توجه دادن متدینان به باطن اعمال، ترویج صوفی گری نیست

خبرگزاری شبستان: ما که می‏گوییم باید ماهیات و معانی را به وجود آورده و از اکتفا به ظاهر پرهیز کرد، منظور این نیست که باید به شکل ظاهر بی‏ اعتنا باشیم. بلکه باید هم جلوه ظاهری را ایجاد نموده و هم معنی و باطن را.

خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: "ما که می‏گوییم باید ماهیات و معانی را به وجود آورده و از اکتفا به ظاهر پرهیز کرد، منظور این نیست که باید به شکل ظاهر بی‏اعتنا باشیم. بلکه باید هم جلوه ظاهری را ایجاد نموده و هم معنی و باطن را، همان گونه که خداوند از ما خواسته و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم انجام می‏داد. زیرا شکل و ظاهر نیز بسیار مهم است. و اگر کسی مانند صوفیها، اصلاً جلوه خارجی و شکل ظاهری را رعایت نکند، خود و دیگران را گمراه نموده و با این عمل از دین خارج می‏شود. آنان ادعا می‏کنند که در پی حقایق بوده و به شکل ظاهر کاری ندارند. ولی می‏بینیم که حقایق را نیز بوجود نمی‏آورند. و کسی که شکل ظاهر را ترک کند، حتماً روح و ماهیت را نیز ترک خواهد کرد. و ضرر این کار از هر چیزی برای اسلام بیشتر است. زیرا بقای دین با حفظ شکل و ظاهر آن است. و این نه بدان جهت است که اسلام از شکل ظاهری و معنای باطنی تشکیل شده و کسی که یکی از این دو را ترک کند اسلام را ترک کرده است."

آیت الله حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در کتاب "المراقبات" تصویرهای دقیق و روشنی از وسواس های چسبیدن به ظواهر امور دینی ارائه می کند و در عین حال ذهن ها را به این نکته مهم نیز فرا می خواند که سخن گفتن از باطن امور دینی از جمله نماز ما را نباید به درافتادن به ظاهر اعمال دینی سوق بدهد، به گونه ای که امروز گاهی این زمزمه ها را در جامعه اسلامی خودمان می شنویم.

این عالم بزرگ در ابتدای این بحث در "المراقبات" از این امر گلایه می کنند که چطور ممکن است که متدینین در گیر و دار چسبیدن به ظواهر اعمال از روح و درون مایه آن عمل غافل بمانند: چیزی که برای همگان قابل رؤیت می‏باشد این است که بیشتر مردم در عبادات و کارهای آخرت و حتی در ایمان و اخلاق خود به شکل ظاهری آن چسبیده، ولی در امور دنیایی علاوه بر انجام دادن شکل ظاهری، برای به دست آوردن حقیقت و واقعیت آن دقت زیادی بخرج می‏دهند. مثلاً بیشتر مردم فقط شکل نماز را به وجود آورده و برای تکمیل ظاهر آن کوشش کرده ولی در پی به دست آوردن روح آن نیستند. و مهمترین چیزی که باعث از بین رفتن دین و آخرت انسان شده و او را به سوی دنیا کشیده و باعث حاکمیت هوای نفس بر انسان می‏شود همین مطلب است.
هر کدام از کارها و ذکرهای نماز که از اجزا یا شرایط نماز هستند، از طهارت و تکبیر گرفته تا سلام دادن و خواندن تعقیبات نماز، همگی دارای شکل و روح هستند. ولی مردم شکل ظاهری نماز را یاد گرفته و برای درست کردن تقلید و آموختن نماز خیلی تلاش کرده و در این موارد احتیاط می‏کنند. حتی درباره میزان معلومات و تقوای مراجع تقلید تحقیق کرده و در این باره با یکدیگر بحث می‏کنند. به خاطر فهمیدن مطالب رساله‏های عملیه دقت کرده و درباره عبارتهای آن با یکدیگر بحث می‏کنند. درباره پاک بودن آب و پاک کردن اعضای بدن زیاده‏روی کرده، و برای رساندن آب به اعضای وضو به اندازه‏ای تلاش می‏کنند که شرع از آنان نخواسته و حتی با صراحت آن را نهی کرده است. همین طور در مورد پاک کردن مکان و لباس نماز. و هنگام خواندن قرآن در نماز و گفتن ذکر به اندازه‏ای در ادای حروف از مخارج آن دقت کرده و زیاده روی می‏کنند که در نهایت آن را غلط می‏خوانند. ولی گویا اصلاً دستور ندارند که اعضای بدن خود را از گناهان و دل را از اخلاق رذیله، نفاق، دوستی غیر خدا و به یاد غیر خدا بودن پاک نمایند که به این امور نمی‏پردازند.
همین طور در به وجود آوردن ماهیت کارها و ذکرهای نماز سهل‏انگاری می‏کنند،‌ تا جایی که حتی گاهی علمای بزرگی نیز پیدا می‏شوند که منظور از بعضی از کارهای نماز را نمی‏دانند. با این که فلسفه بلند کردن دست در هنگام تکبیر، ایستادن در نماز، رکوع، سجده، کشیدن گردن در رکوع، برداشتن سر از سجده، خواندن تشهد و سلام دادن در روایات آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم آمده است. نیز آمده است که هر کدام از آنها حقیقت و معنایی دارد که اگر این اعمال بقصد آنها نباشد، گویا اصلا انجام نشده است.
آن که حلوا می خواهد به شکل حلوا راضی نیست

