به گزارش خبرگزاری شبستان، سجاد مهدی زاده، عضو هیئت علمی شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتگو با ستاد خبری کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی با اشاره به نقش نهادهای آموزشی در ترویج تعلیم و تربیت اسلامی، اظهار کرد: ما برای تحقق فضای تعلیم و تربیت اسلامی، نیاز به سه سطح کلان یعنی نیروی انسانی، متون آموزشی، ساختارها و قوانین داریم که نهادهای آموزشی را می توان ذیل ساختارها و قوانین به حساب آورد.
وی ادامه داد: اگر این سه سطح کلان را در نظر بگیریم، نقش نهادها در هر سه مورد فعال و تاثیرگذار است. البته مهم ترین بعد مطرح، نیروی انسانی است چرا که اغلب یک فرد در حوزه ای خاص حتی بیشتر از یک کتاب می تواند تاثیرگذار باشد.
وی با بیان اینکه نهادهای آموزشی به دو بخش مردمی و دولتی تقسیم می شوند، افزود: در فضای تعلیم و تربیت اسلامی، بهترین اثرگذاری را نهاد های دولتی دارند که البته این نقش باید به صورت هدایت گری باشد نه دخالت مستقیم. امروز نقش آموزش و پرورش در تعلیم و تربیت، بیشتر مداخله گرانانه است در صورتی که نباید نقش خانواده نسبت به آموزش و پرورش کم رنگ تر شود.
به گفته این استاد دانشگاه امام صادق (ع) نهاد ها در هر سه سطح یاد شده، با توجه به ماموریتی که دارند، می توانند ورود پیدا کرده و نیروی انسانی اعم از آموزشی، پژوهشگر، نویسنده و ... را در سطوح مختلف تربیت کنند.
وی ابراز کرد: در راستای تعلیم و تربیت اسلامی، منابع اصیلی در اختیار داریم که این منابع باید در سبک ها و حوزه های گوناگون بازخوانی شود.
مهدی زاده تصریح کرد: اگر می خواهیم تعلیم و تربیتی ویژه کودک، نوجوان و جوان داشته باشیم، نیازمند آن هستیم که متونی متناسب با این رده از سنین تولید کنیم که متاسفانه در این زمینه ضعیف عمل کرده ایم. این در حالی است که اگر بخواهیم فلسفه غرب بخوانیم، با انواع و اقسام آن، به صورت بازخوانی شده و پخته رو به رو می شویم.
وی در ادامه با بیان این که بحث آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت را باید در دو ساحت دید؛ تربیت عمومی و دیگری تخصصی، اذعان کرد: تربیت در فضای عام با مسائلی همچون کتاب خواندن، روزنامه خواندن، مطالعه رمان و ... محقق می شود اما تمرکز تعلیم و تربیت و آموزش بر فضای تخصصی وزارت علوم یا آموزش و پرورش کار را خراب می کند لذا هم باید به متون مناسب توجه کنیم و هم به نیروی انسانی و هم ساختار متناسب که البته گاه باید نهاد سازی کرده و گاه نیز نهادی را حذف کرد.
وی با اشاره به این که در بحث متون نیز دو نگاه کلی وجود دارد، بیان کرد: عرصه تعلیم و تربیت، عرصه ای است که ما در آن منابع غنی اخلاقی داریم که از آن ها می توان بهره برداری بهینه کرد. گاه زبان متون باید بازنویسی شود و گاه این متون باید متناسب با نیاز روز جزیی نگر شود.
عضو هیئت علمی شورای عالی انقلاب فرهنگی اضافه کرد: ما می توانیم همچون علوم غربی مساله محور و جزیی نگر شویم و منابع دینی را بازخوانی کنیم. بحث پنهانی نیز در این راستا وجود دارد که عبارت است از روش. ما اگر بخواهیم به روش غربی یا غیر دینی، منابع دین را باخوانی کنیم، قطعا دچار آسیب می شویم همان طور که امروز در برخی موقعیت ها و شرایط دچار انحراف شده ایم.
وی با بیان این که گاه متونی نیز که به دست می آید خالص نیست، عنوان کرد: بحث روش، مساله محور بودن، توجه به مسائل عینی و متناسب بودن با سطوح مختلف اعم از دبستان، کارشناسی، کارشناسی ارشد و .... بسیار مهم است و باید متن را متناسب با این فضاها وارد کرد و مخاطب و مساله را به خوبی شناخت.
مهدی زاده توجه به مساله را حائز اهمیت دانست و توضیح داد: به طور مثال پرخاشگری در اجتماع، مساله ای است که شاید اندیشمند مسیحی و سکولار همگی یک پاسخ برای آن راه حل آن ارئه دهند اما مساله ای مانند کمرنگ شدن حیا و غیرت، اموری است که شاید غرب با آنها درگیر نبوده و مختص به ما باشد. در حل چنین مسائلی دغدغه ما درون دینی باشد.
وی اظهار کرد: در بازخوانی مسائل عرصه تعلیم و تربیت باید نگاه جهان بینی اسلامی داشته باشیم و روش تحقیق و تحلیل اسلامی صحیح و سپس بنا بر اولویت مسائل بررسی و راهکاری ساده و متناسب با شرایط ارائه دهیم.
مهدی زاده با اشاره به این که در تولید متن نیز نباید عجله کرد، گفت: علم حاصل انباشت معرفت ها و دانش های تولیدی است که در اعصار مختلف به وجود آمده است. به طور مثال در غرب مارکس سخنی را می گوید که در ده ها کتاب پیش از او نیز وجود داشته و سپس پخته شده است. در نگاه اسلامی مثلا ملاصدرا وقتی حرفی می زند، بر اساس سخنانی است که پیشینیان گفته اند لذا تولید متن، بازخوانی منابع گذشته است که باید پخته تر و چکش کاری شود و این که این منابع را تنها در موزه ها نگاه داریم و به این کار افتخار کنیم، جای تاسف دارد.
وی در ادامه با بیان اینکه امروزه اندیشمندان ما بیشتر از آنکه با منابع بومی و حتی اسلامی آشنا باشند بر منابع و اندیشه های غربی تسلط دارند، گفت: فاصله پژوهشگر با منابع اصیل موجب می شود تا ما از انباشت علم نیاکان خود محروم بمانیم.
وی علم و نظریه را حاصل نظر و تحقیق ده ها عالم و اندیشمند دانست و تصریح کرد: این علوم به مرور کنار هم چیده شده سپس به تدریج چکش کاری و توسط دیگران اصلاح شده و یک نفر آن را جمع بندی کرده است.
به گفته این استاد دانشگاه امروز در عرصه تعلیم و تربیت، زمانی می توانیم حرف جدی بزنیم که با نظریات گذشته مرتبط شویم. اما متاسفانه این اتفاق کمرنگ است. مجموعه های تریبتی ما با یکدیگر بیگانه هستند و هیچ اطلاع و ارتباطی با هم ندارند.
عضو هیئت علمی شورای عالی انقلاب فرهنگی در پایان یادآور شد: امروز هر استادی به اصطلاح سرش در لاک خود است و به تدریس می پردازد و طی چند سال همین مطالب به دانشجویان بدون تحولی انتقال داد می شود و لذا اغلب نظریه هایی تدریس و ارائه می شود که مثلا چهل سال گذشته، پنبه آن را غرب زده است! این در حالی است در غرب مجموعه های علمی با یگدیگر ارتباط مناسب و مطلوبی دارند و دانش آن ها دچار تغییر و تحول می شود.
نظر شما