به گزارش گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، فرقه ضاله وهابیت بارها شیعیان را به بهانه های مختلف متهم به شرک کرده که بحث توسل یکی از همین حربه ها است که البته دامن این اتهام به اهل سنت نیز کشیده می شود؛ با توجه به این که در ایام حج قرار داریم، پیرامون این مساله با حجت الاسلام حسن اسداللهی، کارشناس کلام و مشاور آستان قدس رضوی گفتگویی انجام داده ایم؛ گفتگوی ما با این استاد حوزه و دانشگاه از نظرتان می گذرد:
وهابیت با استناد به آیاتی همچون" فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا " و "ایاکَ نَعبُدُ و ایاکَ نَستَعین" بحث توسل شیعه را زیر سوال می برد؛ آیا به راستی مطابق با آیات قرآن، توسل به دیگری و شفیع قرار دادن او به درگاه ایزد منان، سبب شرک و مشرک شدن فرد مسلمان می شود؟
این دسته شبهات که برای عموم شیعه و سنی از ناحیه وهابیت به کار می رود و آنها را به دلیل توسل، مرتد و مشرک می داند، دلایل واهی دارد و پاسخی ساده؛ در پاسخ به وهاییت باید گفت ما اهل بیت علیهم السلام (افرادی که به آنها توسل می کنیم) را مستقل از خدا نمی دانیم یا هم ردیف با او بلکه قدرتی که برای اهل بیت علیهم السلام قائلیم، این قدرت را به اذن الله می دانیم. همچنین، در آیات قرآن بارها و بارها بحث توسل مطرح شده است. به طور مثال در سوره یوسف، آیه 97 برادران آن حضرت، به یعقوب (ع) می گویند: «يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ؛ ای پدر برای گناهان ما آمرزش بخواه که ما خطاکار بوده ايم.»
در حقیقت برادران یوسف از پیامبر خدا می خواهند برای آنها از ایزد متعال طلب بخشش کند اما این درخواست و توسل با مخالفت حضرت یعقوب (ع) روبه رو نمی شود در حالی که اگر این مساله یعنی توسل، شرک بود، پیامبر خدا در مقابل این درخواست واکنش منفی نشان می داد. جالب است که در کتب اهل سنت نیز بحث توسل خلیفه دوم مطرح شده است. در صحیح بخاری، جلد چهارم، صفحه 209 نقل شده است خلیفه دوم بیان کرد: ای خدا! ما متوسل می شویم به عموی پیامبرت پس برای ما باران بفرست. (این مساله در جلد دوم صحیح بخاری، صفحه 16 نیز اشاره شده است).
لذا این دلایل به طور کلی شبهه وهابیت در خصوص توسل را از اساس منتفی می کند.
البته از آن جا که کینه و عناد وهابیت با شیعه و به طور کلی مسلمانان پایان ناپذیر است، این فرقه جعلی در قبال این پاسخ، شبهه ای دیگر را نیز مبنی بر این که خدا مهربان است و نزدیک به ما، با توجه به نزدیکی و مهربانی او چه نیازی به توسل است، مطرح می کند؛ به نظر شما نزدیکی خدا به بندگان و مهربانی بی اندازه و وسیع او، در برابر عنصری به نام توسل مانع ایجاد می کند؟
ببینید اولا این درست که خدای متعال نزدیک و مهربان است، اما این خدای مهربان دعای انسان های معصوم و بی گناه و افرادی که نزد او آبرو دارند را زودتر مستجاب می کند لذا ما متوسل به کسانی می شویم که نزد خدا آبرو دارند.
ثانیا همان طور که مطرح شد، توسل منافاتی با مهربانی خدا ندارد. در آیه 255 سوره بقره خداوند می فرماید: «مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ؛ كيست آن كس كه جز به اذن او در پيشگاهش شفاعت كند؟» لذا این آیه بیانگر آن است اگر چه خدا مهربان و نزدیک است اما می توان برای طلب شفاعت و دعا، نزد غیر خدا نیز رفت و او را وسیله ای برای استجابت به درگاه الهی قرار داد. البته آیات دیگری نیز در قرآن کریم وجود دارد که بحث شفاعت و این که به هر فردی اجازه شفاعت داده نمی شود، را بیان می کند؛ آیاتی همچون 65 سوره مبارکه نساء و 109 سوره مبارکه طه.
پاسخ های شما سطحی بودن و محکم نبودن شبهات وهابیت را روشن می کند اما شبهه دیگری که وهابیت با شنیدن پاسخ های قبلی مطرح می کند و در واقع یک قدم عقب نشینی می کند، مساله جایز دانستن توسل به زنده و عدم جواز توسل به میت و فرد از دنیا رفته است؛ تا جایی که این نوع توسل نیز از سوی این فرقه ساختگی شرک و حرام اعلام می شود. پاسخ این شبهه چیست؟
در اینجا باز چند پاسخ می توان ارائه داد؛ اینکه اگر توسل به مرده شرک است، زنده هم غیر خداست و هر دو غیر خدا هستند و اگر توسل به آن جایز است به این هم باید جایز باشد. اتفاقا ما یک قدم جلوتر می رویم به وهابیت می گویم شما گفتید توسل به زنده شرک نیست و به مرده شرک است، سوالی که اینجا مطرح می شود آن است فرق این مرده و زنده چیست؟ اگر منظور شما این است که زنده از خود توانایی هایی دارد، این شما هستید که مشرکید به دلیل آن که شما برای زنده توانایی هایی قائل اید سوای قدرت خدا و به نوعی زنده را مستقل از خدا تصور می کنید و اگر بگوییم زنده هم قدرتش از جانب خداست، بنابراین، مرده هم به اذن خدا می تواند شفاعت کند لذا توسل به مرده شرک نیست.
اما ما آیات فراوانی داریم که اموات می شنوند و مرده نیستند بلکه جسم آنان مرده است. از جمله آیات 79 و 78 سوره مبارکه اعراف، اشاره به صحبت حضرت صالح (ع) با قوم خود که مُرده بودند، دارد و آیات 91 و 93 همین سوره نیز اشاره به صحبت کردن حضرت شعیب (ع) با مردگانِ قوم خود دارد: «فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فی دارِهِمْ جاثِمینَ (٧٨) َتَوَلّى عَنْهُمْ وَ قالَ یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسالَةَ رَبِّی وَ نَصَحْتُ لَکُمْ وَ لکِنْ لاتُحِبُّونَ النّاصِحینَ (٧٩) سرانجام زمین لرزه آنها را فرا گرفت و صبحگاهان، در خانه هایشان به رو افتاده و مرده بودند. (صالح) از آنها روى برتافت; و گفت: «اى قوم من! رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ کردم، و شرط خیرخواهى را انجام دادم، ولى (چه کنم که) شما خیرخواهان را دوست ندارید.» (٧٩)
«فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فی دارِهِمْ جاثِمینَ (٩١) فَتَوَلّى عَنْهُمْ وَ قالَ یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسالاتِ رَبِّی وَ نَصَحْتُ لَکُمْ فَکَیْفَ آسى عَلى قَوْمٍ کافِرینَ (93) سرانجام زمین لرزه آنها را فرا گرفت; و صبحگاهان در خانه هایشان به رو افتاده و "مرده بودند" و از آنان روى بر تافت و گفت: «اى قوم من! من رسالتهاى پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و براى شما خیرخواهى نمودم با این حال، چگونه بر حال قوم بى ایمان تأسّف بخورم؟!»
این آیات قطعا بیانگر این نیست که پیامبران الهی کاری بیهود و عبث انجام داده اند بلکه نشان می دهد مردگان نیز می شنوند. همچنین، روایات فراوانی در کتب اهل سنت داریم از جمله صحیح بخاری (که این کتاب نزد اهل سنت دارای اعتبار تام است) نقل شده است از جمله در صفحه 90 جلد دوم صحیح بخاری بیان شده: هنگامی که مرده را در قبر می گذارند و اصحاب از او دور می شوند، مرده صدای کفش آنها را می شنود.
باز در صفحه 103، جلد دوم همین کتاب نقل شده است: زمانی که یک مرده را به سمت قبر می برند این مرده اگر صالح باشد این گونه می گوید: مرا ببرید! مرا ببرید! و اگر این مرده صالح نباشد می گوید وای بر من کجا مرا می برند.
همچنین، در کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم اشاره شده است پس از جنگ بدر پیامبر (ص) با مرده های کفار صحبت می کردند؛ بخاری، جلد 9، صفحه 98: آیا شما آنچه را که خدا و روسولش وعده داده حق یافتید؟! من که آنچه خدایم برایم وعده کرده بود حق یافتم!
جالب است که از ابن تمیه سوال شد آیا وقتی ما به زیارت مردگان می رویم آنها صدای ما را می شنوند. او در پاسخ می گوید: بله مُرده عالِم به زنده است، هنگاهی که او را زیارت می کنند.( کتاب مجموع الفتاوا، ابن تیمیه، جلد 24، صفحه 331)
البته ممکن است وهابیت به آیاتی نیز همچون آیه 80 سوره نمل اشاره کنند که می فرماید: «إِنَّک لاَ تُسْمِعُ الْمَوْتَی وَلاَ تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ؛ (ای پیامبر) مسلما تو نمی توانی سخنت را به گوش مردگان برسانی، و نمی توانی کران را هنگامی که روی بر می گردانند و پشت می کنند فراخوانی.» و با استفاده از این آیه قطعیت شنیدن مردگان را زیر سوال ببرند، این طور نیست؟
اگر توجه کنیم در این آیه و آیات مشابه آن، منظور از مردگان منافقان هستند که قلب آنها مرده است و در حقیقت صنعت تشبیه در این آیه به کار رفته است اما در صورتی که بر فرض تشبیه را هم نپذیریم، توان شنیدن به صورت استقلالی از سوی مردگان است نه این که اگر خداوند به آنها قدرت دهد، باز هم نخواهند شنید و در واقع باز این امر زیر سوال بردن قدرت خدا است. لذا در صورت دوم و در واقع وهابیت که ادعا می کند اصلا مردگان نمی توانند بشنوند، به نوعی قدرت خدا را محدود می کنند. علاوه بر اینها دلایلی دیگری نیز وجود دارد بر رد این مطلب. از جمله این که هم شیعه و هم اهل سنت، در نماز به پیامبر (ص) سلام می کنند، اگر سلام به خودِ پیامبر است، که آن حضرت (ص) به رحمت خدا رفته اند و چگونه صدای ما را می شنوند؛ آیا ما در نماز کار لغو و بیهوده ای می کنیم؟!
جناب آقای اسداللهی با توجه به این که در ایام حج هستیم و قطعا بحث توسل به ائمه بقیع و اهل بیت علیهم السلام در میان زائران رونق و نمود بیشتری پیدا می کند، چه توصیه ای به زوّار بیت الله الحرام مبنی بر بهانه ندادن به دست وهابیت در این زمینه دارید؟
به نظر می رسد در وهله اول حاجیان علم و دانش خود را نسبت به این مباحث بالا ببرند و از نظر دانش در سطحی باشند که این شبهات به ایمان آنها ضربه ای وارد نکند. در قدم دوم سعی کنند به تذکراتی که سازمان حج پیرامون این مسائل به حاجیان می دهد گوش سپرده و عمل کنند تا مراسم حج به نحو احسن انجام شود. بحث تقیه را فراموش نکنند؛ امام صادق (ع) می فرمایند: «کسی که تقیه نکند دین ندارد.»
بنابراین، زائران باید تلاش کنند بیشتر بر اصول مشترک تاکید داشته باشند و با دامن زدن بر یک سری مباحثی که اختلافی است، وحدت شیعه و سنی را بر هم نزنند و اجازه سوء استفاده به دشمن ندهند و بحث توسل را نیز به گونه ای داشته باشند که حساسیت وهابیت و دشمنان اسلام را برانگیخته نکند.
نظر شما