به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از البرز، روزهای انقلاب اسلامی و حرکت های مردمی مردم استان البرز، بخشی از هویت فرهنگی این مردم است. هویتی که با عنوان تاریخ شفاهی استان در میان مستندات شفاهی مبارزان و فعالان انقلابی از گفته های آنان می توان دریافت.
به همین منظور در دومین بخش از نقش مردم استان البرز در پیروزی انقلاب اسلامی ایران به سراغ حجت الاسلام مهدی قدس محلاتی، نماینده دفتر آیت الله سیستانی در استان البرز و امام جماعت مسجد رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) در جهانشهر کرج رفتیم.
حجت الاسلام قدس محلاتی، امام جماعت مسجد رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) یکی از مبارزان و فعالان انقلابی استان البرز است.
حجت الاسلام مهدی قدس، اهل محلّات است، و معروف به قدس محلاتی، که در سال 1343 وارد عرصه طلبگی می شود، وی معتقد است، بسیاری از بزرگ مردان محلّات از یاران نزدیک امام بودند، چراکه امام در منطقه ییلاقی نزدیک به قم در منطقه محلات ساکن بودند، آن گونه که حاشیه ای بر عروه الوثقی را آن جا نوشتند.
امام جماعت مسجد رسول اکرم (ص) با نگاهی به گذشته اظهار کرد: در خمین نیز سه منزل کنار همدیگر بود، که یکی از آن ها منزل آیت الله پسندیده، برادر بزرگ امام بود، و منزل وسط منزل امام(ره) و منزل دیگر مرحوم هندی بود. من عمده جلسات و منبرها را در خمین میرفتم و شب ها را به منزل آیت الله پسندیده می رفتم. روحیّه دینی و ملّی گرایی آیت الله پسندیده و ذکر خاطرات از آنان ، ریشه آشنایی و ارتباط من با با وی بود، که آن زمان من تقریبا 24 سال بود.
وی در ادامه افزود: در بیت حضرت امام خمینی (رحمت الله) با دستور آیت الله پسندیده به ماموریت انقلابی و کمک به مبارزین به کرج آمدم، پس از تبعید امام (رحمت الله) آیت الله پسندیده را گذاشتند مسئول بیت امام (ره)؛ به واقع نیمه دوم سال 1353 ، برادر امام (رحمت الله ) مرا خواستند، و گفتند: شما باید حوزه را ترک و به کرج بروید و تنور مبازرات انقلاب در کرج را گرم کنید.
حجت الاسلام قدس محلاتی ادامه داد: به آیت الله پسندیده گفتم، شما دستور بفرمایید، من می روم ولی این میل شخصی ام نیست، معرفی ام کردند به آیت الله مهدوی کنی، و مقدمات فراهم شد، برای آمدن من به کرج و آن زمان امامت مسجد امام (ره ) خیابان زرندی ( خیابان قیام فعلی) را برعهده گرفتم، که این مسجد ، به عنوان مرکز فعالیت های انقلابی شکل گرفت و آن مسجد به عنوان مرکز مبارزات کرج شد، به واقع پنج سال پیش از انقلاب در کرج بودم، دورانی که مبارزات فعّال بود.
نماینده دفتر آیت الله سیستانی در البرز توضیح داد: در آن پنج سال سرنوشت ساز برای انقلاب با تمام وجود تلاش می کردیم. افرادی بودند که نزدیک بودند و فعالیت داشتند، خانم منظر ابوطالبی، خانم سبزه پرور و خانم انصاری از نمونه مبارزان تحت عنوان درس و بحث بودند. آن زمان طرحی با عنوان طرح اوقات فراغت ما از مهرشهر تا مرکز کرج ما برنامه دینی و مبارزاتی داشتیم، که بالغ بر پنجاه نقطه محوری برای مبارزه تحت عنوان درس و بحث بود. جناب حجت الاسلام رضایی محلاتی، امام جماعت مسجد جامع رجایی شهر به عنوان یکی از مربیان بود، هم چنین مرحوم سید جواد آثاری، که گروه سرودی را در شهادت حاج آقا مصطفی تشکیل دادند و می رفتند در مساجد و جاهای عمومی سرود را می خواندند و سریع فرار می کردند.
وی با بیان این که « حماسه بعثت» عنوان کتابی بود، که در این خصوص نوشتم، که به واقع جلسات و برنامه ها را ثبت و ضبط کردم، عنوان کرد: چهل ام شهدا مراسم محوری مبارزات انقلاب اسلامی در دوران قبل از انقلاب بود، این خون شهداء به قول شهید مطهری در جان و رگ های مردم ریخت، مبارزه و فعالیت اوج گرفت.
چهل ام شهدای یزد در مسجد اعظم ده کرج
براساس برنامه طراحی شده، چهلم شهداء تصمیم گرفتیم، در مسجد اعظم کرج در ده کرج ، چهل ام شهدای یزد را بگیریم.
آن زمان ، هم اطلاعات شهربانی، هم ساواک اطراف مسجد بود، در آن جلسه بحث شد چه کسی منبر برود، معمولا نیز یک روحانی بومی منبر نمی رفت. بنده موسس این مراسم بود و در آن مراسم شروع به سخنرانی کردم.
حاج آقا عبدوس ، که امام جمعه کرج بودند، یکی از هنرهایش همین بود، با لباس مبدل می رفتند بالای منبر و سپس به زیرکی لباس معمولی می پوشیدن تا به دست نیروهای اطلاعاتی نیافتند.
گارد شاهنشاهی از تهران آمده بود، من دیگر امکان احتیاط نداشتم، خیلی از مطالب را مطرح کردم، تمام علمای شهر و مبارزان ایستادند که سرنوشت من چه می شود.
ماشین آردی شکلی بود، مقابل درب خروجی مسجد، که در آن باز بود، وارد ماشین شدم، مرحوم خاتمی بروجردی یک طرف من نشست، سید مقتدایی، یک طرف من و حاج مرتضی پلنگ از لات های معروف کرج، جلو من نشت و پشت فرمون هم روحانی که در مسجد لیستر نماز می خواند، نشسته بود.
آمدیم برویم سمت گوهردشت، پشت سر ما ماموران ساواک بودند، رفتیم منزل سید مقتدی و منزل ایشان یک شب ماندیم، ماموران ساواک آماده دستگیری ما بودند، از آن جا به محمد شهر در باغی رفتیم ، اما پس از مدت کوتاهی نهایت دستگیر شدم.
پس از دستگیری به زندان کمیته مشترک ضد خرابکاران تهران، شامل ارتش ، پلیس ، ژاندرمری و ساواک بود، برده شدم. که توپخانه فعلی در تهران است.
بازجویی که من را بازجو می کرد، با همدیگر حرف می زدند، نمی دانست که من کرجی ام و آقایان خان محمدی، شجونی و مرحوم کاظمی را می شناسم.
تهرانی شکنجه گر معروف آن جا بود، که به شدت هنرهای شکنجه گری ماهری بود، زمان انفرادی بودیم، لامپی در سقف تعبیه شده بود، تاریک و ظلمت بود، به یکباره در با فشار باز میشد، و می فهمیدم شکنجه گر است، که حداکثر تحمل افراد، یکی دوماه بود، اما شهید رجایی دو سال آن جا شکنجه شد.
آخرین جمله حجت الاسلام قدس محلاتی این است، که جوانان امروز باید بدانند، برای انقلاب دلسوزی شده، بسیاری از مردمان انقلابی از خود گذشتگی کردند و در این راه ایستادگی داشتند.
نظر شما