به گزارش خبرگزاری شبستان، به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری،كتاب «فصل گل یخ» روایتی داستانی از زندگی استاد شهید كامران نجاتاللهی و حوادث 16 آذر و پس از آن است كه به قلم فاطمه فروغی به نگارش درآمده است. این اثر كه چاپ دوم آن توسط انتشارات سوره مهر به بازار كتاب عرضه شده، در قالب مجموعه ای با عنوان «قهرمانان انقلاب» منتشر شد.
كامران نجاتاللهی معروف به استاد نجاتاللهی متولد ۱۳۳۰ بیجار، استاد دانشگاه پلی تكنیك تهران بود كه در حمله مأمورین نظامی حكومت پهلوی به تحصن استادان و دانشجویان دانشگاههای تهران در وزارت علوم به شهادت رسید.
همزمان با اوجگیری نهضت اسلامی مردم ایران علیه رژیم پهلوی، در دوم دیماه 1357، نزدیك به هفتاد تن از استادان و مدرسان دانشگاههای تهران در اعتراض به رفتار خشونتآمیز مأموران نظامی رژیم شاه و سركوب مبارزات حقطلبانه مردم مبارز و مسلمان ایران و نیز تعطیلی دانشگاهها از طرف رژیم، در ساختمان مركزی وزارت علوم در مركز تهران اجتماع و تحصن كردند.
این تحصن، رژیم را به خشم آورد. چراكه دیگر قشرها هم از استادان متحصن حمایت میكردند. در پی این تحصن، عوامل رژیم پهلوی برای درهم شكستن اعتصاب استادان به آنها حمله كردند كه در این تهاجم، كامران نجاتاللهی كه از استادان جوان دانشگاه پلیتكنیك تهران بهشمار میرفت، در تاریخ پنجم دی سال 1357 هجری شمسی به شهادت رسید.
فردای آن روز ـ ششم دی ـ با حضور دهها هزار نفر كه در پیشاپیش آنها، آیتالله سیدمحمود طالقانی حركت میكرد، پیكر شهید نجاتاللهی تشییع شد.
مراسم تشییع پیكر استاد نجاتاللهی، یكی دیگر از صحنههای خونین دوران انقلاب را رقم زد كه با یورش مزدوران پهلوی، به شهادت بیش از 250 نفر از مردم مسلمان در میدان انقلاب تهران منجر شد.
سرانجام پیكر مطهر استاد شهید كامران نجاتاللهی در بهشت زهرا (س) به خاك سپرده شد و اینچنین بود كه فرزند برومند دانشگاه، پروانهوار، خود را به آتش گلوله جلادان خونخوار زد و در سن بیستوچهار سالگی، با رویی سرخ به لقاء پروردگار خویش شتافت.
كتاب «فصل گل یخ» نیز كه هفدهمین كتاب از مجموعه پردامنه «قهرمانان انقلاب» است، با احساسات نوستالژیك راوی آغاز میشود؛ همان چیزی كه شاید مخاطبان همسال با نویسنده كتاب از بیان این احساسات به نوعی همذات پنداری برسند و خود را در فضای دانشگاهی سالهای شكلگیری نهضت مردم ایران قرار دهند.
دختری پس از سالها از خارج كشور برمیگردد. خانه و محله آن ها دچار تغییرات فراوانی شده، اما او به سرعت سراغ درخت خرمالویی میرود كه از كودكی دلبستهاش بوده است. در نخستین روزهای بازگشت به وطن، با خواهرزادهاش به تهرانگردی میرود و بر اثر برخورد با نام خیابان شهید نجاتاللهی، یاد استاد استاتیك خودشان در دانشگاه میافتد. ابتدا تصور میكند كه این قضیه فقط یك شباهت اسمی است، اما در ادامه متوجه میشود كه چنین نیست و شهید نجاتاللهی، همان استاد جوانی است كه در دانشگاه پلیتكنیك به آنان ایستادگی آموخته است. نویسنده در این اثر دو داستان را باهم پیش میبرد؛ هم داستان زندگی استاد شهید را و هم ماجراهایی را كه راوی در كنار كامران نجاتاللهی تجربه كرده و شاخصترینشان 13 آبان 57 بوده است.
در بخشی از این كتاب می خوانیم: «وارد حیاط خانه می شویم. باید كه بهار سرسبزی داشته باشد حیاط خانه شان. جز مسیر سنگ فرش باریكی برای عبور، همه حیاط باغچه است. چند بوته گل سرخ بی برگ و بار، منتظر بهارند. از میان همه این بی برگی، درخت گل یخ بزرگی تازه به گل نشسته است و بوی آن تمام حیاط را پر كرده است.»
فروغی برای نگارش این اثر از مصاحبه با خانواده و دوستان و یادنامه استاد شهید بیشترین بهره را برده است و از منابعی همچون یادنامه استاد شهید كامران نجات اللهی، جلد هشتم روز شمار انقلاب اسلامی و آرشیو روزنامه اطلاعات استفاده كرده است.
كتاب «فصل گل یخ» در 2500 نسخه و قیمت یك هزار و 600 تومان توسط انتشارات سوره مهر به چاپ دوم رسیده است.
نظر شما