به گزارش گروه مسجد و کانون های مساجد خبرگزاری شبستان: برای هر فرد مسلمان در هر نقطه ای از جهان که باشد، مسجد از مفهوم خاصی برخوردار است. هر فرد حداقل طی پنج نوبت در طول شبانه روز از محل سکونت خویش ذهن و روح خود را متوجه خدا ساخته و در صورت عدم حضور در مسجد جهت ادای فریضه نماز هم راستا با موقعیت جغرافیایی مسجد که در مسیر قبله تاسیس یافته است، قرار می گیرد.
این فضای والا و متعالی، معرف نظامی از اصول، ارزش ها و معیارهای مقدس امام مشخص و دقیق است، ارزش های اصیلی که بر جامعه ای اسلامی حاکم بوده، فراتر از زمان و مکان جغرافیایی بوده و امت واحده را در اذهان تداعی می نماید. در صورت تقویت این مشترکات همان بنیان مرصوص که قرآن بر آن تاکید می نماید به وجود می آید. وحدت استواری که بر معماری شهرها و محلات اسلامی اثر گذارده و مکانی امن و محیطی آمیخته با صلح و صفا و تفاهم را پدید می آورد. در اینجاست که نقش کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت مساجد بر واحدهای مسکونی محلات تاثیر گذارده و کیفیت زندگی سالم را ارتقا می بخشد.
شهرهای اسلامی سنتی، بر اساس احساس دینی از زندگی، استقلال هر مومن، حرکت حریم خانواده ها و اهمیت خلوت گزینی شکل گرفته است. این طرز تلقی از زندگی کاملا در ساخت اکولوژیک شهرهای اسلامی موثر بوده است که مرزهای پر دوام محلات و خانه ها، بن بست بودن کوچه ها و محلات، انتخاب نوعی استقلال در واحدهای مسکونی و زندگی مشترک همه مردم محله، نمونه روشن آن است. چیزی که اخیرا در باغ شهرهای اروپای شمالی متداول گردیده است.
شهر اسلامی بیش از آنکه منزلگاهی برای قافله عازم نواحی دوردست یا دژی برای حمایت از مومنان در برابر هجوم دشمنان باشد، مامن شیوه ای از زندگی بود که در آن همگان در تصمیم گیری و اجرای امور به ویژه در سطح محله ای، مشارکت داشته و مساجد به عنوان میعادگاه چنی مشارکت ها و تجمعاتی از اهمیت به سزایی برخوردار بودند.
دیدگاه کل نگرایانه نسبت به مساجد در ساختار شهرها و محلات
اصول معماری اسلامی ایران را که رأس آن معماری اماکن مذهبی و مساجد قرار دارد را می توان به پنج اصل به شرح ذیل تقسیم کرد:
1.مردم داری، به معنای داشتن مقیاس انسانی است که می توان آن را در عناصر مختلف معماری اسلامی ایران مشاهده کرد. به طور مثال اگر سه دری را که همان اتاق خواب است در نظر بگیریم، اندازه آن بر حسب نیازهای مختلف یک زن، مرد و کودک یا کودکان آنان در نظر گرفته شده است.
2.نیارش که به مجموعه چیزهایی که بنا را نگاه می دارد اطلاق می گردد، نیارش شامل استاتیک بنا، علم ساختمان یا فن ساختمان و مصالح شناسی در آن است.
3.خودبسندگی بدین معناست که سازندگان بنا سعی می کنند تا مصالح مورد نیاز را از نزدیک ترین مکان ها و با ارزان ترین بها به دست آورند.
4.دون گرایی، در ساخت یک بنا و نحوه ارتباط آن با فضای خارجی لحاظ می گردد بدین معنا که بنا به گونه ای ساخته می شود که همه فضای درونی آن با هم ارتباط مستقیم پیدا می کند. به دلی موقعیت و وضعیت خاص بسیاری از مناطق ایران یعنی خشکی، بادهای مختلف، شن های روان و ... بناهای درون گرا رایج شده است.
در یک نگاه به معماری ایران می توان گفت که ایران در هنر، معماری و ادبیات خود، مجذوب پرهیز و پروا از سنگینی است و همین امر، بهتر از هرچیز دیگری معرف ویژگی آن است. در این جاست که معماری ایرانی با پیروی از اصول معماری اسلامی و به ویژه معماری مساجد، در جست وجوی زیبایی فکر و بیان و بیش از آن، احساس راحتی و سبکی در احداث خانه ها در ساختارهای محله ای است.
پیوند ساختاری مساجد با ساختار کلی شهرها و محلات
در شهرهای اسلامی، معماری مساجد، معماری مرکزی شهرها و محلات است. هنگامی که معماری کوفه به علی(علیه السلام) سپرده شد حضرت ابتدا مسجد کوفه را بنا ساختند. بر اساس سنت اسلامی پس از مسجد، مدرسه و سپس بازار را احداث می کردند.
در تمدن های اسلامی، بر اساس سنن اسلامی سعی شده است تا هنگامی که تقسیم وظایف و گستردگی امور سبب شده تا ساختمان های مجزایی به وجود بیایند، حداقل با فضاسازی مشابه معماری مسجد، فضای معنوی مسجد به آن مراکز انتقال داده شود.
در تمامی شهرهای سنتی چه در ایران و چه در کشورهای عربستان، مصر، سوریه و حتی شمال آفریقا و هند شاهد آن هستیم که در شهر و محله ای با هویت اسلامی، پس از مساجد که نماد مرکزی هر شهر یا محله ای هستند، خانه ها با همان قوس ها و مقرنس های معماری مساجد به وجود آمده و همان فضای مساجد را تداعی می کنند. در بنای بسیاری از مساجد، هنرهای گوناگونی با هم در آمیخته و زیربنایی خاص به معماری آنها داده است. معماری در توازن اجزاء کوشیده، نقاشی به الوان کاشی ها و نقوش توجه کرده و خوشنویسی الواح و کتیبه ها را جلوه و جلا بخشیده است. علاوه بر شعر، موعظه ها و موسیقی نیز برای آنکه از دیگر هنرها باز نماند، در صدای موذن، بانگ قاری و واعظ مجال جلوه گری یافته است. حتی صنایع دستی نیز برای تکمیل و تزئین این مجموعه الهی به میدان آمده اند، از این رو اثرگذاری معماری مساجد بر معماری محلات و خانه های موجود در آن، از منظر زیبایی شناسانه مساله قابل توجهی است، چراکه زیبایی محیط بر روان انسان تاثیر مطلوب گذارده، تجربه فضایی محله را تسهیل کرده و در تقویت روابط عاطفی متقابل موثر است.
وجود تنوع و یا تسهیل ارتباطات اجتماعی میان شخص و گروه در یک محله نیز در زمره ارزش های زیبایی شناختی هستند. از این رو، یکی از اهداف کلان طراحی و برنامه ریزی شهری است. باید حفظ و کثرت زیبایی محیط شهری باشد، ایجاد فضای دلپذیر و آرام بخش در شهر وابسته به عناصر گوناگونی است. رنگ و نور از جمله مهمترین عناصری هستند که الگوی معماری و طبیعت ساختاری مساجد در بسیاری از موارد، بهترین الگو برای ترکیب رنگ هاست، اما در شهرهای مدرن و امروزی عناصر طبیعی حضور کمتری داشته و بناهای محلات پیوسته با خاکستری و سیاه نزدیکتر می شوند.
برگرفته از کتاب: فروغ مسجد
نظر شما