دقایقی با سه شهید روستای سیاه‌تن/ نقش موثر شهید ابراهیمی در نابودی ساواک رشت

خبرگزاری شبستان: روستای سیاه تن دارای سه شهید والامقام است که شهید رهبر ابراهیمی نقش موثری در نابودی ساواک رشت داشت.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از صومعه‌سرا، روستای سیاه‌تن که یکی از روستاهای بخش تولمات است افتخار داشتن سه شهید به نام‌های، شهید رهبر ابراهیمی، شهید نادر حسین زاده و شهیدکیومرث ظهیری را دارد.

 

شهید رهبر ابراهیمی در سال 1337 در روستای سیاه تن بخش تولمات از توابع شهرستان صومعه‌سرا چشم به جهان گشود، این شهید بزرگوار در خانواده‌ای کشاورز و مذهبی متولد شد که پدر و مادرش اهل تقوا و دیانت بودند و بر این پایه وی را تربیت کردند.

 

شهید رهبر ابراهیمی از همان بدو تولد، طعم فقر و تنگدستی را چشید اما با ورود به مدرسه‌ای که در روستای سیاه تن وجود داشت، هوش و استعداد بالای خود را بروز داد و با نمرات عالی، مقطع ابتدایی را در همان روستا و مقطع راهنمایی را در بازار جمعه به اتمام رسانید .


شهید رهبر ابراهیمی برای ادامه تحصیل راهی رشت شد و در هنرستان فنی مشغول به تحصیل شد. و در این موقع بود که وارد مرحله جدیدی از زندگی شد و شاید در همین دوران بود که توانست انقلابی در وجودش احساس کند .


او که رفتن از روستا به شهر را برای تحصیل خیلی با مشقت پشت سر گذاشت توانست خود را و جامعه خود را بشناسد و با برادران دانشجو برای نابودی رژیم خود کامه پهلوی همگام شد .


بعد از گرفتن مدرک دیپلم وارد دانشگاه شد و همزمان با شروع درس در دانشگاه به علت کمبود مخارج زندگی وارد کارخانه شد و این دوره مصادف بود با اوجگیری قیام مردم ایران از یک طرف و استبداد و خفقان رژیم از سوی دیگر،ابراهیمی به مبارزه علنی بر علیه قوای کفر برخاست و بارها و بارها در تیررس دشمنان اسلام قرار گرفت .


این شهید بزرگوار در نابودی و تار و مار کردن ساواک رشت نقش موثری داشت تا اینکه ، انقلاب اسلامی ایران با خون هزاران شهید و مجروح به پیروزی رسید و حکومت ننگین پهلوی ساقط شد .

 

با پیروزی مقتدرانه انقلاب اسلامی به رهبری امام راحل، شوق و شعف بر چهره امت مسلمان ایران نقش بست و در این موقع شهید رهبر ابراهیمی موفق به دریافت مدرک فوق دیپلم شد و با سمت مسئول اجرایی جهاد سازندگی تولمات دعوت به کار شد.

 

شهید رهبر ابراهیمی با همت و تلاش فراوان برای حفظ و حراست از کیان ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب در مقابل مخالفان و ضد انقلاب که طاقت پیرزوی انقلاب را نداشتند و با عناوین فریبنده و شعارهای کاذب می خواستند بر پیکر انقلاب ضربه وارد کنند، قد علم کرد و در محافل و مجالس مختلف پرده از نقشه‌های شوم آنها بر می‌داشت و خار چشم آنان شد .


با شروع جنگ تحمیلی ، قصد عزیمت به جبهه‌ها را کرد و با حمایت و دلگرمی خانواده چند ماهی از طریق کاروان جهادگران استان گیلان، به منطقه غرب رفت .


شهید رهبر ابراهیمی باز هم برای ابراز وفاداری به انقلاب و رهبرش ، آماده مبارزه با توطئه‌ها و فتنه انگیزی‌های ضد انقلاب شد و به همراه دوستانش با عناصر و ایادی استکبار درگیر می‌شد.


این شهید بزرگوار با آنکه بارها مورد حمله و تهدید منافقان کوردل قرار گرفته بود ، اما هرگز قالب تهی نکرد و لحظه ای گام به عقب نگذاشت .


سرانجام شهید رهبر ابراهیمی در تاریخ ششم شهریور 1360 در منزل ، کنار فرزند خردسالش آرمیده بود که نیمه‌های شب در بستر به طرز ناجوانمردانه‌ای با شلیک چند گلوله به فیض شهادت نایل شد.


