به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، سبک زندگی اسلامی از ابعاد مختلف قابل بررسی است که یکی از مولفه ها و عنصرهای اساسی آن، تعقل و تفکر فلسفی است؛ در گزارش زیر گوشه هایی از صحبت های اساتید حوزه و دانشگاه که در این خصوص با ما در میان گذاشته اند، مرور می شود:
توصیه اسلام رفتاری به دور از افراط و تفریط است
بنا بر این گزارش، حجت الاسلام مرتضی یوسفی راد، عضو هیئت علمى پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسى پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دیگر کارشناسی است که در خصوص چگونگی ورود فلسفه به سبک زندگی به شبستان گفت: زندگی در دیدگاه فلاسفه گذشته و دوران اسلامی به عنوان یک پدیده علمی و واقعی تلقی می شود نه امری توهمی و موهوم و در حقیقت پدیده ای است که اصول و قواعد و سبک آن همه انسان ها را در برگرفته است.
وی ادامه داد: همینطور این امکان بوده و هست که در خصوص این پدیده و ماهیت آن مطالعه داشته باشیم و از سوی دیگر ماهیت و چیستی آن را پرسش کنیم. اما در خصوص این که ماهیت و حقیقت زندگی چیست، این را باید در درون مکاتب اعم از مادی و معنوی جستجو کرد و از منظر آنها پاسخ را دریافت و در حقیقت پاسخِ اینکه زندگی چیست و چه ماهیتی دارد را مکاتب به ما ارائه می دهند.
وی تصریح کرد: سوال بعدی که می توان از زندگی داشت و آن را به عرصه مطالعه کشاند، این است که زندگی اساسا چه ضرورتی دارد و قرار است به چه نیازها و پرسش های انسان پاسخ دهد و غایت آن چیست و پرسش آخر به چگونگی زندگی کردن باز می گردد.
این استاد حوزه و دانشگاه اذعان کرد: اگر پذیرفتیم که زندگی حقیقتی دارد که مکاتب از جمله مکتب اسلام به آن پاسخ می دهند و "چرایی" دارد که فلسفه ها و خِردورزی ها بدان پاسخ می دهند، حال نوبت به این پرسش می رسد که چگونه می توان این زندگی را محقق کرد و چه فرآیند و نشانه ها و مقرراتی دارد و چه سبکی را باید در زندگی پیش گرفت.
وی یادآور شد: اما پرداختن به پاسخ پرسش های یاد شده و این که چطور می توان فلسفه را وارد سبک زندگی کرد، را باید از همان پرسش های اولیه یعنی ماهیت زندگی، چرایی و غایت آن گرفت تا به تناسب این پاسخ ها، سبک خاصی از زندگی را برای خود تعریف کرد؛ بنابراین، یک ارتباط منطقی و معرفت شناسانه میان بحث چگونگی ورودِ فلسفه به سبک زندگی و میان پاسخ فلسفه به چیستی و چرایی زندگی وجود دارد.
حجت الاسلام یوسفی راد ابراز کرد: مراد ما از سبک زندگی در اینجا، سبک زندگی در تفکر و اندیشه اسلامی است لذا مدعی می شویم سبک زندگی در تفکر اسلامی لزوما باید مبتنی بر فلسفه ای باشد که فلسفه سیاسی آن را تبیین کرده و ماهیت می دهد و چرایی آن را پاسخگو است. در این صورت فلسفه از طریق یکی از شاخه های آن یعنی فلسفه سیاسی اسلامی به سبک زندگی ورود پیدا کرده و این فلسفه مبتنی بر حکمت و شریعت اسلامی است.
وی اضافه کرد: از سوی دیگر به ویژه با توجه به این که در تفکر اسلامی، عقل از کلیدی ترین مفاهیم اسلام است و هیچ منبع معرفتی به اندازه عقل تجویز و سفارش نشده و ارزش هم پیدا نکرده به طوری که در روایات وارد شده یک ساعت تفکر از 70 سال عبادت برتر دانسته شده است.
به گفته وی بنابراین، در تفکر اسلامی سفارش بر این است که هر گونه عمل و کُنشی مبتنی بر یک خردورزی باشد و ریشه آن از یک منطق گرفته شده باشد لذا اسلام توصیه می کند رفتارهای ما مبتنی بر خردورزی باشد تا از هر گونه افراط و تفریط که متاسفانه امروز در جهان اسلام شاهد هستیم، در امان بماند؛ افراط و تفریطی که سود آن به جیب غرب استکباری و صهیونیزم می رود و به ضرر اسلام تمام می شود.
این استاد حوزه و دانشگاه خاطر نشان کرد: بنابراین اسلام، بشر را دعوت به رفتارهایی مبتنی بر خردورزی در سبک زندگی خود می کند، رفتارهایی که اگر از چیستی و چرایی آن از فرد پرسش شود، او بتواند پاسخ منطقی و قابل قبولی برای آن ارائه دهد.
نبود فلسفه بحران های اجتماعی تولید می کند
این گزارش می افزاید: حجت الاسلام بهرام دلیر نقده ای، عضو هیئت علم پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی دیگر کارشناسی است که در گفتگو با خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان درباره تاثیر فلسفه بر سبک زندگی گفت: با کمی تفکر و تحقیق درباره سبک زندگی، روابط اجتماع و مواضع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ضرورت استفاده از فلسفه در این امور را به طور ملموس احساس خواهیم کرد، زیرا انسان ها در خیلی از مواضع سرشار از احساسات هستند حال سبک زندگی فلسفی عقلانیت و خردمندی را دنبال می کنند.
وی ادامه داد: اگر سبک زندگی بر عقلانیت و خردمندی استوار باشد دچار گیجی و گمراهی نمی شویم. برای اینکه با خردمندی در امور زندگی به بن بست نمی رسیم و اگر مشکلی هم وجود داشته باشد قطعا راهکاری را برای برون رفت از آن بن بست آماده می کند.
حجت الاسلام دلیر بیان کرد: اگر بخواهیم خردمندی را در جامعه نهادینه کنیم و روابط اجتماعی و خانوادگی مان به نوعی نظم پیدا کند و خیلی از بحران های اخلاقی و گسست های اجتماعی را شاهد نباشیم، راه گریزی نداریم جز اینکه استفاده از فلسفه را در جامعه ساری و جاری کنیم.
این عضو پزوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: برخی مواقع نبود فلسفه و خردمندی بحران های اجتماعی را ایجاد می کند و گاهی منشا این بحران ها نامرئی است که اگر خردمندی حاکم باشد، قطعا روابط اجتماعی ما هم با اخلاق خواهد بود.
وی تاکید کرد: چرا ما به راحتی نمی توانیم مناظره ها و کرسی های آزاداندیشی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را برگزارکنیم؟ وقتی ریشه ای به این موضوع می نگریم دلیل آن را در فقدان خردمندی و فلسفه گرایی می بینیم. قطعا تمام اندیشمندان فلسفه را مهمترین پارامتری که خردمندی را به ارمغان می آورد می شناسند.
این استاد حوزه و دانشگاه در پایان خاطرنشان کرد: در غرب فلسفه کودک می نویسند و فلسفه را از کودکی نهادینه می کنند و آنها به این نقطه رسیده اند که فلسفه می تواند خیلی از بحران های اجتماعی را مهار کند.
پایه های سبک زندگی بر علوم انسانی استوار است
داود حیدری، معاون پژوهش دانشگاه علوم اسلامی رضوی با بیان اینکه فلسفه در چند ساحت می تواند وارد سبک زندگی ما شود، گفت: دانش های فلسفی موجب گسترش عقلانیت در جامعه می شود و افرادی که این علم را می آموزند، محدود به مکاتب فلسفی نمی شوند.
وی ادامه داد: فلسفه دانشی است که تنها بخشی از آن به معرفی و تشریح و تحلیل مکاتب فلسفی می پردازد اما بخش دیگری از این علم، درصدد افزایش قدرت تحلیل و عقلانیت است که اگر این بُعد در انسان تقویت شود، او می تواند راحت تر و با سهولت بیشتری به مشکلات خود اندیشیده و آنها را اولویت بندی و ریشه یابی کرده و پیوند میان مسائل را شناسایی کند.
حیدری با تاکید بر اینکه فردی که این روند را طی کند، قدرت حل مساله در او بالا می رود، تصریح کرد: اما جهت دیگر فلسفه در سبک زندگی آن است که آموزش این علم در شاخه های مختلف، تاثیر عمیق تری بر جای می گذارد به این معنا که ما در اداره زندگی خود به دانش های گوناگونی نیاز داریم از جمله دانش اقتصاد، حقوق، سیاست، اجتماع و ... و در واقع این رشته ها مربوط به انسان بوده و بر پایه هایی استوار است.
این استادیار دانشگاه علوم اسلامی رضوی اذعان کرد: این دانش ها اگر قرار است موفق عمل کنند، باید انسان را به خوبی بشناسند که این امری فلسفی است، اینکه انسان چه ویژگی هایی دارد یا وجه ممیز او با سایر موجودات در چیست و آیا موجودی مختار است یا بی اراده و ... .
وی بیان کرد: بنابراین پاسخ سوالات یاد شده را باید در فلسفه جُست و کارآمدی این علوم در حیات انسان مشروط بر آن است که بنیان آن بر فلسفه استوار شود. لذا فلسفه دانش پایه ای است که یکی از نتایج آن تشریح فلسفه علوم است، مانند فلسفه علم سیاست، فلسفه علم حقوق و فلسفه دانش اقتصاد که البته بررسی و واکاوی و کنکاش این بخش از فلسفه در سبک زندگی، به عالمان و اندیشمندا باز می گردد.
مولف کتاب "منطق استدلال" اظهار کرد: به طور مثال بسیاری از دیدگاه هایی که در علم حقوق وجود دارد، ریشه آن به تعریف فلسفی این علم باز می گردد و وقتی در این تعاریف اختلاف وجود باشد، خروجی آن نیز متفاوت خواهد بود.
حیدری تاکید کرد: سبک زندگی مبتنی بر دانش هایی است که آن را علوم انسانی می نامیم و این علوم پایه هایی دارد که در علم فلسفه مورد بررسی قرار می گیرد لذا این علوم نیاز به فلسفه دارند و نمی توانند جدای از این دانش باشند.
وی با اشاره به یکی دیگر از تاثیرات فلسفه در سبک زندگی ابراز کرد: این دانش همچنین در اداره جامعه می تواند تاثیر ویژه ای داشته باشد به این معنا که به طور کلی علوم، نگاه جزیی دارند و مثلا اقتصاد تنها به مقوله اقتصاد می پردازد و روانشناسی به مسائل روحی و روانی انسان ها؛ اما آنچه این علوم را پیوند می دهد – به دلیل آن که حیات انسان در پیوند این علوم انسانی است – فلسفه است چرا که نگاه آن گلی نگر بوده و می تواند میان این دانش ها ارتباط برقرار کند.
نظر شما