امام خمینی:شهید صدوقی برای خدمت به خلق و انقلاب سر از پا نمی شناخت

امام خمینی رحمه الله در مورد همیشه در صحنه بودن شهید آیت اللّه صدوقی چنین می فرمود: شهید صدوقی برای خدمت به خلق و انقلاب سر از پا نمی شناخت.


خبرگزاری شبستان: شهید آیت‌الله صدوقی که به حق شیخ الشهدا و سومین شهید محراب نامیده شده است، نماینده امام خمینی (ره) در استان و امام جمعه یزد بود. در آخرین نماز جمعه‌اش که مصادف با دهم ماه مبارک رمضان 1402 مطابق با یازدهم تیرماه 1361 بود، بعد از ادای فریضه جمعه ، در حالی که جایگاه را ترک می‌کرد، منافقی قسی القلب به ایشان نزدیک شد و با به آغوش کشیدن آن پیر زاهد و منفجر کردن نارنجکی که در دست داشت،‌ ایشان را به شهادت رساند و این همان معراج سریع به سوی ا... بود که ایشان آرزویش را داشت و بارها از خدا خواسته بود. این عالم شهید از یاران صدیق و با وفای امام خمینی و یاور مردم محروم بود و خود را هیچگاه از مردم جدا نمی‌دانست. شهید صدوقی در مبارزه با رژیم شاه یکی از محورهای مبارزه محسوب می‌شد.
شهید صدوقی رحمه الله، در یک نگاه
آیت الله صدوقی رحمه الله، در هشتم صفر 1327 (ه . ق) در شهر یزد متولد شد . پدرش میرزا ابوطالب، فرزند محمدرضا و او فرزند آخوند ملا مهدی بود . آیت الله صدوقی در سن هفت سالگی، پدر و در نه سالگی، مادرش را از دست داد و از آن پس حت سرپرستی پسرعمویش، میرزا محمد کرمانشاهی قرار گرفت [1]. به اعتقاد همگان این خاندان پاسداران شریعت بودند و ملامحمد مهدی که در عصر فتحعلی شاه می زیست، به دلیل ظلم ستیزی اش، مورد غضب شاه قرار گرفت و از کرمانشاه به یزد تبعید شد . آیت الله صدوقی، دروس ابتدایی را در مکتب خانه، به پایان رساند و در 13 سالگی وارد مدرسه عبدالرحیم خان شد . پس از اتمام جامع المقدمات و قوانین راهی مدرسه چهارباغ اصفهان شد و یک سال بعد به یزد بازگشت [2]. وی در 22 سالگی (1349) به قم هجرت کرد و به دلیل فضایل اخلاقی و امانتداری به سرعت مورد توجه بسیاری قرار گرفت . در قم از محضر آیات عظام; عبدالکریم یزدی، سید صدرالدین صدر، محمد تقی خوانساری، محمد حجت کوهکمره ای بهره برد . معظم له امر تحصیل و تدریس را در اولویت قرار داد و لذا به یکی از اساتید برجسته حوزه علمیه قم مبدل گردید . از جمله بزرگانی که از محضر او خوشه چینی کردند می توان از آیات عظام و بزرگانی چون فاضل لنکرانی، شهید قدوسی، شهید مطهری، محمد تقی جعفری، احمد جنتی و سیدهاشم رسولی محلاتی یاد کرد [3].
شهید صدوقی رحمه الله مبارزه را از دوران رضاخان آغاز کرد; عصری که شاه عزم خود را برای نابودی حوزه علمیه قم جزم کرده بود . با ورود امام خمینی رحمه الله به صحنه، مبارزات شهید صدوقی هم شدت بیشتری یافت . او از فدائیان اسلام، مسلمانان لبنان و امام موسی صدر حمایت می کرد .
در بهمن ماه سال 1330 همزمان با رحلت آقا شیخ غلامرضا فقیه خراسانی، با درخواست مردم و توصیه امام رحمه الله، به یزد رفت [4]و دامنه مبارزاتش را گسترش داد . این امر باعث شد تا مردم یزد و شهرهای مجاور به صحنه مبارزه علیه حکومت پهلوی کشانده شوند و در وقایع پانزده خرداد و مبارزه با مظاهر فساد و تمدن منحط غربی، کشف حجاب، تبدیل تاریخ شمسی به شاهنشاهی، جشنهای هنر و . . . حضوری موثر داشته باشند . شهید صدوقی هر از چند گاهی به تبعیدیان سر می زد و از آنها دلجویی می نمود .
پس از پیروزی انقلاب، به فرمان حضرت امام، معظم له به امامت جمعه یزد منصوب گردید . ایشان به اقدامات فرهنگی و عمرانی فراوانی دست زد که می توان به تعمیر 18 مسجد، تاسیس و تعمیر 19 مدرسه علوم دینی، تاسیس سازمانهای خیریه و بنیاد صدوق قم به مساحت 220 هزار متر مربع و . . . اشاره نمود .
وی به دلیل تاثیرگذاری فراوان در جریان انقلاب، به شدت مورد خشم دشمنان انقلاب قرار داشت و چند بار نیز مورد سوء قصد قرار گرفت . سرانجام در رمضان سال 1360 (ه . ش) بعد از نماز پرشکوه جمعه، مورد حمله منافقی سیاه دل قرار گرفت و در سن 75 سالگی شربت وصال محبوب را سرکشید .
امام در پیام تسلیتی چنین فرمودند: «اینجانب دوستی عزیز که بیش از سی سال با او آشنا و روحیات عظیمش را از نزدیک درک می کردم، از دست دادم و اسلام خدمتگذاری متعهد و ایران فقیهی فداکار و استان یزد سرپرستی دانشمند را از دست داد . [5]»
مقام معظم رهبری درباره ایشان فرمودند: «او تسلیم و مطیع امام بود; فکرش و عقیده اش و عملش در جهت و در خط فکر عقیده و عمل امام بود و هیچگونه رای و فکری را بر رای و فکر امام ترجیح نمی داد . به همین دلیل بود که از اول انقلاب تا آخر، مواضع ایشان یک مواضع صد در صد صحیح و درست بود . [6]»
اینک که سالروز شهادت این فقیه مبارز قرار گرفته ایم، با گوشه هایی کوتاه از زندگی و مبارزات او در راه دفاع از ارزشهای دینی آشنا می شویم .
رویکرد به جوانان
آیت الله صدوقی که در سن 45 سالگی به یزد بازگشت، نسبت به جوانان رویکردی مثبت داشت به گونه ای که در اندک زمانی پس از ورود، مسجد حظیره برخوردار از یک نماز جماعت با صفهای مملو از جوانان شد . گاهی جوانان در ایام امتحانات برای درس خواندن به مسجد می آمدند; البته به مقتضای شور جوانی، سر و صدا می کردند و این بر برخی نمازگزاران گران می آمد; لذا نامه ای به آیت الله صدوقی نوشتند که «مسجد خانه خداست نه جای بی ادبی، فکری به حال این جوانها بکنید که به مسجد نیایند .» آیت الله صدوقی رحمه الله به شدت از این طرز تفکر ناراحت شد و گفت: «بگذارید جوانها با مسجد انس بگیرند و آشنا شوند . مسجد که فقط برای کهنسالان و بازنشستگان نیست . اینها امید کشورند . روزی می آید که اینها چرخ عظیم اجتماع را به حرکت در می آورند .»
طولی نکشید که الفت او با جوانان بیشتر شد و سه شنبه شبها جلساتی با حضور 50 الی 60 جوان پیرامون مسایل دینی و اجتماعی شکل گرفت [7]. طبق گزارشهای ساواک - معمولا - مبارزین اطراف وی از جوانان بودند .
مخالفت با بهائیان
ایران عصر پهلوی; جولانگاه بهائیان بود و آنان در پی تسلط بر منابع مالی و تولیدی کشور می کوشیدند; در مقابل، علمای دین در تلاش بودند تا مردم را از مصرف محصولات آنان منع کنند و منابع کشور به خدمت بهائیان درنیاید . حضرت آیت الله شهید صدوقی در یزد برای مبارزه با این کار از شیوه تکثیر اعلامیه مراجع و اطلاع رسانی به مردم در مورد تحریم کالاهای بهائیان استفاده می کرد .
ساواک فعالیت شهید صدوقی برای اطلاع رسانی در این باره را چنین گزارش می کند: «شیخ محمد صدوقی، فرزند ابوطالب، پیشنماز مسجد حظیره شهرستان یزد، اعلامیه هایی مبنی بر تحریم فراورده های شرکتهای زمزم و ایران گاز در اختیار دارد و به وسیله چند نفر، بین اهالی توزیع می نماید . . . . [8]»
مقابله با رباخواری
رباخواری از جمله گناهان اقتصادی بزرگی است که چرخهای اقتصاد و تولید را متوقف و نظام اقتصادی را فلج می کند، ولی این مقوله، در حکومت پهلوی به شدت رواج داشت; لذا در مقابله با این پدیده زشت و حرام، حضرت آیت الله صدوقی به ترویج سنت حسنه قرض الحسنه همت گمارد و با تاسیس صندوق قرض الحسنه، افراد زیادی را از دام این پدیده شوم رهایی بخشید [9].
مرزبان دینداری
یکی از مومنین یزد که با زنی تازه مسلمان ازدواج کرده بود، وفات یافت . همسر و فرزندش بی سرپرست ماندند . همکیشان پیشین آن زن به ملامت وی پرداختند و پیشنهاد کردند در صورت بازگشت به دین قبلی، به او کمک کنند . شهید آیت الله صدوقی رحمه الله به محض اطلاع، تمام وجوه شرعی را که به دستش رسیده بود، برای آن خانواده فرستاد و آنان نیز ضمن حفظ دین اسلام، تا مدتها بدون دغدغه روزگار گذراندند [10].
دفاع فرهنگی
بی شک اقدامات فرهنگی مانند چاپ کتبی که به دفاع از تشیع در مقابل تهاجمات می پردازند از جمله عرصه های دفاع از ارزشهاست . آیت الله صدوقی با این دید به چاپ کتاب «تشیید المطاعی و کشف الضغائن » همت گمارد . این کتاب توسط علامه سید محمد لکنهوی (1260 ق) و در پاسخ به کتاب «تحفه اثناعشریه » نوشته شده بود . در پایان مقدمه این کتاب چنین آمده است: «چون کتاب تحفه اثناعشریه مجددا به چاپ رسیده و پخش شده است; لازم بود جوابش هم چاپ شود . سماحة حجة الاسلام والمسلمین آیت الله صدوقی «ادام الله ظلاله الوارفة » امر فرمودند و مخارج چاپ این کتاب را بذل فرموده، احسان عظیمی به جامعه تشیع فرمودند . [11]»
در برابر طاغوت
بعد از آن که در 25 شهریور 1320، رضاخان با سپردن امور به دست ولیعهد خود استعفا داد، سوار اتومبیل شد و به سوی اصفهان رفت . اتومبیل در عباس آباد دلیجان خراب شد، شاه دیروز و پدر شاه امروز خواست در فرصتی که ایجاد شده در باغهای اطراف گردش کند; لذا روانه باغی شد، اما دقایقی بعد معلوم شد باغ توسط آیت الله صدوقی اجاره شده است و معظم له نیز آن روز در باغ بود . وقتی به او خبر می دهند رضاخان می خواهد به باغ شما وارد شود - به دلیل تنفر از شاه - می گوید: «به او بگویید باغ خانوادگی است و نمی توان وارد شد .» ، اما رضاخان بی اعتنایی می کند و وارد باغ می شود . حضرت آیت الله صدوقی با لباس روحانیت در باغ به راه افتاد و با ابراز ترشرویی و ناخشنودی، نارضایتی خود را بروز داد و شاه را به خشم آورد . شاه نیز مجبور به خروج از باغ شد . محمد رضا شاه که از این برخورد با پدرش به شدت خشمگین بود، تصمیم گرفت در سفر به یزد، آیت الله صدوقی را ادب کند، اما اقتدار و نفوذ شهید صدوقی نزد مردم مانع از این عمل گردید [12].
