به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان به نقل از تسنیم؛ «کورت وسترگارد» مثل همه روزهای عادی زندگیاش به دفتر روزنامه «یولیاندس پوستن» رفت تا کاریکاتورهای جدیدش را تحویل دهد. کاریکاتورهایی که همراه با 10 هنرمند دانمارکی دیگر با موضوع پیامبر اسلام کشیده شده بود. اثر کورت بیشتر از همه سر و صدا کرد و بلافاصله اعتراض مسلمانها به کاریکاتور موهن شروع شد. هرچند کورت در مصاحبهای اعلام کرد که از کارش پشیمان شده و میداند که اشتباه کرده است، اما چیزی تغییر نکرد و فشارها به روزنامه دانمارکی ادامه داشت. او دو سال بعد در یک سانحه آتشسوزی جانش را از دست داد.
آن روزها و در سال 2005، پاملا گِلِر 47 ساله با چهار دخترش درگیر جدایی از همسرش مایکل بود. گلر تحلیلگر معمولی روزنامه نیویورک دیلی بود و چند سالی هم جزو ناشران نیویورک آبزرور بود. حملات 11 سپتامپر او را بکلی عوض کرده و باعث شد تا از اسلام و مسلمانان متنفر باشد. او فعالیتهایش علیه مسلمانان را با راهاندازی یک وبلاگ شخصی به نام «اطلس شراگ» شروع و کاریکاتورهای روزنامه دانمارکی را در آن منتشر کرد.
پاملا گلر همراه رابرت اسپنسر در یکی از تجمعهای SIOA
چند سال بعد او با رابرت اسپنسر که 12 کتاب ضد اسلامی منتشر کرده است، متحد شد و سازمان "اسلامی سازی آمریکا را متوقف کنید"(SIOA) را پایهگذاری کرد. خرید تبلیغات ضد اسلامی روی اتوبوسهای نیویورک و میامی جزو اولین پروژههای این سازمان بود. ارتباطات گلر بعدها خیلی گستردهتر شد و حامیانی جدی پیدا کرد. حامیانی از جنس موشه یعلون، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی.
پاملا گلر در کنار موشه یعلون وزیر جنگ رژیم صهیونیستی
گلر معتقد است: «اسلام یک نژاد نیست، یک ایدئولوژی است. یک ایدئولوژی افراطی، افراطی ترین ایدئولوژی که زمین تاکنون به خود دیده است. فکر نمیکنم بسیاری از مسلمانان غرب بدانند زمانی که 5 بار در روز نماز میخوانند درواقع 5بار به مسیحیان و یهودیان نفرین میفرستند. مسلمان اعتدالگرا وجود ندارد.»
از سمت راست: پاملا گلر، رابرت اسپنسر و گیرت ویلدرز
سال 2008 بود که «گیرت ویلدرز» سیاستمدار هلندی و عضو مجلس نمایندگان این کشور، دوباره از کاریکاتورهای «کورت وسترگارد» در فیلم ضد اسلامیاش به نام «فتنه» استفاده کرد. فیلمی که به سوزاندن قرآن ختم شد. ویلدرز بیش از 40 بار به سرزمینهای اشغالی سفر کرده و معتقد است: «اسرائیل خط اول دفاع غرب در برابر اسلام است.»
در سالهای پس از مرگ کورت -همان روزنامه نگار دانمارکی- کاریکاتورهای او به بهانههای مختلف بازنشر شده است. کریستوفر بالین روزنامهنگار شناخته شده آمریکایی در یکی از مقالههایش مینویسد: «کاریکاتورهای ضد اسلامی بخشی از پروژه «برخورد تمدنها» است که «نئوکان»های صهیونیست پیش میبرند. هدف آنها ایجاد تعارض مصنوعی میان به اصطلاح «غرب مسیحی» با دولتها و مردم مسلمان است.»
