت به نامگذاری رمان ام در واقع استعاره ای از حوادث مرداد سال 1332 در جنوب کشور و جنبشی است که در آن زمان سرکوب شد و مُرد، اما این حیات و جوشش مردم همچنان زیر رمل ها مانده و زنده است.
محور زمانی رمان از همان سال ها آغاز می شود ؟
خیر، داستان از رخدادهای سال های پایانی دهه هشتاد کلید می خورد و بازگشت زمانیِ آن به 28 مرداد سال 1332 بر می گردد.
فکر می کنم زمان مناسبی باشد تا اندکی درباره ماجراها و موضوعات این رمان برای آشنایی مخاطبان ما بگویید
ببینید، مضمون این رمان مروری بر حوادث تاریخی بین این دو برهه زمانی یعنی انقلاب اسلامی در سال 1357 و 28 مرداد 1332 و پس از آن جنگ تحمیلی و رخدادهای اجتماعی تاریخی اخیر است.
شروع روایت از نظر محور مکانی در تهران امروز است که با بازگشت به خطه جنوب ایران در سال های 1332 بیان می شود. سیر پیشروی جریان در حقیقت در فضایی تاریخی اجتماعی شکل می گیرد با روایتی که رنگ عشق دارد. عشقی که در حقیقت به هرمان است و به ناکامی منتهی می شود.
رمان تک روای است؟
خیر، اتفاقا ویژگی این اثر آن است که از چند راوی استفاده کردم. با این کار می خواستم آن روای قصه گو در ادبیات مان دوباره کاربرد پیدا کند. دوست داشتم که خطر کنم و از این راوی قصه گوی «یکی بود یکی نبود» استفاده کردم چون این راوی در جهان داستان در خارج از مرزهای ما استفاده می شود اما در جامعه ما انگار بسیار فقیر افتاده است و بیشتر نویسندگان مد روز کار می کنند و کمتر به راوی تاریخی توجه می کنند، بنابراین در رمان ام از راوی قصه گو و چند روای دیگر استفاده کردم. در واقع می خواستم برعکس رمان اولی که از اول تا آخر اول شخص است از راوی هایی با ساختار روانشناختی استفاده کنم.
شخصیت و نقش این راوی ها در قصه چگونه است؟
راوی قصه گو یکی از راویان این رمان است که اشاره کردم، این راوی تلاش می کند تا به خواننده نزدیک شود و با او صحبت می کند، راحت می گوید: خوانندگان عزیز الان صلاح می بینم... این روای قصه گو به راحتی به خواننده نزدیک می شود.
راوی دیگری که در رمان حضور دارد و در واقع شخصیت اصلی داستان به حساب می آید نوجوانی سیزده ساله است.
این راوی در سن نوجوانی یک سری نامه نگاری دارد، من در این رمان یک سری نامه و نامه نگاری ها را از زبان این نوجوان بیان کرده ام. او نوجوان چهل سال قبل ایران است. او به صورت نامه با خوانندگان رمان ارتباط برقرار می کند.
راوی دیگر زنی است که حالت هوشیاری و بیهوشی دارد؛ راوی آخر نیز معطوف به ذهن شخصیت اصلی رمان است که از کودکی یعنی در همان سال 1332 و در جریانات 28 مرداد آن سال تا سن شصت سالگی اش در جریان داستان حضور دارد و منِ سوم شخص مربوط به ذهن این راوی را در رمان دارم بنابراین تقریبا از چهار راوی در رمان ام استفاده کرده ام.
سیر محتوایی این رمان در چه حال و هوایی رخ می دهد و مضمون اصلی بر پایه چه اتفاقاتی شکل گرفته است؟
مضمون رمان بر اساس رخدادهای تاریخی و اجتماعی 28 مرداد سال 1332 و اتفاقاتی است که در این برهه در خوزستان رخ می دهد. همچنین شخصیت هایی که در این برهه بر اثر تنش های سیاسی، کشته می شوند و خانواده هایشان دچار چالش هایی می شوند، برای مثال خانواده ای در این رمان هست که از بین می رود و محور موضوعی رمان حول این خانواده می چرخد، این خانواده بازتاب رخدادها و حوادث آن سال ها محسوب می شوند و تا آخر زندگی شان اثر این جریانات در ذهن شان وجود دارد.
این خانواده حتی در ضمن عشق تحت تاثیر همان حوادث و رخدادهایی که تجربه کرده اند نمی توانند موفق باشند در واقع محرومیت های عاطفی وروانی در زندگی شان ایجاد می شود که سرمنشا همه این آنها حوادثی است که به خانواده هایشان ضربه زده است و آنها را دچار ناکامی کرده است.
هدف تان از نوشتن و پرداختن به این موضوع چه بود؟
من علاقه بسیاری زیادی به مسایل تاریخی ایران به ویژه تاریخ معاصر دارم، علاقه زیادی به پژوهش، کنکاش رخدادهای اجتماعی تاریخی پنجاه سال اخیر که در واقع تجربه زیستی ام است.
می دانید که من دهه شصت زندگی ام را پشت سر گذاشتم و در طول این مدت تجربه زیسته خویش و آنچه که در در این مدت دیده ام و تاثیر روان شناختی آنها را بررسی و با مخاطب کتاب ام شریک می شوم. این رخدادهای تاریخی به ویژه تاریخ معاصر در وجودم انگیزه قوی ایجاد کرده است که حول محور رخدادهای تاریخی تا به امروز آنچه که دیدم و آنچه که تجربه ذهنی و زیسته من بوده است را به شکل داستان و رمان ثبت کنم. این دغدغه و انگیزه من است و به شدت به آن علاقه مند هستم.
گفت وگو : فاطمه فرامرزی
پایان پیام/
نظر شما