شهید رهبر ابراهیمی در بخشی از وصیت نامه خود آورده است: برادران و خواهران اختلاف را کنار بگذارید ، اختلاف از هوی نفس و از نقشه‌های شیطان است . آرزویم دیدن امام است، به امام بگویید اگر هزاران جان داشته باشم در راه او که همانا اسلام است فدا می نمایم. امام خمینی(ره) در مورد شهید رهبر ابراهیمی فرموده‌اند: در کجای عالم دیده‌اید که انسان‌ها را در خواب بکشند.

 

شهید حسین‌زاده تا پای جان در برابر کفار ایستادگی کرد

شهید نادر حسین‌زاده یکی دیگر از شهدای منطقه سیاه‌تن است، این شهید بزرگوار در سال 1340 در روستای سیاه‌تن در یکی از خانواده‌های کشاورز و بی بضاعت دیده به جهان گشود و در سن 6 سالگی در روستای ماتک به مدرسه مازیار این ده رفته و ادامه تحصیل داد و تا ششم ابتدایی در همان مدرسه بود بعد از اتمام این مرحله وارد کارخانه ریسندگی نختاز شد و بقیه راه را در پست یک کارگر ساده پیمود و مدت 5 سال در این کارخانه مشغول به کار بود تا اینکه بر حسب نیاز مملکت به وجودش برای خدمت سربازی به خدمت اعزام شد و بعد از اتمام مراحل آموزشی به شهر قهرمان پرور دزفول برای مصاف با کفار بعثی اسرائیل اعزام شد و از جبهه دزفول به جبهه شوش دانیال خط مقدم داوطلبانه رهسپار شد و بعد از دو مرحله موفقیت‌آمیز عملیاتی در مرحله سوم به درجه رفیع شهادت نائل و شربت شهادت نوشید.

 

خاطرات شهید از زبان پدر شهید:

زمانیکه نادر به مرخصی آمد از او پرسیدم وضع جبهه چگونه است او بعد از اندکی مکث همراه با اندوه در حالی که شمرده صحبت می‌کرد گفت؛ از بس بعثی‌ها شهر قهرمان پرور دزفول را کوبیده‌اند و از بس مردان و جوانان آنجا از خود گذشتگی و ایثار نشان داده و شهید شده‌‌اند اکثر خانواده‌ها داغدارند و اکثرشان بی‌سرپرستند و به ما پناه آورده‌اند.

 

وقتی آن مردم بی‌گناه را می‌بینم آنچنان دلگیر و ناراحت می‌شوم که می‌خواهم تا پای جان بجنگم و تا انتقام خون شهیدان آن خانواده‌ها را نگیرم بر نمی‌گردم و مطمئن باش تا گرفتن انتقام در جبهه می‌مانم و تا مرز شهادت خواهم جنگید و شما انتظار نداشته باشید و نخواهید که من بدون انجام این مسئولیت عظیم و سنگین به خانه برگردم.

 

برای بنده خاص خدا شدن باید دیو در دل را کشت

شهید کیومرث ظهیری دیگر شهید روستای سیاه تن است که در سال 1348 در این روستا در یکی از خانواده‌های کشاورز و بی‌بضاعت دیده به جهان گشود. مقطع ابتدایی را در مدرسه ابتدایی سیاه‌تن و مقطع راهنمایی را در مدرسه ماتک سپری کردند در مدت کوتاهی که با خانواده زندگی می کردند در امر کشاورزی به پدر و مادر کمک می‌کرد و خیلی زود بر حسب نیاز مملکت به وجودش برای خدمت سربازی داوطلبانه به خدمت اعزام شد و بعد از اتمام مراحل آموزشی به خط مقدم جبهه رهسپار شد، وی در منطقه ابوغریب در تاریخ هفدهم تیر سال 67 به شهادت رسید.

گوشه‌ای از وصیت‌نامه شهید:

شما را خیلی دوست دارم اما شهادت را بیشتر از شما و چه بسا انسان در راه خدا کشته شود از شما تقاضا دارم که بیش از حد برای من عزاداری نکنید مبادا روح من در عذاب باشد اگر بر مزار من آمدید گریه نکنید.

 

برادران اصل مطلبم با شماست زیرا شما هستید که بعد از من کشور را خالی نخواهید گذاشت مبادا غم به دل راه دهید و لحظه‌ای بی‌توجهی کنید زیرا اینها همه منتظر چنین فرصتی هستند، برادران دیو در دل را بکشید و از بردگی بیرون آیید تا بنده خاص خدا باشید.

 

کد خبر 484697

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha