به گزارش گروه اندیشه خبرگزاری شبستان از آن جا که دانش آموزان ما در طول 12 سال تحصیل و پیش از ورود به فضای آکادمیک و دانشگاه، تنها پذیرنده افکار و آراء و اندیشه دیگران هستند و کمتر در این مدت روحیه اندیشه ورزی، تحلیل و بررسی به آنها تزریق می شود، و نظام آموزشی ما به گونه ای عمل می کند که آنها تنها محتوای کتاب های خود را حفظ کرده و تحویل می دهند، به نظر می رسد این رویکرد موجب سرخوردگی روحیه اندیشه ورزی و تفکر و تعقل در کودکان و نوجوانان ما شده و از سوی دیگر نیز توقع می رود با ورود آنها به دانشگاه، با قشری اندیشمند! طرف باشیم؛ در خصوص این مساله با یک کارشناس به گفت و گو نشسته ایم:
جواد محقق، نویسنده، روزنامه نگار و پژوهشگر در گفتگو با خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان در پاسخ به این سوال که چگونه می توان روحیه خردورزی و اندیشه ورزی را در میان دانش آموزان به وجود آورد، گفت: این مساله بیشتر به معلمان بستگی دارد اما در کل نظام آموزشی ما آنچنان فرصت برای اندیشه ورزی به وجود نمی آورد و همواره مسائل کمّی و آموزشی، بر کیفیت تعلیم و تربیت رجحان داشته و شرایط عمومی معلمان و وضعیت کتاب های درسی و اصولا نوع آموزش غالبا دانش آموزان را کتاب گریز و فاقد تفکر و قدرت تحلیل بار می آورد.
وی ادامه داد: نظام آموزشی ما مانند بسیاری از نظام های آموزشی کشورهای دیگر، نشان داده در طول این سال ها نتوانسته و به احتمال قوی هم نمی تواند کاری در این زمینه انجام دهد.
محقق تاکید کرد: اصولا به نظر می رسد نوع نگاه ما به آموزش و تعلیم و تربیت نگاه درستی نیست و بچه هایی که ما در نظام آموزشی تربیت می کنیم اعم از آموزش و پرورش و آموزشگاه ها، غالبا فاقد خلاقیت و تفکر و قدرت تحلیل و تخصص موردی هستند و جز به درد کارمندی و حقوق بگیری ادارات نمی خورند و تعداد محدودی از آنها، انگیزه خدمت و توان کار تولیدی چه در عرصه های مادی و چه فرهنگی را دارند.
این پژوهشگر تاکید کرد: اگر ما بتوانیم دانش آموزان را به جای طی مدارج تحصیلی، در حوزه فعالیت های شغلی و کارآموزی وارد کنیم، و آموزش های مرتبط با آنها را در خلال کار به آنها بدهیم، قطعا نتیجه بهتری خواهیم گرفت.
محقق با انتقاد از این که پُر کردن ذهن بچه ها از مجموعه ای از محفوظات غیرضرروی و به دردنخور و خسته کننده که در هیچ برهه بعدی زندگی اغلب آنها مطلقا به کار نمی آید، نتیجه ای جز انباشت بی مورد ذهنی و خستگی و فرسایش روحی و ایجاد بی انگیزگی ندارد، گفت: برای نمونه بسیاری از مباحث دستور زبانی یا اطلاعات تاریخی و جغرافیایی که در کتاب های درسی آمده است مطلقا در طول زندگی بچه ها جز در موارد خاص به کار نمی آید، این که کدام رودها به کدام دریاچه می ریزند در تمام عمر بچه ها به ندرت به توانمندی آنها کمک می کند.
وی ادامه داد: یا این که ارتفاع قله های مختلف چه میزان بوده و عدد و رقم جنگ های خانمان سوز گذشته چگونه بوده است، غالبا به کار کسی نمی آید، متاسفانه کتاب های درسی و نظام آموزشی ما مملو است از آموخته های غیرضروری که حجم بالای آنها فقط به خستگی بچه ها از درس و بحث مطالعه می انجامد.
این پژوهشگر در پایان یادآور شد: به هر میزان بتوانیم از این موارد فرار کنیم و کلاس را به سمت فعالیت های عملی و آموزش های علمی ببریم، می توانیم به تغییر این فضا کمک کنیم به شرطی که خانواده ها و معلمان و مسولولان اداری آموزش و پرورش راه را برای این تغییر هموار کنند.
نظر شما