«نبرد»کارلوس فوئنتس شرحی از انقلاب آزادی‌بخش آمریکای لاتین

خبرگزاری شبستان: «نبرد»نوشته کارلوس فوئنتس، رمانی تاریخی است که به شرح انقلاب آزادی‌بخش آمریکای لاتین در سال‌های ۱۸۱۰ تا ۱۸۲۲ می‌پردازد.

به گزارش خبرنگارکتاب شبستان، نبرد رمانی تاریخی است که به شرح انقلاب آزادی‌بخش آمریکای لاتین در سال‌های 1810 تا 1822 می‌پردازد. در این رمان ریشه‌های فکری و رویدادهای مهم این انقلاب از چشم بالتاسار بوستوس، روشنفکر آرژانتینی، که دلبسته و سرسپرده‌ی افکار روسو است تصویر می‌شود. این رمان رمانی است بیانگر نبرد میان فکر و واقعیت، رمانی که روبرتو گونسالس اچه‌وریا، منتقد بزرگ ادبیات آمریکای لاتین، آن را بهترین اثر فوئنتس می‌داند.

محوراصلی این رمان، جنگ‌های استقلال‌طلبانه آمریکای لاتین با اسپانیا است و شخصیت‌های اصلی رمان نیزهریک پیرو و شیفته عصر روشنگری و چهره‌های مهم این دوره‌اند.

کارلوس فوئنتس در یازده نوامبر 1928 در پاناما متولد شد. پدرش، رافائل فوئنتس بوئتیگر، دیپلماتی مکزیکی بود و به‌همین‌خاطر کارلوس دوران کودکی‌اش را در کشورهای مختلف قاره‌ی آمریکا گذراند.

چهارساله بود که پدرش به کار در سفارت مکزیک در ایالات متحده‌ی آمریکا مشغول شد. سال‌های دبستان را در واشنگتن دی‌سی گذراند. در سال‌های زندگی در واشنگتن اوضاع بر وفق مرادش بود تا این‌که در 1938 رئیس‌جمهوری وقت مکزیک، لاسارو کاردناس، دارایی شرکت‌های نفتی خارجی را ملی کرد و «بناگهان و به‌گونه‌ای شگفت‌انگیز، من آدم نجس مدرسه شدم.»

در دوازده‌سالگی با خانواده‌اش به شیلی منتقل شد و در آن‌جا به دبیرستان رفت. سال‌های اقامتش در شیلی هم‌زمان بود با پیروزی کمونیست‌ها و سوسیالیست‌های شیلی در انتخابات ریاست‌جمهوری و او جنب‌وجوش سیاسی دموکراتیک‌ترین ملت آمریکای جنوبی را به‌چشم دید و همان‌جا به دیدگاه‌های سوسیالیستی گرایش یافت.

در تمام سال‌هایی که در دوران کودکی و نوجوانی به‌دور از مکزیک زیست به خواست پدرش پیگیر فرهنگ و تمدن مکزیک بود. «پدرم مرا وامی‌داشت که تاریخ مکزیک را بخوانم و از نام‌ها و رؤیاها و شکست‌های مکزیک سر دربیاورم. آن‌روزها فکر می‌کردم مکزیک کشوری نابوده است که پدرم از خود درآورده تا خوراکی دیگر برای تخیل کودکانه‌ی من فراهم کند» و وقتی در شانزده‌سالگی برای نخستین‌بار به مکزیک رفت که در آن‌جا ماندگار شود هویت و زبان خود را جست‌وجو کرد. او در دانشگاه ملی مکزیکو در رشته‌ی حقوق تحصیل کرد. سپس در 1949-1950 به ژنو رفت و تحصیلات حرفه‌ای خود را در انستیتوی مطالعات عالی تکمیل کرد.

از آن سال تا 1959 به مشاغل سیاسی پرداخت و البته ادبیات را نیز پی گرفت. اولین اثر ادبی‌اش در 1954 منتشر شد که مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه بود و نخستین رمانش،  آنجا که هوا صاف است را در 1958 نوشت که شهرت و اعتبار فراوانی برایش به ارمغان آورد.

فوئنتس پس از موفقیت آنجا که هوا صاف است مشاغل دیپلماتیکش را رها کرد و تمام‌وقت به نوشتن پرداخت. او در 1959 به هاوانا رفت و شاهد انقلاب کوبا بود و مقاله‌هایی در حمایت از فیدل کاسترو نوشت. در همین سال با ریتا ماسدو، بازیگر مکزیکی ازدواج کرد. در فاصله‌ی سال‌های 1959 تا 1962 نشریه‌ی ادبی معروف ال‌اسپکتادور را تأسیس کرد و دو رمان مرگ آرتمیو کروز و آئورا را نوشت.

فوئنتس در 1975 تا 1977 در قامت سفیر مکزیک در فرانسه خدمت کرد و در اعتراض به انتصاب رئیس‌جمهوری سابق، گوستاوو دیاز اورداز  به سفیری مکزیک در اسپانیا استعفا داد. همچنین در سال‌های پس از 1977 به تدریس در دانشگاه‌های مختلف از جمله پنسیلوانیا، کمبریج، هاروارد، پرینستون و کلمبیا پرداخت.

در طول سال‌ها آثار برجسته‌ای از این نویسنده‌ی مکزیکی به‌جا مانده: مرگ آرتمیو کروز، آئورا، پوست انداختن، گرینگوی پیر، نبرد، درخت پرتقال، سر هیدرا و... عبدالله کوثری، مترجم آثار فوئنتس به فارسی در مقدمه‌ی کتاب از چشم فوئنتس می‌نویسد: «فوئنتس نویسنده‌ای است که توانسته از سرچشمه‌های گوناگون فرهنگ انسان در گذشته و حال سیراب شود، در فرهنگ و ادبیات ملت‌های بسیار کند‌و‌کاو کند و از هر یک خوشه‌ها برگیرد. با این‌همه، او در عین فرا رفتن از مرزهای ملی و منطقه‌ای نویسنده‌ای مکزیکی‌ - ‌امریکای لاتینی باقی مانده است.»

کارلوس فوئنتس در 15 مه 2012 بر اثر خونریزی شدید داخلی درگذشت.

نشرماهی اثرحاضررا در 286 صفحه منتشر کرده است.

 پایان پیام/

کد خبر 468342

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha