خبرگزاری شبستان - فرهنگ و ادب: اگرچه تولید مجموعه های طنز برای تلطیف روحی جامعه و اشاعه نشاط و شادی یک ضرورت رسانه ای محسوب می شود، اما نقدی که در ذات طنز وجود دارد، باید ناظر بر رفتارها وافکار و ذهنیت هایی باشد که به بهبود و اصلاح رفتارهای اجتماعی و انسانی کمک کند نه اینکه خود به برخی ذهنیت های کلیشه ای و غلط در جامعه دامن بزند. ساختمان پزشکان اگرچه از حیث طنزپردازی قابلیت های زیادی دارد، اما این اصل مهم را لحاظ نکرده و ممکن است خود به یک بیماری ذهنی و اجتماعی دامن بزند.
واقعیت این است که ساختمان پزشکان را باید یک کمدی سهل و ممتنع دانست به این دلیل که در عین ظاهری ساده در فرم، شخصیتپردازی و روایت ساختاری اثر، قابلیت بازنمایی موقعیتهای پیچیده انسانی ـ اجتماعی بالایی دارد و با زبانی ساده و روان و با لحنی کمیک و طنازانه به لایههای عمیقتری از ضمیر ناخودآگاه جمعی راه پیدا کرده و آن را به تصویر میکشد. اساسا مبنای درام و شخصیتپردازی در ساختمان پزشکان که توانسته فاصله منطقی خود را با تیپسازی حفظ کند و در مرز بین این دو حرکت کند، مبتنی بر همین روانشناسی فردی و اجتماعی صورتبندی شده است و بستری فراهم میکند تا مخاطب با فرافکنی و همذاتپنداری با آنها در عین سرگرم شدن و خندیدن، به یک بالانس و تعادل روحی هم دست یابد.
شاید به همین دلیل بود که شخصیت اصلی این داستان را یک روانشناس و مشاور انتخاب کردند تا بهانه و بسترهای دراماتیک این تمهیدات رفتارگرایانه فراهم شود. به نوعی این سریال را میتوان تکنیکی روانشناختی ـ نمایشی دانست که به سراغ مسائلی میرود که مصادیقی از آسیبهای روانی ـ اجتماعی در جامعه امروز ما هستند. با این حال تصویر سازی از شخصیت های داستانی و موقعیت های دراماتیکی که ایجاد می شود، نوعی نقص غرض محسوب شده و آن را خنثی می کند.
از این حیث ساختمان پزشکان را میتوان به 2 بخش عمده فردی و اجتماعی تقسیم کرد که در عین تنیدگی با زبان انتقادی طنز که در اینجا صراحت بیشتری یافته، داستان خود را روایت میکند. خوشبختانه این روایت کمیک در دام لودگی و طنز سخیف نمیافتد، یا صرفا مبتنی بر طنز کلامی پیش نمیرود و از طنز فانتزی هم که دور است. ضمن اینکه هر قسمت از سریال واجد پیامهای رفتاری و اخلاقی است، اما به دلیل ساختار کمیک و سویه طنازانه ماجرا مبتنی بر همین اصول اخلاقی، نمی تواند این پیام ها را به شکل منطقی و تاثیرگذار به مخاطب منتقل کند.
خودشیفتگی و خودبزرگبینی، سوءظن و تردید، بیاعتمادی، حرص و طمع، ظاهرسازی و ریاکاری، خودفریبی و عوامفریبی، اختلافات زناشویی، تضاد نسلها، احترام و استقلال و بسیاری دیگر از سوژههایی که در مرز روانشناسی و جامعهشناختی قرار دارند، در یک کمدی موقعیت بازنمایی شده و به همین دلیل ارتباط ملموس و نزدیکی با مخاطبان پیدا کرده است. در واقع مخاطب در بستر این طنز نقادانه از تحمل بیشتری برای خودانتقادی برخوردار شده و چه بسا عیب و ضعفهای خود را در آیینه اثر دیده و بدون هیچ حس برخورنده و مقاومتانگیزی آن را میپذیرد و چهبسا به اصلاح رفتار خود نیز همت میگمارد. درواقع پرداختن به مسائل و مشکلات روز جامعه معاصر بویژه در ارتباط با مسائل خانوادگی و روابط انسانی موجب شده تا هم قصه، سویه رئالیستی خود را حفظ کند و هم مضمون آن از حیث دراماتیک به سمت کمدی فانتزی گرایش پیدا نکند.
نویسندگان این مجموعه سعی کردهاند تا در بستر همین رئالیسم اجتماعی و واقعیتهای روزمره، قصه خود را روایت کنند و ظرفیتهای کمدی و طنز ماجرا را نیز از دل همین موقعیت بیرون کشیده و پرورش دهند.
ضمن اینکه تلاش شده تا وجوه طنازانه سریال در نهایت به سویه راهبردی و فرآیند حل مساله پیوند بخورد و در نهایت مخاطب نه فقط از قصه لذت برده بلکه راهکاری نیز برای حل مسائل خود بیابد. از جمله نقاط قوت این سریال به شخصیت اصلی داستان، یعنی نیما و جنس بازی، بهنام تشکر برمیگردد که متفاوت است.
واقعیت این است که انتخاب بهنام تشکر هم به طنزهای تلویزیونی جان تازهای بخشید و مخاطب با چهره تازهای آشنا شد و هم اینکه یک نوع شخصیت جدید در حوزه طنز ترسیم شد که نمونه آن را کمتر دیدهایم.
او با ظاهر و صدای جدی در کسوتی طنز ظاهر شده است و این تناقض ظاهری، جذابیت بیشتری به جنس بازی او بخشیده است. تشکر با تکیه بر تجربه طولانی در تئاتر بخوبی توانسته از پس این نقش برآید و احتمالا از این پس باید این چهره تازه را بیشتر در سینما و تلویزیون ببینیم.
جدیت در چهره و صدا در کنار ملاحت و شیرینی که در رفتار و نوع بازیاش به چشم میخورد، شخصیت دکتر افشار را دوستداشتنی کرده است.
استفاده از نرشین با صدای او در سویه جدی سریال و آنجا که قرار است پیام و مفهوم اجتماعی ـ اخلاقی قصه به مخاطب منتقل شود به کار میآید. ضمن اینکه نویسندگان تلاش کردهاند تا با ترکیبی متضاد در شخصیتپردازی، پارادوکس طنازانهای خلق کنند که ظرفیت کمیک بالایی داشته باشد.
یکی از نقاط مشترک نمایش و روانشناسی در این سریال به شخصیتپردازی آن برمیگردد، به این معنی که ساختمان پزشکان را اساسا باید یک داستان شخصیتمحور دانست، نه به معنی اینکه مبتنی بر شخصیتهای داستانی تعریف شده و پیش میرود به این دلیل که بازنمای شخصیت را در شکلهای مختلف آن محور داستان گویی و روایت خود قرار میدهد و به یک نوع روانشناسی تصویری شخصیت دست میزند.
واقعیت این است که ساختمان پزشکان از لحاظ فرم و بهره گیری از مولفه های ساختاری طنز در روایت قصه خود به خوبی استفاده می کند اما با توجه به اینکه شخصیت اصلی آن یک روانشناس و مشاور است که بالطبع با مراجعانی که دارای مشکلات رفتاری هستند مواجه است، وقتی دستمایه طنز ماجرا قرار می گیرد به یک نوع برجسب زدن درباره بیماری های روحی – روانی دامن می زند و تمام تلاشهای جامعه روانشناسان و مشاوران کشور را در انگ زدایی از بیماری های روانی انجام شده خنثی می سازد. ساختمان پزشکان بیش از آنکه به سلامت روانی جامعه و اعتماد سازی مردم برای رجوع به مشاور کمک کند به ذهنیت غلط و کلیشه ای درباره آن کمک می کند.
پایان پیام/
نظر شما