به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، محمدامین قانعی راد، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور در نشست پیش همایش «فلسفه و علوم انسانی» که عصر یکشنبه، 10 خرداد برگزار شد، با بیان اینکه من به یک روایتی از درونی سازی و بومی سازی علوم انسانی و استفاده خلاقانه از منابع معرفتی با ویژگی های خاص خود اعتقاد دارم، اظهار کرد: کلمه آلترناتیو را به معنای جانشین نمی دانم بلکه آن را به معنای دگرباره می دانم؛ آلترناتیو لزوما نظریات پیشین را به کنار نمی گذارد و گاه ممکن است آن را با زاویه و روشی متفاوت تکمیل کند.
وی ادامه داد: فلسفه در غرب به علوم انسانی کمک بسیاری کرده و توانسته نظریه و مفهومی از فلسفه را منتقل کرده و به نوعی انتقال معرفتی صورت دهد که موجب رشد علوم انسانی شود.
قانعی راد تصریح کرد: در این راستا مشاهده می شود که خط فلسفه کانتی به نحوی در عرصه علوم اجتماعی آلمانی تداوم یافته یا تاثیر هگل در اندیشه های مارکسیستی را می توان مشاهده کرد. از سوی دیگر مبانی فلسفی رشته های علوم انسانی از حیث روش شناسی فلسفه را تقویت و تبیین کرده است.
رییس انجمن جامعه شناسی ایران بیان کرد: در این سیکل که مفهومی به نام دین با روایات و احادیث و منقولات در اختیار انسان گذاشته شده که در عرصه اجتماعی از آن به عنوان حدیث اجتماعی یاد می شود، این حدیث اجتماعی در نظریه اجتماعی منعکس شده و به واسطه دو میانجی یعنی الهیات اجتماعی و فلسفه اجتماعی صورت گرفته است. پس از فلسفه اجتماعی نظریات اجتماعی مطرح است که با عرصه تجربه نیز سروکار پیدا می کند و این مسیری است که در غرب دنبال شد.
وی ابراز کرد: اتفاقی که در ایران می افتد آن است که در بیشتر موارد نظریه اجتماعی موجود آنجا که مباحث فلسفی مطرح می شود نوع مصرف شدنی آن کاربرد سلبی دارد و تنها نظریه غربی تخریب می شود و معمولا مفاهیم فلسفی به میان آمده که هدف آن تخریب نظریه موجود است، یعنی ورود از فلسفه است اما خروج آن فلسفی نیست.
وی تصریح کرد: در بسیاری از موارد ما به دعوای غربی ها وارد شده و سپس با جانبداری از یک نظریه می گوییم این نظریه اسلامی است در حالی که در حقیقت اینگونه نیست در مواقعی نیز از فلسفه وارد شده و از اخباری گری خارج می شویم و در حقیقت بازگشت به حدیث اجتماعی پیدا می کنیم یا آنکه نظریه فوق العاده فقیر را جایگزین نظریه ای پیچیده می کنیم.
قانعی راد در ادامه سخنان اظهار کرد: تعامل فلسفه و علوم انسانی باید به رشد آن کمک کند به طور مثال در حوزه جامعه شناسی نیاز به دریافت فلسفه جامعه شناسی هستیم اما در متونی که مشاهده می شود تنها به یک سطح سیستماتیک اندیشه، گذر می شود.
وی با تاکید بر اینکه در حال حاضر فلسفه اسلامی وارد مفهوم پردازی در خصوص جامعه نشده است، گفت: یعنی درک مفهومی از جامعه، عنوان پدیده مستقلی که قابل مطالعه باشد و بتوان به آن حوزه مستقل اختصاص داد، داده نشده و بیشتر تلقی موجود یک نوع تلقی افلاطونی و نوافلاطونی و از شکل فارابی است.
وی اضافه کرد: فارابی دولت و جامعه را ذیل انسان کامل می داند و لذا این دو مفاهیم از یکدیگر مستقل نبوده و دو پدیده هستند که از بعد مدیریتی به آن نگریسته می شود نه موجودیت مستقل؛ یعنی هستی جامعه در فلسفه و عرفان ما صورت بندی نشده و شاید تنها ابن خلدون تا اندازه ای به این مبحث نزدیک شده باشد.
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور خاطرنشان کرد: نگاه ما در فلسفه هنوز فردگرایانه بوده و در عرفان هم با نگاه فردگرایانه با مفهوم آرمان گرایانه به عنوان انسان کامل حاکم است لذا نگاهی که به علم وجود دارد آن را دارای سرشت عقلانی و ارادی می داند.
پایان پیام/
نظر شما