در ادامه این بحث عالم  و عارف بزرگ معاصر به این موضوع مهم اشاره می کند که چطور مردم دنیا نمی توانند به شکل و ظاهر یک مزه شیرین قناعت کنند مثلا  با عکس یک حلوا یا کلمه حلوا راضی نمی شوند و می خواهند  واقعیت آن شیرینی  را لمس کنند و بچشند اما در امور اخروی خود این گونه نیستند: تکبیر، قرائت، تسبیح، ثناگفتن، گواهی به توحید و رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمو سلام دادن نیز هر کدام حقایقی دارند. و اگر کسی این مطالب را به همراه حقایق آن نگوید، تکبیرگو، قاری، تسبیحگر و ثناگو نخواهد بود، ولی مردم در امور دنیوی چنین نبوده و تمام تلاش خود را برای به دست آوردن چیزهای حقیقی به کار می‏گیرند. مثلاً کسی که حلوا می‏دهد. نمی‏تواند با شکل یا کلمه حلوا خود را راضی کند. و اگر یکی از اجزای آن به حد کافی در آن نباشد، نام حلوا را از روی آن برداشته و می‏گوید: این حلوا نیست. و همینطور در سایر چیزها و امور دنیا مثلاً اگر فرزند در بیشتر اوقات بصورت واقعی نسبت به پدر خود متواضع باشد ولی گاهی اوقات نشان بدهد که متواضع است و در واقع اینگونه نباشد و پدر این مطلب را بفهمد، می‏گوید: نسبت به من متواضع نبوده و مرا مسخره کرده است. یا اگر کسی از معماری بخواهد برای او ساختمانی بسازد، و او ساختمان را همانگونه که خواسته است ولی بدون شالوده بسازد، و صاحب ساختمان بفهمد که ساختمان بعد از چند ماه فرو می‏ریزد، مزد او را نداده و به او می‏گوید: آنچه را که خواسته بودم نساخته‏ای بنابراین نه تنها مزدی طلبکار نیستی بلکه باید قیمت مصالح ساختمانی را که در آن بکار برده‏ای بدهی و تاکنون کسی را ندیده‏ام که در امور دنیایی به شکل و ظاهر اکتفا کند. و اگر همه مردم چنین نباشند، بیشتر مردم در اغلب امور آخرت فقط شکل ظاهر را بوجود آورده و انتظار دارند که شکل و ظاهر اثر روح را داشته باشد که به آن نمی‏رسند.
آن ها که به بهانه باطن، ظاهر را رها می کنند

آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در ادامه نقدهای دیگری را متوجه ظاهرگرایی دینی می کند و می فرماید: یکی از امور آخرت کارهایی است که ما برای نزدیک شدن به خدا انجام می‏دهیم، حتی همین کتاب که عمری را برای تألیف آن صرف کرده‏ام، شکل ظاهری آن در حد خود کامل است. ولی آیا شکل ظاهر فایده معنای آن را دارد؟ معنا و روح تألیف مانند این کتابها این است که قصد مؤلف نزدیک شدن به خدای متعال و بدست آوردن رضایت او بوده و مطالب و دانشهای الهی را در آن بنویسد که خواننده از آن استفاده کرده و به آن عمل کند. و اگر انگیزه نویسنده، نوشتن علومی باشد که برای مسلمین سودمند باشد، می‏کوشد سودمندترین مطالب را برای آنان بنویسد، و برای او مهم نخواهد بود که دیگران چه خواهند گفت. و نیز شیوایی عبارت برای او اهمیتی نداشته، و از رهگذر این کار در پی اظهار برتری خود نخواهد بود. حتی نظم و ترتیب خوب هم، برای او اهمیتی نداشته و تنها در پی اظهار برتری خود نخواهد بود. حتی نظم و ترتیب خوب هم، برای او اهمیتی نداشته و تنها در پی نوشتن مطالب مفیدی خواهد بود که در دلها تأثیر گذاشته و مورد رضایت آفریدگار باشد.
و در یک کلام، ما در امور دینی و آخرتی خود گرفتار سهل‏انگاری شده و خود را با شکلهای بدون حقیقت راضی نموده و در انجام این امور کوتاهی می‏کنیم.
البته باید در نظر داشت ما که می‏گوییم باید ماهیات و معانی را به وجود آورده و از اکتفا به ظاهر پرهیز کرد، منظور این نیست که باید به شکل ظاهر بی‏اعتنا باشیم. بلکه باید هم جلوه ظاهری را ایجاد نموده و هم معنی و باطن را، همان گونه که خداوند از ما خواسته و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم انجام می‏داد. زیرا شکل و ظاهر نیز بسیار مهم است. و اگر کسی مانند صوفیها، اصلاً جلوه خارجی و شکل ظاهری را رعایت نکند، خود و دیگران را گمراه نموده و با این عمل از دین خارج می‏شود. آنان ادعا می‏کنند که در پی حقایق بوده و به شکل ظاهر کاری ندارند. ولی می‏بینیم که حقایق را نیز بوجود نمی‏آورند. و کسی که شکل ظاهر را ترک کند، حتماً روح و ماهیت را نیز ترک خواهد کرد. و ضرر این کار از هر چیزی برای اسلام بیشتر است. زیرا بقای دین با حفظ شکل و ظاهر آن است. و این نه بدان جهت است که اسلام از شکل ظاهری و معنای باطنی تشکیل شده و کسی که یکی از این دو را ترک کند اسلام را ترک کرده است که گرچه این مطلب درستی است و کسی در آن شکی ندارد، بلکه بدین علت است که مراقب از ظواهر و حفظ آن موجب پیروی بیشتر مردم از دین می‏شود - زیرا معانی دین امور باطنی است که معمولاً برای مردم آشکار نمی‏گردد تا از آن پیروی نمایند. تنها چیزی که مردم می‏بینند شکل و ظاهری معانی دین است. و علت اینکه سفارش بیشتری به روح و معانی دین می‏نماییم این است که نزد شارع روح و معانی مهمتر از شکل و ظاهر آن است. بنابراین بهمان مقدار که به شکل و ظاهر اهمیت می‏دهیم باید به روح و معنا نیز اهمیت دهیم. باید در ظاهر کار بیشتر به شکل و ظاهر آن توجه داشته و در باطن به روح و معنی.

 

کد خبر 503371

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha