خبرگزاری شبستان - گروه قرآن و معارف: "امروز طلاق در حد کودتای خزنده فرهنگی راه افتاده و کارشناسان می گویند اگر این روند طلاق گرفتن و از هم پاشیدن خانواده ها به صورت تزایدی و تصاعدی تا 10 سال دیگر ادامه پیدا کند، چیزی از خانواده وجود نخواهد داشت از همین رو بنده در آستانه سال نو پیشنهاد می کنم اگر می خواهید تصمیمی برای تغییر خودتان در سال نو داشته باشید، این تصمیم را خانوادگی بگیرید، به ویژه پدر ومادرها تجدیدنظر اساسی در رفتارهای خود داشته باشند."
حجت الاسلام و المسلمین امرالله گیوی، کارشناس و مشاور خانواده که بیشتر در ارتباط با سبک زندگی پژوهش و سخنرانی دارند، این روزها در رواق امام خمینی آستان قدس رضوی در حرم امام رضا (ع) سلسله بحث های "شیرین سازی زندگی" را پیش از اذان ظهر به علاقمندان ارائه می کند. گفتگوی خبرنگار سرویس قرآن و معارف با این فعال فرهنگی معطوف به این پرسش است که در آستانه سال جدید اگر می خواهیم روی تغییر عادت هایمان کار کنیم از کجا شروع کنیم. بخش دوم و پایانی این گفتگو را می خوانید.
در بخش پیشین گفتگو به درستی بر روی این موضع تکیه داشتید که اگر جوان ها می خواهند در سال جدید بر روی یک عادت سرمایه گزاری کنند و آن را در وجودشان نهادینه کنند، آن عادت احساس نیاز به آموزش باشد یعنی خودشان را مستغنی از آموزش نبینند. این همان نقطه ضعف بزرگ فرهنگ عمومی ماست که اغلب آدم ها را دچار این توهم می کند که در هر زمینه ای کارشناس و صاحب نظر هستند. فکر می کنید در رابطه زوج ها با همدیگر چه نکاتی بیش از همه آموزش دادنی است؟
ببینید، اگر ما پذیرفتیم که قرار است سال های طولانی کنار هم باشیم آن وقت من به دنبال این خواهم بود که روحیات طرف مقابل من چیست. چه نیازهایی دارد. چطور می توانم بدون تنش و درگیری با او سخن بگویم. وقتی این ها دغدغه من شد، آن وقت به سمت مهارت ارتباط و گفتگو می روم. این هم بدون آموزش به دست نمی آید. همه این دغدغه ها که دغدغه های درستی هم است به واسطه مطالعه و مراجعه به کارشناس و افراد خبره به دست می آید.
پیشنهاد مشخص جنابعالی در این زمینه چیست؟
بنده پیشنهاد می کنم دختر و پسرهایی که در آستانه ازدواج یا سال های اول زندگی مشترک قرار دارند، به کلاس های آموزشی بروند و تحول ارتباطی خود را از آن جا آغاز کنند که اگر تا دیروز وقتی دو کلمه با هم حرف می زند، حرف سوم به نزاع و دعوا منجر می شد، با حضور در این کلاس ها این وضعیت را در درون خود تحلیل و بررسی کنند که چرا این گونه می شود و چرا ما مثل زوج هایی نباشیم که ساعت ها با همدیگر بگو و بخند دارند، گل می گویند و گل می شنوند.
گاهی ما تصویر درستی از وضعیت خودمان نداریم و گمان می کنیم اصلا رابطه همسری یعنی همین وضعیتی که ما دچارش هستیم. قبول دارید؟
بله، همین طور است. اما توجه کنید که پی بردن به ضعف های ارتباطی به واسطه بررسی و تحلیل رفتارها در کلاس های آموزشی صورت می گیرد.
چرا ضعف آموزشی را تا این حد در جامعه و در میان زوج ها برجسته می بینید؟
علت این است که ما آموزش را دیر شروع می کنیم. شما آموزش سبک زنگی را باید از کودک و دبستان آغاز کنید و پیش بروید. بنده چند وقت پیش به ژاپن رفته بودم. دبستان های ژاپن هر هفته 44 ساعت آموزش به هر دانش آموز ارائه می کنند. یعنی دانش آموز هر روز از ساعت 8 صبح تا 4 بعدازظهر در مدرسه حضور دارد. از این 44 ساعت، 22 ساعت مربوط به آموزش های خواندن و نوشتن و علوم و جغرافیا و تاریخی و ریاضی است و 22 ساعت صرف آموزش های زندگی. این که چطور با هم کار گروهی داشته باشیم، چطور مسواک بزنیم، چطور کلاس مان را تمیز کنیم. احتمالا می دانید که مدارس ژاپن، مستخدم مدرسه ندارند. یک ربع به چهار، معلم هر کلاس به اتفاق دانشآموزان کلاس را مثل دسته گل تمیز می کنند. می بینید که دانش آموز ژاپنی صبح از در خانه که بیرون می آید، چه در کوچه باشد، چه خیابان، چه در مترو، مقررات مدرسه را رعایت می کند. یعنی از درِ منزل، خودش را دانش آموز تلقی می کند. مثلا اگر آدامس جویدن در مدرسه ممنوع است، دانش آموز ژاپنی خودش را موظف می داند که در راه مدرسه هم همین طور باشد. اگر در مدرسه یاد گرفته است که حواسش به دیگر دانش اموزان باشد، در مترو هم وقتی می بیند یک سالمند وارد مترو شد، جایش را به او می دهد و به دیگران احترام می گذارد. مرادم از این مثال این است که اگر ما می خواهیم روی امر آموزش سرمایه گزاری کنیم این اتفاق باید از کودکی بیفتد. ما در خانه هایمان می بینیم که گاهی پدر و مادرها اختلاف های شدیدی با هم دارند. آن ها خودشان نیاز به آموزش دارند، بنابراین نمی توانند آموزش درستی به فرزندان خود بدهند. وانگهی بچه ها از پدر و مادرهایی که خودشان مشکلات رفتاری دارند، درس های بسیار منفی یاد می گیرند چون پدر و مادر در این باره فقر آموزشی و رفتاری دارد.
آنچه شما در موضوعات تربیتی معطوف به سبک زندگی بیشتر بر روی آن تأکید دارید، چه نکته ای است؟
به پدر و مادرها می گویم ما حق نداریم دختر و پسر تربیت کنیم. ما باید زن و شوهر تربیت کنیم. یعنی آن قدر فضای منزل و رابطه میان پدر و مادر و محبتی که در این میان رد و بدل می شود صمیمانه و از سر مهر باشد که اصلا فرزندان دوست داشته باشند که به سنی برسند و آن ها هم در متن روابط عاشقانه زن و شوهری قرار بگیرند.
در صورتی که عموما عکس این حالت اتفاق می افتد.
بله، اساسا یکی از علل مهم بالا رفتن سن ازدواج، رفتاری است که فرزندان از پدر و مادرهایشان می بینند و قیاس هایی است که در ذهن آن ها شکل می گیرد. در واقع آن ها با خود می گویند که اگر زندگی مشترک زن و شوهری این است، ما نخواستیم. پسرعمویشان ازدواج می کند و به یک سال نرسیده طلاق می گیرد. خب این ها اطرافیان و جوان های دیگر را هم می ترساند که نکند آن ها هم به چنین فرجامی دچار شوند. وقتی فرزندان می بینند که عملا پدر و مادرشان با همدیگر طلاق عاطفی گرفته اند از خود می پرسند چه تضمینی وجود دارد که زندگی مشترک ما به چنین جایی نرسد، بنابراین می بینید که از ازدواج فراری می شوند.
همچنان که اشاره کردم بنده تصور می کنم که ضعف مشهود ما دیر شروع کردن آموزش رابطه زن و شوهری و زندگی مشترک است، در حالی که این آموزش ها را متناسب با سن و فهم هر گروه سنی می توان از مهد کودک تا تحصیلات عالیه دنبال کرد، یعنی آداب رفتار با دیگری از پیش از دبستان آغاز می شود. اگر ما در پیش دبستانی و دبستان و دبیرستان و دانشگاه نتوانیم محتوای خوبی در این زمینه ایجاد کنیم، سال های بعد هم با چالش های عمیق مواجه خواهیم شد. لذا شما می بینید که امروز طلاق در حد کودتای خزنده فرهنگی راه افتاده و کارشناسان می گویند اگر این روند طلاق گرفتن و از هم پاشیدن خانواده ها به صورت تزایدی و تصاعدی تا 10 سال دیگر ادامه پیدا کند، چیزی از خانواده وجود نخواهد داشت از همین رو بنده در آستانه سال نو پیشنهاد می کنم اگر می خواهید تصمیمی برای تغییر خودتان در سال نو داشته باشید، این تصمیم را خانوادگی بگیرید، به ویژه پدر ومادرها تجدیدنظر اساسی در رفتارهای خود داشته باشند.
نظر شما