خبرگزاری شبستان: یکی از اهداف تربیتی مهم در دین ما این است که ما بندگانِ خدا را به انسانهایی بهشدت انعطافپذیر و تغییرپذیر، تبدیل کنیم. دین نازنین ما همانقدر که ما را با صلابت بار میآورد؛ انعطافپذیر بار میآورد، و همانقدر که ما را تغییرپذیر بار میآورد؛ تغییرناپذیر بار میآورد. هر دوی اینها در وجود ما هست. من میخواهم به دوستان خودم خبر بدهم که در دین، آمادگی انعطافپذیری را هم داشته باشید.
انعطافپذیری نوعی نفاق است؛ بله میدانم! انعطافپذیری یعنی صلابت خودت را از دست بدهی؛ بله این را هم میدانم! ولی "جمع اضداد" را باور کنیم، چیزی به نام جمع اضداد را باور کنیم! وقتی که در مورد امیرالمؤمنین علی(ع) گفته میشود: "جمع اضداد" یعنی چه؟ آقا امیرالمؤمنین(ع) نه قهرش قابل درک است نه مهرش!
خدا از آدم، انعطافپذیری میخواهد. میفرماید: من دوست دارم اطاعت بشوم، آنطوری که من میخواهم، نه آنطوری که تو میخواهی؛ «حَیْثُ أُرِیدُ لَا مِنْ حَیْثُ تُرِیدُ» (إِنِّی أُحِبُّ أَنْ أُطَاعَ مِنْ حَیْثُ أُرِیدُ؛ قصص الانبیاء/43) و (إِنَّمَا أُرِیدُ أَنْ أُعْبَدَ مِنْ حَیْثُ أُرِیدُ لَا مِنْ حَیْثُ تُرِیدُ؛ تفسیر قمی/1/42)
شما همیشه باید آمادۀ همهجور انعطافپذیری باشید. البته نفاق هم میتواند خودش را پشت سر همین انعطافپذیریها قایم کند؛ بله! خُب منافق هم همینطور انعطافپذیر است، اگر لازم باشد حزباللهی میشود، و اگر لازم باشد ضدانقلاب میشود. خُب منافق هم همین است دیگر! او به میل خودش و به طمع خودش و ضدّ خدا، انعطافپذیر میشود، اما شما به میل خدا براساس دستور خدا باید انعطافپذیر باشی.
بله، انعطافپذیری یک شباهتی با نفاق پیدا میکند؛ خُب پیدا کند، من چهکارش کنم؟! اینکه کار را سخت میکند! خُب سخت است دیگر! ما باید آمادگیاش را داشته باشیم.
راهِ حل چیست؟ یک راهِ حلّش را عرض کردم؛ ممکن است ما هر لحظه موقعیتمان نسبت به تکالیفمان تغییر پیدا کند که انشاءالله خدا قدرت تشخیصِ تکلیف را به ما عنایت بفرماید.
یک راه حل دیگر این است که ما از همۀ دستورات دینی را خبردار باشیم؛ "جامعیت" کمک میکند انسان در هر زمان بفهمد که باید به کدام-تکلیف- رفتار کند. کلاً بیایید با نفس خودمان رفیق نباشیم. هم ارتباطمان با نفسانیاتمان ضعیف باشد، هم ارتباطمان با الهیاتمان قوی باشد. این دوتا موجب میشود در هنگام عمل یک مقدار متوجه شویم که باید چهکار کنیم؟
امام رضا(ع) میفرماید: آخرالزمان طوری میشود که منافق از مؤمن تشخیص داده نمیشود(إِنَّ مِمَّنْ یَتَّخِذُ مَوَدَّتَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ لَمَنْ هُوَ أَشَدُّ لَعْنَةً عَلَى شِیعَتِنَا مِنَ الدَّجَّالِ...إِذَا کَانَ کَذَلِکَ اخْتَلَطَ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ وَ اشْتَبَهَ الْأَمْرُ فَلَمْ یُعْرَفْ مُؤْمِنٌ مِنْ مُنَافِقٍ؛ صفات الشیعه/8) من هم به شما خبر بدهم که حماسههای آخرالزمان عبور از این بحرانها و پیچیدگیها است.
مؤمنینی که تا الان عادت داشتند با "امامِ مظلوم" عشقبازی کنند، حالا باید عادت خودشان را تغییر دهند؛ چون این یک عادت میشود، حالا باید بتوانی با "امامِ مقتدر" عشقبازی کنی.
میدانید بعد از ظهورِ حضرت، خیلیها دیگر نمیتوانند این انعطاف را داشته باشند! میگویند: «یابنالحسن، ببخشید! شما پسر پیغمبر نیستی، شما خیلی بیرحم هستی!» این را در روایات نوشته است. میگویند: شما خیلی داری آدم میکشی، اصلاً آدم نمیتواند این را تصور کند! اینها از امام زمان(ع) فاصله میگیرند(...وَ لَا یُعْطِیهَا إِلَّا السَّیْفَ حَتَّى یَقُولَ کَثِیرٌ مِنَ النَّاسِ لَیْسَ هَذَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَوْ کَانَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ لَرَحِمَ؛ غیبت نعمانی/233)
پیغمبر اکرم(ص) فرمود: دو چیز کمر من را شکست! یک؛ منافق علیماللسان، منافق خوشزبانی که بلد است هر چیزی را توجیه کند، یعنی از فرصتِ انعطافپذیرها کمال حُسن سوءاستفاده را به عمل میآورد! دو؛ مقدسِ احمق. مقدس احمق-طبق این بحث- کیست؟ همان کسی است که گیر داده و نمیخواهد خودش را تغییر دهد.(قَطَعَ ظَهْرِی رَجُلَانِ مِنَ الدُّنْیَا رَجُلٌ عَلِیمُ اللِّسَانِ فَاسِقٌ وَ رَجُلٌ جَاهِلُ الْقَلْبِ نَاسِکٌ هَذَا یَصُدُّ بِلِسَانِهِ عَنْ فِسْقِهِ وَ هَذَا بِنُسُکِهِ عَنْ جَهْلِهِ فَاتَّقُوا الْفَاسِقَ مِنَ الْعُلَمَاءِ وَ الْجَاهِلَ مِنَ الْمُتَعَبِّدِینَ أُولَئِکَ فِتْنَةُ کُلِّ مَفْتُونٍ فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ یَا عَلِیُّ هَلَاکُ أُمَّتِی عَلَى یَدَیْ کُلِّ مُنَافِقٍ عَلِیمِ اللِّسَان؛ الخصال/1/69)
آخرین کلمهای که به تو تحویل میدهند، این است: "کَالمَیّت بَینَ یَدَیِ الغَسّال" مانند مردهای در دستِ غسال. ولی ما وقتی میخواهیم خودمان را دست خدا بسپاریم "کَالمَیّت بَینَ یَدَیِ الغَسّال" نیستیم.
منبع: سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع "حماسه های آخرالزمان"
نظر شما