SIOA فعالیتهایش را بر مبارزه با سازمانهای اسلامی و برپایی تظاهراتهای ضد اسلامی متمرکز کرد. وقتی امام جمعه نیویورک در سال 2009 قصد داشت تا یک ساختمان متروکه را تبدیل به یک مرکز اسلامی کند، با فضا سازی انبوه گلر و دیگر اسلام ستیزان آمریکا مواجه شد. تظاهرات کردند، به خیابان آمدند و مسلمانان را تهدید کردند.
پای گلر و اسپنسر حتی در اتفاقات و کشتار نروژ در سال 2011 هم باز شد. «آندرس بریویک» جوان نروژی ابتدا یک خودروی بمبگذاری شده را در نزدیک ادارات اسلو منفجر کرد و بعد به محل اردوی هوادارن حزب کارگر حمله کرد. در مجموع این دو حمله 77 نفر کشته شدند. بریویک پس از دستگیری به پلیس گفت که اقدامش برای هشدار به نروژیها در مورد خطر ترویج اسلام ضروری بوده است و قصد داشته تا با ترور اوباما در زمان دریافت جایزه صلح نوبل، این پیام را به دنیا منتقل کند. چرا بریویک فکر میکرد که کشته شدن اوباما، چنین پیامی دارد؟
بریویک پیش از حمله یک بیانیه 1500 صفحهای منتشر کرد که در آن بیشتر از 162 بار از اسپنسر و مقالاتش یاد کرده بود. او گفته است که وبلاگ اطلس شراگِ پاملا گلر یکی از منابع مورد رجوعش بوده است.
گلر و تیم اسلام هراسی او معتقدند که رئیس جمهور آمریکا مسلمان است. گلر در هشتم ژانویه 2009 در وبلاگ اطلس شراگ درباره اوباما مینویسد: «او در زمان دانشجوییاش در سال 1981، سه هفته را در پاکستان گذرانده است. در اوایل دهه 80، فقط دو دلیل میتوانست برای سفر به پاکستان وجود داشته باشد؛ جهاد و مواد مخدر. بهنظر من او برای مواد مخدر رفته است و با جهاد برگشته است. او سپس نام خود را پس از برگشتن از این سفر از بری سوئتورو به باراک حسین اوباما تغییر داده است.»
بریویک در اولین جلسه دادگاهش با سلام نظامی مخصوص نازیها مقابل قاضی مینشیند
هرچند اسپنسر بارها تلاش کرد که اقدامات بریویک را بیربط با خودش بخواند اما گلر همین کار را هم نکرد و مدعی شد: «بریویک رهبران آینده این کشور را هدف قرار داده بود که مسئول هجوم هزاران مسلمان هستند.»
همانروزها آیتالله خامنهای در دیدار با سران نظام تحلیلی از این اتفاق ارائه دادند. تحلیلی که پای «نئوکانها» جریان افراطی آمریکا را وسط کشید. ایشان گفتند: «یک مسئله دیگر، رشد جریانهای افراطی و جریانهای تروریستی در غرب و بخصوص در اروپاست؛ از نئونازیهای اروپا بگیرید تا نئوکانهای آمریکا، که دولت قبلی آمریکا از همینها بود؛ اینها صریحاً اعلام افراطیگری میکنند. رئیس جمهور سبکسر قبلی آمریکا علناً اعلام کرد که جنگ صلیبی در پیش است؛ آغاز جنگ صلیبی را اعلام کرد! دیگر از این افراطیگری بالاتر معنی ندارد. بعد هم حمله کردند به دو کشور اسلامی. کارهای دیگری هم در برنامههاشان بود که خداوند به آنها مهلت نداد و شکست خوردند. خب، اینها مسائل مهمی است. این حادثهای که در نروژ اتفاق افتاد، نباید آن را به صورت یک حادثه موردی دید. اینجور حوادث غالباً معلول جریانهای طولانیای است که یک جا خودش را نشان میدهد و بروز میکند، و بروز کرد.»
یکسال بعد و در 2012 میلادی باز هم گلر حاشیه ساز شد. بعد از افشای این خبر که یک تفنگدار آمریکایی در افغانستان با ادرار کردن روی اجساد کشته شدگان افغانستانی به آنها بی حرمتی کرده است، لئون پانتا وزیر دفاع وقت آمریکا این کار را «واقعا اسفناک» توصیف کرد اما گلر گفت که عاشق این تفنگدار آمریکائیست: «من عاشق این تفنگداران دریایی هستم. شاید این تفسیری کافرانه از رسم اسلامی غسل و آماده کردن اجساد برای تدفین باشد.»
چند ماه قبل دوباره تبلیغات اتوبوسی گلر و دوستانش شروع شد و آنها با قراردادی 30000دلاری، اجازه نصب تبلیغات ضد اسلامی روی 84 اتوبوس پنسیلوانیا را برای یکماه دریافت کردند.
روی یکی از این بیلبوردها نوشته شده است: «نفرت اسلام از یهود: این در قرآن آمده است. دو سوم همه کمکهای ایالات متحده به سوی کشورهای اسلامی میرود. به این نفرت پایان دهید، کمک به کشورهای اسلامی را پایان دهید.» در بیلبوردی دیگر تصویر هیتلر و محمد افندی آمین الحسینی، ملیگرای عرب فلسطینی مشهور دیده میشود تا پیام برابری اسلام و فاشیسم را منتقل کند.
سخنگوی شرکت حمل ونقل شهری سانفرانسیسکو درواکنش به اعتراض مردم به خبرنگاران گفت: «ما از این که اینگونه آگهیهای تبلیغاتی اهانتی به مردم محسوب میشود متاسفیم؛ اما متمم قانون اساسی آمریکا آزادی بیان و اظهارات اهانت آمیزی از این دست را آزاد شمرده است.»
پاملا گلر و دیوید هورویتز
برابری اسلام و فاشیسم یک کد مشترک در سالهای فعالیت ضد اسلامی SIOA بوده است. کدی که سالهاست تکیه کلام دیوید هورویتز رئیس مرکز آزادی (مرکز تحقیقات فرهنگی-ملی) است. او دارای لابی گستردهای میان صهیونیستها است و تامین مخارج اقدامات اسپنسر و گلر برعهده اوست. هورویتز یکی از سفارش دهندههای اصلی در اقدامات اسلام هراسی است. کد دیگر گلر برای قدرت بخشیدن به موج اسلامهراسی، برابری یهود و صهیونیسیم بود. کدی که خط ابطال آن یهودیان ضد صهیونیست و ضد نئوکانها بودند. یهودیانی که با گلر مخالفند و ناراحتند از اینکه صهیونیستها زیر برند یهود علیه اسلام فعالیت میکنند.
وقتی هورویتز به دانشگاه کارولینای شمالی رفته بود تا برای دانشجویان دوباره از اسلام و فاشیسم و نازی بگوید، با یک واکنش غافلگیر کننده مواجه شد. اینجا دیگر مثل دانشگاه کالیفرنیا و ماساچوست همه چیز عادی و باب میل او نبود. «چرا اسرائیل در خاورمیانه قربانی است؟» این عنوان سخنرانی هورویتز بود که بازهم به مقایسه مسلمانان و نازیها پرداخت. هنوز 20 دقیقه از سخنرانیاش نگذشته بود که تقریبا تمامی دانشجویان از صندلیهای خود برخاستند و سالن را ترک کردند.
نویسنده کتاب «هرچه مردم آمریکا در مورد جهان باید بدانند» تنها توانست 20 دقیقه با دانشجویان آمریکایی صحبت کند.
حالا هورویتز دفاتر زیادی در دانمارک، هلند، انگلستان، آمریکا، بلژیک، فرانسه و ... را مدیریت میکند و هر کدام از آن ها به شکلی به «اسلامگرایی را متوقف کنید» خدمت میکنند: یکی با کاریکاتوریستهای دانمارکی، گریت ویلدرز با فیلم «فتنه»، تری جونز با قرآنسوزیهایش، دیگری پشت میزهای تحریر شارلی ابدو، بریویک با ترورهای وحشیانهاش، گلر با تجمعات خیابانی و تبلیغات اتوبوسی و ... .
پایان پیام/
نظر شما