خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: اگر عالمى بخواهد مقدارى از عظمت دعاهاى ائمه را بفهمد، باید بدون اقتباس از دعاها و مناجاتهاى آنان ، دعا یا مناجاتى را تهیه و آن را با آنچه از آنان رسیده مقایسه کند تا ببیند تفاوت از کجا تا به کجاست و کسى که ذره اى از معرفت نفس را داشته و در دریاى دعا و مناجات آن فرو رود، فراوانى معارف و حد اعجازش را در آن تصدیق مى کند و من محتاج جزو کوچکى از معارفى را که در ادعیه و مناجات ها بیان شده در روایات و حتى خطبه هاى آنان نیافته ام ، مگر آن دسته از آنها که در خطاب به خدا بوده و در مقام توحید، تسبیح و حمد او باشد . فکر مى کنم به این جهت باشد که روایات، سخن گفتن با مردم است ولى دعا و مناجات سخن گفتن با خداوند بزرگ است و علومى که از سخن گفتن با عالم آشکار مى شود از سخن گفتن با نادان پیدا نخواهد شد.
ماه رمضان، بهار دعا و نیایش است و کسانی در این میان می توانند از این بهار، گل های بیشتری بچینند که به فهم موسع و بیشتری از ارزش های دعا رسیده باشند. آیت الله حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در کتاب "المراقبات" بحث زیبایی در این باره دارند.
دعاها قرآنی مرفوع در برابر قرآن نازل است
ادعیه اى که از ائمه علیهم السلام به ما رسیده ، گویا جواب قرآن است ؛ به عبارت دیگر گویا آن دعاها قرآنى مرفوع و بالا رفته ، در جواب قرآن نازل است و قرآن کلام پروردگار متعال و مناجات او با بنده و رسولش صلى الله علیه و آله و سلم، و ادعیه کلام و مناجات رسول و اولیاى او با خداى بزرگ است و به جز عده خیلى محدودى حقیقت این مطلب را نمى فهمند. ادعیه نعمت بزرگى است که از ائمه دین علیهم السلام به ما رسیده و به همین نیز منت زیادى بر ما دارند، که شاکرین نمى توانند شکر آن را به جا آورند . و یکى از راههاى شکر آن ، این است که آن را ضایع نکرده بلکه با ایجاد شرایط در دعا و مناجات کمال استفاده را از آن ببرند.
آداب قرائت قرآن و دعا چیست؟
ماه رمضان بهار دعا و قرآن است ؛ به همین جهت بطور اختصار به شرایط واجب دعا اشاره مى کنیم و همچنین شرایط قرائت قرآن که در اینجا براى رعایت ادب و حق تقدم قرآن ، ابتدا شرایط قرائت آن را بیان مى کنیم .
خداى متعال مى فرماید : "افلا یتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها / چرا در قرآن اندیشه نمى کنند؛ یا بر دلهایشان قفلهایى است." کسى که در قرآن تدبر و اندیشه مى کند باید به اندازه تدبرش معنى کلام و بزرگى آن و عظمت گوینده را فهمیده ، و در هنگام قرائت با حضور قلب بوده و در آن اندیشه نماید. منظور از کلام را بفهمد و موانع فهم را از بین ببرد تا آن گاه اندیشه و درك او بیشتر شده و به عوالم زیبا و مقامات بالایى برسد . رعایت بعضى از امور مذکور لازم بوده و رعایت بعضى از آنها واجب نیست ، گر چه خیلى مفید و سودمند است.
کُنه قرآن از انوار خدا بوده و در عالم ها مظاهرى دارد
منظور از فهم معناى کلام خدا این است که اجمالا بداند کُنه قرآن از انوار خدا بوده و در عالم ها مظاهرى دارد که این مظاهر نیز تأثیراتى دارد . در عوالم آخرت صورتى مانند صورت پیامبران ، فرشتگان و بندگان صالح خدا داشته ، در این شکل سخن گفته ، در پیشگاه خداوند شفاعت کرده و شفاعت او قبول مى شود و شافعى است پذیرفته شده و راستگویى است که تصدیق شده است . در حقیقت جلوه اى از جلوه هاى خداى بزرگ است. مطالبى که درباره قرآن گفتیم همگى برگرفته از روایات اهل بیت علیهم السلام بود؛ کسانى که متولى قرآن بوده و از آن جدا نمى شوند. هر چیزى در قرآن بیان شده و دانش آنچه بوده و خواهد بود، در آن است ؛ و نورى است که خداوند به وسیله آن کسانى را که پیرو خشنودی اش باشند، به راههاى سلامتى راهنمایى نموده و با اذن خود آنان را از تاریکی ها خارج و به راه راست هدایت مى کند؛ حتى حقیقت آن در بعضى عوالم با حقیقت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و جانشینان پاك او یکى است. چنانچه این فرمایش امیرالمؤمنین علیه السلام: "انا القرآن الناطق / من قرآن ناطق هستم." از این مطلب پرده بر مى دارد.
اسرار قرآن و توان فهم
تمام کلام این که قرآن حقیقتى دارد و حقیقت او به گونه اى است که این علوم به کُنه شناخت آن نمى رسد و و چنان است که خداى متعال فرموده است: "جز دست پاکان به آن نمى رسد." درك حقیقت قرآن ملازم با شناخت عظمت آن و شناخت عظمت آن ملازم با درك عظمت گوینده آن است ؛ بنابراین کسى که آن را بدین گونه شناخت، باید هنگام تلاوت آن حضور قلب داشته و هنگام قرائت سعى کند در آن تدبر کرده و سعى کند منظور سخن ، اشارات و نکات قرآن را بفهمد و بدین ترتیب به علم مبداء و معاد - که همان علم به خدا، فرشتگان ، کتابهاى او و روز قیامت و شناخت حقیقت اشیاست- که در قرآن هست دست یابد. از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده است که فرمودند : اسرارى که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم با من در میان مى گذاشت از مردم نمى پوشاندم و فقط در جایى آن را کتمان مى کردم که کسى که توان فهم کتاب خدا را داشته باشد نمى یافتم .
نمونه اى از تدبر و فهم در قرآن
اکنون بد نیست نمونه اى از تدبر و فهمیدن قرآن بیان کنیم تا براى کسانى که مى خواهند به این امر بپردازند، مفید باشد: وقتى انسان در سوره واقعه مى خواند: "افراءیتم الماء الذى تشربون / آیا آبى را که مى آشامید، دیده ايد؟" مى تواند فکر خود را محدود به مزه آب نکند و درباره مطالب مختلفى پیرامون آن بیندیشد. از جمله درباره به وجود آمدن تمام اشیا از آن بیندیشد. مثلا فکر کند که آب چگونه در اشکال گوناگون دانه ، گیاه ، حیوان و انسان یافت مى شود. آنگاه درباره اجزاى انسان فکر کند، اجزاى ظاهرى مانند گوشت و استخوان، چشم و گوش و ... نیروها و اخلاق عالى و اخلاق رذیله و آثار آن در دنیا و آخرت ، تا نوبت به تفکر درباره مراتب عقلهاى خود رسیده و در مورد عقل مستفاد فکر کند و ببیند که گویا عالم کوچکى است و حتى آن را عالم بزرگى ببیند . آنگاه در تفکر خود به مبداء آب بازگشته و همانگونه که در قرآن است ، بفهمد آب از آثار رحمت خداوند بوده و نیز بفهمد که رحمت از صفات خداوند است . و بدین ترتیب آب را نعمتى از نعمتهاى خداوند بداند. این نوع از تدبر از چیزهایى است که علم مکاشفه با آن آغاز مى شود و اگر کسى که تدبر مى کند، فکر خود را غرق در این مطلب کند شاید چیزى ببیند که این فرمایش امام صادق علیه السلام: "چیزى ندیدم ، مگر این که قبل و همراه و بعد از او خداوند را دیدم." را تصدیق نماید. و اگر خواننده قرآن در این موارد نیز تدبر نماید قرآن را بهتر خواهد فهمید.
پايان پيام /
نظر شما