به گزارش خبرنگار شبستان، ششمین نشست از سلسله نشست های آینه بندان به موضوع نقد”مرغ هوا” اختصاص یافت. در این جلسه که در سالن امیرحسین فردی حوزه هنری برگزار شد داود امیریان نویسنده و منتقد، خسرو باباخانی نویسنده و منتقد و عزت الله الوندی نویسنده حضور داشتند.
خسرو باباخانی، نویسنده و منتقد ادبی در نشست نقد “مرغ هوا” گفت: “مرغ هوا “داستان بلندی با مضمون انقلاب است، 2 نوجوان به نام ناصر و منصور که پدران آنها طهماسب و الیاس دوقلو و با اخلاق های متفاوت هستند ماجرای مرغ هوا را رقم می زنند. این دو نوجوان آرام آرام وارد جریان انقلاب می شوند.
باباخانی ادامه داد: شهری که داستان در آن رقم می خورد دور و کوچک است زیرا 20 بهمن است و انقلاب هنوز به این شهر ورود پیدا نکرده است. با شهادت یک نوجوان به نام فرشید مردم به هیجان می آیند و از آنجا انقلاب شکل می گیرد.
این نویسنده خاطرنشان کرد: در داستان "مرغ هوا" با شخصیتی به نام اردشیر آشنا می شویم که از بهبهان آمده و در شهرشان به بادکنک "مرغ هوا" می گویند. او با شبرنگ روی بادکنک مرگ بر شاه می نویسد و با کمک سایر نوجوانان بادکنک را هوا می کند.
وی با بیان اینکه انتخاب اسم انتخاب خوبی نبوده است، عنوان کرد:" مرغ هوا" وقتی پشت ویترین قرار می گیرد از نظر اسم و طراحی جلد جذاب نیست. یکی از کلیدی ترین مسایل رمان اسم آن است که عموم نویسندگان ما اسم خوبی انتخاب نمی کنند.
باباخانی معتقد است، همانطور که در روزنامه ها افراد خاصی تیتر خبرها را انتخاب می کنند برای اسم رمان هم لازم است حرفه ای تر عمل کنیم.
این منتقد ادبی بیان کرد: اسم هایی مانند "جنگ دوست داشتنی" و "رفاقت به سبک تانک" اسامی خوبی است حتی اگر داستان خوب نداشته باشد به خاطر اسم فروش می رود. بر این اساس لازم است نویسندگان در انتخاب اسم آثار خود دقت کنند.
وی با اشاره به اینکه "مرغ هوا" کار خاصی برای نوجوانان نیست، اظهار داشت: نویسنده برای اینکه پای نوجوانان یعنی شخصیت های داستان را به انقلاب بکشاند از شگرد تکراری استفاده کرده است. نوجوانی به طور عادی زندگی می کند، امانتی به او سپرده می شود که آن را به دست انقلابیون برساند. این نوجوان در این مسیر به تدریج رشد می کند، این سوژه تکراری است.
باباخانی تصریح کرد: در "مرغ هوا"قصه دیر شروع می شود، قصه از جایی شروع می شود که خانه مادری بهمن را آتش زدند. صحنه خروس بازی اول داستان خوب است و مرا یاد فیلم اعتراض انداخت.
این منتقد ادبی اظهار داشت: نویسنده تصمیم می گیرد برای انقلاب قصه بنویسد باید مشخص شود که این کار جشنواره ای است یا احساس دین است. این مسئله خود به خود دست و پای نویسنده را می بندد و از خلاقیت او کم می شود.
وی با اشاره به سریال کیمیا خاطرنشان کرد: در سریالی که هر شب پخش می شود می بینیم همه هم و غم مردم پخش اعلامیه است این جزء کوچک انقلاب بوده است. ما کلیشه را در این سریال هم می بینیم یک سری آدم های مثبت که فعالیت انقلابی می کنند و عده ای آدم های منفی و بدجنس، این کلیشه بارها و بارها تکرار شده است و من بعید می دانم نسل هایی که شاهد انقلاب نبوده اند بتوانند از راه هنر و انقلاب به انقلاب برسند.
باباخانی با بیان اینکه نویسنده "مرغ هوا" سعی کرده است از کلیشه هایی مانند شعارنویسی پرهیز کند، گفت: وقتی از انقلاب می نویسیم کار باید هویت داشته باشد، نوجوان های آن دوره به طرز چپ گرایانه ای مذهبی شده بودند اما ما این موضوع را در مرغ هوا نمی بینیم. به هر حال انقلاب و موجی که شروع شد روی مردم تاثیر گذاشت و ما باید این تاثیر را در صحنه و نه در شعار ببینیم.
این منتقد ادبی با بیان اینکه طرح "مرغ هوا " خطی است، عنوان کرد: پی رنگ کار یک جاهایی لنگ می زند، کار را که می خواندم احساس می کردم آلبوم می بینم، فصل های کتاب می توانست با یکدیگر ارتباط داشته باشد یا خیر.
این نویسنده تصریح کرد: یکی از مشکلات کارهای الوندی این است که گره گشایی در صحنه اتفاق نمی افتد. در "مرغ هوا" چند فراز داریم به عنوان مثال شهادت فرشید و همچنین دستگیری بهمن در صحنه اتفاق نمی افتد.
باباخانی با بیان اینکه داستان با حس خواننده سروکار دارد، گفت: اگر قرار است داستانی مرا تحریک نکند، مرا نخنداند و نگریاند ترجیح می دهم گزارش یا مقاله بخوانم، آدم در"مرغ هوا " نگران شخصیت ها نیست در داستان به صحنه پردازی توجه نشده است، حیف است که نویسنده از این مهم غافل شود.
وی با اشاره به اینکه زاویه دید در "مرغ هوا" اشکال دارد، یادآور شد: هر جا ناصر و منصور هستند دوربین همراه شان است ولی یواش یواش نویسنده زاویه دید را عوض می کند و ما این تعویض زاویه دید را در فصول داریم، این طور نیست که هر وقت دلمان خواست بتوانیم زاویه دید را عوض کنیم.
باباخانی اظهار داشت: نویسندگان بزرگ40، 50 بار رمان خود را بازنویسی می کنند و به گونه ای کار را طراحی می کنند که باورپذیر باشد و همه چیز سر جای خودش باشد.
این منتقد ادبی خاطرنشان کرد: هر جا نویسنده از زندگی مردم می گوید کار دلنشین می شود ما صحنه های درخشانی در "مرغ هوا" داریم که سرشار از زندگی است مثل صحنه شب چله.
وی با اشاره به اینکه ساواکی ها کارشان به شدت مخفی بود، بیان کرد: حتی اعضای خانواده آنها از کارشان بی خبر بودند، کار آنها شفاف، صریح و رو نبود، لباس و یا رفتار خاصی نداشتند و خشن هم نبودند، همانطوری که انقلابی ها مطلق نبودند و همه شان خوب نبودند ساواکی ها هم آدم بودند.
باباخانی در مورد پایان داستان "مرغ هوا" تصریح کرد: پایان داستان قابل حدس است من اگر بودم چنین پایانی را برای داستان نمی گذاشتم.
نظر شما