به گزارش خبرگزاری شبستان، رشد علمی و نظریه پردازی های متناسب با فرهنگ و جغرافیای خود در مسائل علوم انسانی به ویژه در علومی همچون جامعه شناسی، روانشناسی، اقتصاد، مدیریت، علوم سیاسی و امثال آن لازمه پیشرفت مادی و استقلال فکری و فرهنگی است. همه حرکت های سیاسی، مدیریتی، اقتصادی، اجتماعی و امثال آن محکوم نظریه پردازی های اندیشمندان علوم انسانی است. شاخص های پیشرفت های اجتماعی و سیاسی و فکری در علوم انسانی طراحی می شود. بنابراین، حتی اگر به دنبال پیشرفت مادی باشیم باز هم باید توجهی ویژه به علوم انسانی داشته باشیم و دانش های متناسب با فکر و فرهنگ و نیازهای خود تولید کنیم. با تکیه بر داده های علوم انسانی است که اهداف و الگوهای پیشرفت در هر جامعه ای ترسیم می شود. زیرا پیشرفت یا در عرصه اقتصادی است که تئوری های اقتصادی عهده دار اصلی این عرصه هستند یا در عرصه علمی و فرهنگی است که دانش هایی همچون مدیریت، مردم شناسی، جامعه شناسی و امثال آن حرف اول را در ترسیم نقشه راه پیشرفت می زنند و یا در عرصه سیاسی است که باز هم نقش علوم سیاسی و تئوری های مربوط نقشی بی بدیل است.
علوم انسانی روح سایر دانش ها
نکته دیگری که اهمیت و ضرورت توجه ویژه تر به علوم انسانی را نشان می دهد، این است که نسبت علوم انسانی به علوم طبیعی و تجربی و علوم پایه مثل نسبت روح به جسم است. علوم انسانی است که جهت سایر علوم را مشخص می کند و تحلیل، کنترل و هدایت همه کنش های بشری اعم از کنش های علمی و عملی را بر عهده دارد. هر گونه انحرافی در این علوم موجب کجروی در همه زمینه ها خواهد شد. بی توجهی این علوم به آموزه ها، مبانی و اصول اسلامی موجب بی توجهی به اسلام در سایر حوزه های زندگی و حیات فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و علمی خواهد شد. به تعبیر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای: «علوم انسانی روح دانش است. حقیقتا همه دانش ها، همه تحرکات برتر در یک جامعه، مثل یک کالبد است که روح آن علوم انسانی است. علوم انسانی جهت می دهد، مشخص می کند که ما کدام طرف داریم می رویم، دانش ما دنبال چیست، وقتی علوم انسانی منحرف شد و بر پایه های غلط و جهان بینی های غلط استوار شد، نتیجه این می شود که همه تحرکات جامعه به سمت یک گرایش انحرافی پیش می رود.»
بنابراین، علوم انسانی است که نقشه راه را در سایر حوزه های علمی نیز ترسیم می کنند. اینکه اهداف پیشرفت های فیزیکی، نظامی، فضایی، شیمیایی و امثال آن چیست و چه باید باشد، همگی وابسته به علوم انسانی است. علوم انسانی سکولار، اهداف و مقاصد سکولار را ترسیم خواهد کرد و بالتبع علوم انسانی اسلامی در خدمت تحقق اهداف و مقاصد اسلامی خواهد بود.
عدم تناسب علوم انسانی موجود با فرهنگ اسلامی
هیچ کسی در این مساله تردید ندارد که علوم انسانی موجود متناسب با فکر و فرهنگ انسان غربیِ سکولار تولید شده است. به دنبال تامین نیازهای این جهانی انسان غربی هستند. انسان را منقطع الاول و الاخر تلقی می کنند. حتی اگر عالمان این علوم نیز موحد باشند، این علوم نسبت به مبدا و معاد نه «لابشرط» که «بشرط لا» هستند. به همین دلیل نه تنها تناسبی با جهان بینی توحیدی و نظام ارزشی اسلام ندارند، که در بسیاری از هنجارها و دستورالعمل ها و توصیه ها خود در تضاد و تعارض با اسلام نیز هستند. مقام معظم رهبری در این زمینه می فرماید: «این علوم انسانی که امروز رایج است، محتواهایی دارد که ماهیتا معارض و مخالف با حرکت اسلامی و نظام اسلامی است؛ متکی بر جهان بینی دیگری است؛ حرف دیگری دارد. وقتی اینها رایج شد، مدیران بر اساس آنها تربیت می شوند؛ همین مدیران می آیند در راس دانشگاه ها، در راس اقتصاد کشور، در راس مسائل سیاسی داخلی، خارجی، امنیت، غیره و غیره قرار می گیرند.»
*برگرفته از کتاب مبانی علوم انسانی اسلامی، اثر احمد حسین شریفی
پایان پیام/
نظر شما