حمایت از فدائیان اسلام
آیت الله صدوقی از فدائیان اسلام به شدت حمایت می کرد، به گونه ای که خانه اش در شهر قم پناهگاه آنان بود . در سال 1330 (ه . ش) وقتی سید عبدالحسین واحدی (مرد شماره دو فدائیان اسلام) تحت تعقیب قرار گرفت، آیت الله صدوقی او را در خانه اش پنهان کرد . ماموران شاه دو مرتبه به منزل او ریختند، ولی بعد از ناکامی از پیدا کردن واحدی، با عذرخواهی از آنجا خارج شدند [13].
اعلام بیزاری با صدور بیانیه
وقتی فاجعه حمله به مدرسه فیضیه در دوم فروردین ماه سال 1342 به وقوع پیوست، شهید صدوقی اعلامیه ای تحریر کرد و آن را به امضا دیگر علما نیز رساند . طی این اعلامیه از اقدامات رژیم، چنین اعلام نفرت شده بود:
«. . . ضرب و شتم و نهب و قتل عده ای از محصلین علوم دینیه در مدرسه فیضیه، قضیه ای نیست که زود از خاطر مسلمین محو و نابود شود و جراحات قلوب به مرور التیام پذیرد . اینک در ضمن عرض همدردی، خاطر آقایان محترم را مستحضر می داریم که مادامیکه روح در بدن و نیم جانی در تن است، طبق تصمیمات علمای اعلام و راهنماییهای آیات الله العظام از هیچگونه اقدامی به منظور حفظ احکام و شعائر اسلام فروگذار نخواهیم کرد . [14]»
اعتراض به جشنهای 2500 ساله و . . .
آن گاه که موضوع اعلام تاریخ شاهنشاهی به جای شمسی مطرح شد و دولت در پی ترویج آن برآمد، علمای دین از جمله آیت الله صدوقی به مخالفت پرداختند . آیت الله صدوقی با فریادی رسا می گفت: «ای مردم! این حکومتهای فعلی دستور از خارجی می گیرند . همه چیزتان را از شما گرفته و می گیرند; دینتان را . . . اخلاقتان را و حتی تاریخ اسلامی را با تاریخ زردشتی جایگزین کرده اند . [15]»
وی در برابر تمام مظاهر ترویج طاغوت مقاومت می کرد و گزارشهای ساواک، گویای این واقعیت است: «برابر سوابق موجود، شیخ محمد صدوقی . . . در 22/8/41 با شرکت نسوان در انجمنهای شهرستان و استان مخالفت و مردم را از دادن رای به بانوان منع نموده است . . . به آقای محمد علی صدوقی تذکر دهند چنانچه در آینده نسبت به جشنهای شاهنشاهی اظهار نظر منفی کند، از منطقه طرد خواهد شد . . . نامبرده از شرکت در مراسم نیایش 15 بهمن سال 1351 و 21 فروردین سال جاری نیز خودداری و یک روز قبل از مراسم مزبور به منظور عدم شرکت در نیایش به بهانه های مختلف منطقه را ترک نموده که عمل وی توسط مردم تعبیر به تفسیرهای مختلفی گردیده است . خواهشمند است دستور فرمایید با توجه به مراتب فوق و این که امکان دارد ادامه رفتار شخص مزبور باعث تجری سایر روحانیون افراطی گردد; به هر نحو که صلاح باشد با نامبرده رفتار نماید . [16]»
شیوه های اطلاع رسانی
آیت الله صدوقی از طرف رژیم به عنوان عنصر خطرناک شناخته شده بود، ولی معظم له با کمال شجاعت، برنامه های مبارزاتی خود را به شیوه های مؤثر ادامه می داد و مردم را به انحاء مختلف در جریان خیانتهای خاندان پهلوی قرار می داد . رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای «مدظله العالی » ضمن نقل خاطره ای از آن دوره، می فرماید: «بنده از تبعید برمی گشتم، از طریق یزد آمدم، رفتم مسجد ایشان، دیدم مثل اینکه اینجا جزء محیط اختناق کشور ایران نیست . توی مسجد اعلامیه هایی زده بودند . خیلی آزاد همه می آمدند و می خواندند . این اعلامیه ها، دارای مضامین فوق العاده تحریک آمیز بود، مثل اینکه مقایسه ای شده بود میان بهای تانکها، هواپیماها، وسایل نظامی که سردمداران رژیم پهلوی از پول ملت می خریدند و بر علیه ملت استفاده می کردند، با بهای ساختن مدارس و بیمارستانها . . . که به سود ملت بود . . . [17]»
شهادت برای دین
بعد از به خاک و خون کشیدن مردم در قیام 19 دی قم و 29 بهمن 56 تبریز; آیت الله صدوقی به رغم جو خفقان و تدابیر شدید امنیتی، ضمن پیامی، نوروز 57 را عزای عمومی اعلام کرد: «سال نو با سفره های آغشته به خون بیگناهان قم، تبریز و سایر شهرستانها که برای دفاع از حریم مقدس قرآن و روحانیت قربانی شده اند; لذا مناسب است از برگزاری مراسم نوروز خودداری فرموده و به سوگ و ماتم شهیدان بنشینند . [18]»
پس از این اعلامیه، وی مجلس شهدای تبریز را در دهم فروردین 57، در مسجد روضه محمدیه یزد برگزار کرد که طی آن، سرکردگان دژخیمان شاه، مردم را به خاک و خون کشیدند . آیت الله صدوقی در عکس العمل به این موضوع، با شجاعت تمام به سخنرانی پرداخت و گفت: «از شهربانی تلفن زده و به من گفتند: «این صحبتها را نکنید» ، مرا تهدید کرده اند که چه ها می کنیم! بفرمایید! اما چهار راه بیشتر ندارید; یا مرا تبعید می کنید که هرجا بروم همینم! یا در خانه ام محاصره ام می کنید یا به زندانم می برید یا مرا می کشید و اگر مرا بکشید بدانید که هر قطره خون من; صدوقیها خواهد شد . [19]»
وی این صلابت را همواره در مقابل دستگاه حاکم به کار می برد . یک بار می گفت: «از طرف ساواک یک کسی پیش من آمد و گفت که مامور مراقبت شما هستم، شما چه نقشه ای دارید؟ ! و ما هم علنا نقشه خود را گفتیم و کارهایی را که انجام داده بودیم و اطلاعیه ها و تلگرافات را همه نشان دادیم و گفتیم در این راه تا آخر هستیم . هر اقدامی که قرار است از طرف ساواک نسبت به ما بشود، زودتر انجام بدهید . [20]»
مبارزه با تهاجم فرهنگی طاغوتیان
رژیم شاه می کوشید با ایجاد مراکز مختلط، مانند دانشسرای هنر و . . . روح غیرت و شرف مردم مسلمان را نابود کند . از این رو شهید صدوقی خود را موظف به ابراز عکس العمل می دید . طبق گزارش ساواک، او بیان داشت: «به تازگی دانشسرای هنر در یزد ثبت نام می کند . هنرشان این است که دخترها و پسرها را به بی عفتی بکشانند» و توصیه کرد «جوانها ثبت نام نکنند . [21]»
از سوی دیگر وی به تشکیل گروه فرهنگی علوی همت گمارد که چندین مدرسه دخترانه و پسرانه را با نظارت هیات امنا اداره می کرد و به عنوان الگویی عملی، بخش بزرگی از جوانان را به خود جذب کرد . این مدارس همواره از حیث علمی در رتبه های ممتاز قرار داشتند [22].
مبارزه منفی
شهید صدوقی به تمامی راههای مبارزه آشنا بود; از این روی گاه به جای مبارزه رو در رو به مبارزه منفی روی می آورد . نمونه ای از آن را می توان در موضوع سالگرد 15 خرداد مشاهده کرد . وی از مردم خواست از هر نوع تظاهرات شدید بر علیه دولت پرهیز کنند . «15 خرداد روزی که عفریت استعمار، پرده از چهره کثیف خود بالا زد و . . . به طوری که گزارش داده اند جمع کثیری از جوانان غیور و مبارز و مدافع از حریم قرآن و تشیع که مورد تجاوز قرار گرفته اند، بنا دارند هیئتی با شکوه و جلوه ای مخصوص با ترتیب دادن پرچمها و عکسها، مسافت زیادی را با شعارهای کوبنده مذهبی راه پیمایی نمایند و از هرگونه پیشامدی نهراسند.
و از آنجا که بیم آن می رود که این عمل موجب خرداد دیگری; بلکه شدیدتر از آن شود و توپها و مسلسلها و تانکها را برای آماج گرفتن آنها آماده و مهیا نموده اند و کوچک و بزرگ را به نام خرابکار، مارکسیست به رگبار مسلسل و زیر تانکها خواهند گرفت و بر احدی رحم نخواهند نمود و خونهایی را خواهند ریخت و مجوز شرعی نخواهند داشت، بهتر بلکه مقتضی است که از این رویه منصرف و همگان از اداری و بازاری و روحانی و مردمان عادی، آنان که به دین و آیین علاقه دارند و فرامین مراجع بزرگ را لازم الاتباع می دانند، همان رویه عقلایی را که مبارزه منفی و موافق نظر بزرگان از مراجع است اتخاذ و پیروی نموده، روز دوشنبه 15 خرداد سال 57 در خانه نشسته احدی بیرون نیاید . . . .»
مخالفت با سازش
حکومت طاغوتی که تمام توان خود را در نابودی خوشه های خشم ملت مسلمان به کارگرفته و ناکام مانده بود، در ماههای آخر سال 57، با یک طرفند سیاسی از بازاریان - که ستون اقتصادی خیمه انقلاب بودند - خواست تا با انتخاب نماینده ای، با دولت به مذاکره بنشینند .
شهید صدوقی با تیزبینی ویژه ای، متوجه این طرفند شد و چنین اعلام کرد: «دولت سرنیزه اتحاد ملی . . . اینک به این تجربه تلخ دست یافته که دیگر قدرت سرنیزه به هیچ وجه، نمی تواند صفوف متراکم و همبستگی پولادین این ملت را درهم بشکند . . . . مجددا به پیروی از سلف خود دست مزورانه خویش را از آستین خیانت به درآورده و به سوی اصناف و بازاریان که قدرت مبارزه مثبت و منفی آنها ستون فقرات رژیم را در هم شکسته است، استمداد می جوید; استمدادی خائنانه و عاجزانه و آن این که کلیه اصناف و بازاریان بدون دخالت هیچ یک از مامورین دولتی، نمایندگانی از بین خود انتخاب نموده تا با رئیس دولت به مذاکره بنشینند . . . خیالی واهی و پندار پوچی که از مغزهای آدم کش تراوش کرده . . . این جانب . . . اخطار می کنم که اگر چنانچه معدودی ساده لوح هنوز در بین آنها حاضر به اجرای نقشه شوم دولت ضد اسلامی و ضد ملی ایران گردد، با رساترین استدلال آنها را از خطر پشت پرده آگاه ساخته و به آنها تفهیم کنند که این حیله شیطانی دولت وسیله ای است که می خواهد بوسیله آن بین صفوف محکم اصناف تفرقه انداخته و از این تفرقه نتیجه گیری نماید . [23]»
مبارزه با جنگ روانی
طاغوتیان که تاب مقاومت در برابر مبارزات مخلصانه مردم ایران را نداشتند، به جنگ روانی و تخریبی روی آوردند . از جمله در مجلس سنا، تظاهر کنندگان و ناراضیان را لامذهب و کمونیست نامیدند و کوشیدند با ترویج این ادعاها مردم را از مسیری که در پیش گرفته بودند، منحرف کنند . آیت الله صدوقی در این باره هم ساکت ننشست و طرفند تبلیغی آنان را خنثی کرد . ساواک در این باره چنین گزارش داد: «روز 21/2/37 [25] اظهار داشته . . . مجلس سنا ما را لامذهب خطاب کردند; راست می گویند; ما لامذهب هستیم و آنها مذهب دارند . کسی که در طول عمرش حتی یک رکعت نماز نخوانده و یک روز روزه نگرفته; مذهب دارد؟ ! [24]»
شهید صدوقی از دیدگاه امام خمینی رحمه الله
شهید صدوقی پیوسته مورد احترام و تکریم امام خمینی رحمه الله بود. امام خمینی رحمه الله در مورد همیشه در صحنه بودن شهید آیت اللّه صدوقی چنین می فرمود: «چه کسی اولی به شهادت است در عصری که استکبار جهانی و فرزندان خلف آن در داخل و خارج، اسلام عزیز را تهدید می کنند، از امثال شهید بزرگوار ما و فقیه متعهد و فداکار اسلام، شهید صدوقی عزیز رضوان اللّه علیه. شهید بزرگی که در تمام صحنه های انقلاب حضور داشت و یار و مددکار مستمندان بود و دقت عزیزش را صرف در راه پیروزی اسلام و رفع مشکلات انقلاب می کرد و برای خدمت به خلق و انقلاب سر از پا نمی شناخت».
شهید صدوقی از دیدگاه مقام معظم رهبری
نقش محوری در انقلاب
مقام معظم رهبری در مورد نقش محوری شهید آیت اللّه صدوقی در پیشبرد اهداف انقلاب چنین می فرماید: «در طول یکی دو سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، مرحوم آیت اللّه صدوقی، محوری بود برای بیشتر فعالیت های نه فقط یزد، بلکه در سراسر کشور. این به خاطر این بود که آیت اللّه صدوقی، شخصیتِ عینیِ روحانیِ محترم و معتبری بود که نظرات ایشان و پیشنهادهای ایشان در امور شهرستان های دیگر هم اثر می گذاشت. غالباً مورد مشاوره قرار می گرفت و طبق نظر ایشان حتی در تهران عمل می شد».
شجاعت
مقام معظم رهبری در مورد شجاعت شهید صدوقی می فرماید: «از جمله نشانه های شجاعت ایشان آن بود که در یزد، اعلامیه های آیت اللّه صدوقی، اعلامیه هایی بود که اولاً در سطح ایران منتشر شد و ثانیاً مضامین تند و راه گشایی داشت و در هر قضیه ای خیلی زود عکس العمل نشان می داد. مثلاً ایشان با هشیاری کامل و پرهیز از دادن تلفات در طول این دوران، مسجد حظیره را به پایگاهی مستحکم برای انقلاب تبدیل کردند».

منبع : مجله مبلغان حوزه
________________________________________
[1]پاسداران اسلام، ص 12 .
[2]گنجینه دانشمندان، ج 7، ص 443 .
[3]مجله نور علم، ش 7، ص 74 - 78، ش 6، ص 98 .
[4]مجموعه اطلاعیه های شهید صدوقی، ص 30; آثارالحجة، ص 392 .
[5]صحیفه نور، ج 16، صص 20 و 219 .
[6]روزنامه اطلاعات، 13/4/1361، ص 2 .
[7]شهید صدوقی، صداقت محراب، صص 93 - 94 .
[8]شهید صدوقی، عملکرد . . . ص 109 و 110 .
[9]فاجعه دهم رمضان، ص 148 .
[10]شهید صدوقی، صداقت محراب، ص 102 .
[11]تشیید المطاعی، و . . ص «ر» مقدمه .
[12]زندگینامه شهید آیت الله صدوقی، سید محمد موسوی، صص 10 - 11 .
[13]همان، ص 12; اسناد شهید آیت الله حاج شیخ محمد صدوقی، ص ت . به نقل از فرزند وی .
[14]همان .
[15]مجله شاهد، ش 21، صص 6 - 13 .
[16]شهید صدوقی، عملکرد . . . ، ص 107 .
[17]فاجعه دهم رمضان، صص 43 - 44 .
[18]مجموعه اطلاعیه های شهید محراب آیت الله صدوقی، ص 33 .
[19]کیهان فرهنگی، ش 4، تیر64، صص 32 - 35 .
[20]اطلاعیه ها . . . ، ص 30 .
[21]مجله شاهد، ش 21، صص 6 - 13 .
[22]فاجعه دهم رمضان، ص 147 .
[23]شهید صدوقی، عملکرد . . . ، ص 255 .
[24]همان ، ص 203 و 204 .
پایان پیام/
 

 

کد خبر 49022

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha