به گزارش خبرگزاری شبستان، با به وقوع پیوستن انقلاب های عربی در کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه تمام معادلات ابرقدرت های غربی به ویژه آمریکا به هم خورد و آنها در بهت و حیرت سرنگونی دیکتاتورهای سرسپرده شان سعی کردند تا با تبلیغات و ابزارهای رسانه ای این انقلاب ها را به نفع خود رقم بزنند. اینکه میبینیم به عنوان مثال آمریکاییها، اروپاییها و برخی کشورهای عربی یکی به نعل و یکی به میخ میزنند، به این دلیل است که میخواهند بگویند این از جنس انقلاب اسلامی ایران نیست، در حالی که به تدریج در نقاط مختلف، چه در منطقه و چه در کشورهای غربی، همه اعتراف کردند که این از جنس انقلاب اسلامی است.
در این میان مقام معظم رهبری به کمک تحلیلگران آمدند و در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران فرمودند؛ "حالا بعضى هم حساسند از این که گفته بشود منشأ این انقلابها، انقلاب اسلامى است ـ نه، اصلاً چنین ادعائى هم نمیکنیم، لازم هم نیست چنین ادعائى بکنیم؛ اما مسئله این است که امروز همان حرکتى که ما ملت ایران 30 سال قبل، 32 سال قبل شروع کردیم، عیناً همان حرکت را با یک تفاوتهاى منطقهاى و بومى و جغرافیائى و تاریخى، در دنیاى اسلام در چندین کشور داریم مشاهده میکنیم. و من عرض کردم موج بعدى این کار در مناطق خیلى دوردستتر هم وجود دارد و چنین چیزى پیش خواهد آمد، که این براى ما تشویقآمیز است، این براى ما مبشّر است، مژدهبخش است؛ نشان میدهد که ما امیدمان به آینده باید بیشتر باشد."
موج جدید بیداری اسلامی با انقلاب اسلامی در ایران شروع شد که یک کشور غیرعربی است و بعد در دیگر کشورها مانند فلسطین، لبنان و افغانستان تأثیر گذاشت. در موج جدید بیداری اسلامی که از انقلاب اسلامی شروع شد، ایران پیشتاز و پرچم دار بود و این تفکر و روش در تقابل با استبداد داخلی و استعمار خارجی الگو گرفته شده از جمهوری اسلامی ایران است. این را هم دوستان ایران و هم مخالفین آن اذعان دارند. شاید بتوان چنین گفت که کشورهای عربی با وجود سابقه مکرر و طولانی در امر مبارزه ضد استعمار، برای مدتی سرکوب شدند و از این موج جدید عقب نگه داشته شدند.
اما به یک باره در ماههای اخیر این انرژی فشرده شده در جهان عرب سرباز کرد. در عصر حاضر هم با توجه به توسعه وسایل ارتباطاتی نمی شود مردم را بی خبر گذاشت. اگر کسانی نیز چنین تلاشی کنند موفق نخواهند بود. نکته دوم این که کشورهایی که این اتفاقات در آنها افتاده، سابقه مبارزاتی طولانی دارند. بدون تردید مهمترین نقطه این تغییر مصر بود. تحولات مصر بعد از تونس شروع شد. تأثیرگذاری مصر بر جهان عرب و اسلام بالاتر از کشورهایی مثل تونس است. مصر یک انرژی متراکم شده رو به افزایش بیداری اسلامی را در خودش ذخیره کرده بود و به محض آنکه استارت حرکتها در تونس زده شد و با اولین حرکتها، رئیس جمهور دیکتاتور این کشور فرار کرد و از دست حامیانش کاری برنیامد.
مصری ها نیز متوجه شدند که زمان تغییر فرا رسیده است، به ویژه اینکه با تقلب فراگیر در انتخابات مجلس مواجه شدند. مردم مصر همان مردم هستند؛ نقطه شروع اخوان المسلمین به عنوان نهضت فراگیر جهان تسنن از مصر بوده و هر حرکت فکری و فرهنگی در جهان عرب، بخش اعظم خاستگاهش در مصر است. اینها که علیه حسنی مبارک اقدام کردند، حسنی مبارک سعی کرد مقاومت کند. بنابراین از مصر خارج نشد بلکه به شرم الشیخ رفت. چون به حسنی مبارک توصیه شده بود که بماند تا بلکه امور به مجاری قبلی خودش برگردد. آمریکایی ها سعی کردند تا جانشین مبارک کسی باشد که وابستگی اش به آمریکا به اندازه مبارک باشد اما کارایی اش بیشتر از مبارک و بدنامی اش کمتر از مبارک باشد. لذا روی عمر سلیمان، مسئول امنیتی تکیه کردند. مردم عمر سلیمان را نپذیرفتند. آمریکایی ها پشت سر هم سعی کردند جایگزینی را جا بیندازند، اما مردم زیر بار نرفتند و بالأخره امروز کسانی در مصر دولت موقت تشکیل دادند که سابقه طولانی مبارزه و زندان رفتن در زمان حسنی مبارک را دارند.
روی کار آمدن اینها به نفع آمریکایی ها نیست. باز کردن دروازه رفح کار آسانی نیست؛ این درست نقطه مقابل سیاست های قبلی آمریکا است. علت اینکه اسرائیل توانست غزه را محاصره کند، کمک دولت حسنی مبارک بود. حتی فلسطینی ها یک تونلهایی زده بود تا بتوانند از غزه به داخل خاک مصر بروند. مصری ها با پول آمریکاییها و اسرائیلی ها یک دیوار آهنی طولانی و به عمق زیاد در زمین ایجاد کرده بودند تا از احداث تونل نیز ناتوان باشند. در مقابل، دولت فعلی مصر، فلسطینی ها را آزاد کرد و رفت و آمد بین مصر و غزه را آزاد کرد. مصریها اعلام کردند که با ایران رابطه برقرار می کنند. تلاش آمریکایی ها بر این است که ایران مورد تحریم سیاسی و اقتصادی قرار بگیرد اما به یک باره نزدیک ترین کشور متحد عربیشان اعلام میکند که می خواهد با ایران رابطه داشته باشد و بعد هم اجازه می دهد که کشتی های جنگی ایران از کانال سوئز رد شوند. این ها علائم خوبی برای آمریکایی ها نیست. آمریکایی ها بیش از 30 سال روی حکومت حسنی مبارک هزینه کرده بودند.
حالا نوبت اروپاست
تا همین جا برای مدعیانی چون آمریکا و رژیم صهیونیستی، "بیداری اسلامی" که منجر به وقوع انقلاب های مردمی از جنس انقلاب اسلامی ایران شد، غیر قابل باور بود اما امروز این وعده الهی است که تحقق پیدا کرده و موج بیداری ملت ها به کشورهای اروپایی رسیده است. مردم پرتغال، اسپانیا، یونان، ایتالیا و ... از بیداری اسلامی درس گرفته اند و اکنون در برابر حکومت های ظالم و دیکتاتور خود که ژست متفکرانه و آزاداندیش و دموکرات به خود می گیرند، ایستاده اند. حالا آمریکا باز هم غافلگیر شده و این بار نمی تواند مانند کشورهای عربی سعی کند این انقلاب ها را به نفع خود رقم بزند!
یک کارشناس مسائل بین الملل گفت: ملت های جهان عرب به دنبال تغییر نظام اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هستند، در حالی که جنبش های اصلاحی در اروپا به دنبال سرنگونی عمیق نیستند و این تفاوت عمده قیام ملت های عربی و اروپایی است.
حسام الدین واعظ زاده در گفتگو با شبستان در خصوص انتقال موج بیداری از انقلاب های عربی شمال آفریقا و خاورمیانه به اروپا و بیداری ملت ها اظهار داشت: امروز ما با دو واقعه در دو منطقه جغرافیایی یعنی در جهان عرب و اروپا روبه رو هستیم که دریای مدیترانه بین آنها واقع شده است.
وی با اشاره به اینکه این قیام ها در دو منطقه دارای اشتراکاتی هستند، افزود: جنبش های اجتماعی که امروز در هر دو منطقه شکل گرفته اند، یکی از مباحث مهم جامعه شناسی هستند که امروز اتفاق افتاده اند و منافع مشترک می تواند دلیل تشکیل آنها باشد.
این کارشناس مسائل بین الملل با بیان اینکه در جهان عرب یک نقطه اشتراک میان ملت های عربی وجود دارد و آن وجود جنبش های تمامیت خواه است، بیان داشت: ملت های جهان عرب به دنبال تغییر نظام اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هستند، در حالی که جنبش های اصلاحی در اروپا به دنبال سرنگونی عمیق نیستند و این تفاوت عمده قیام ملت های عربی و اروپایی است.
واعظ زاده نقطه اشتراک بیداری اسلامی و موج بیداری ملت ها در اروپا را سرخوردگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مردم دانست و تصریح کرد: مردم اروپا از مبانی دموکراسی که در ابتدای تشکیل دولت ها مطرح شده بود، ناامید هستند. شعارهایی که دولت ها مطرح می کنند، تنها برای جلب نظر مردم بوده است و این حکومت ها با اهداف اولیه فاصله بسیاری دارند که همین فاصله سبب تشکیل جنبش های اجتماعی در اروپا شده است.
از سوی دیگر محمود احمدی بیغش در گفتگو با خبرنگار شبستان در خصوص تداوم موج بیداری اسلامی در اروپا و موج بیداری ملت ها در این کشورها اظهار داشت: این اتفاقاتی که در کشورهای قاره آفریقا، آسیا، حاشیه خلیج فارس و در اروپا حدودا مدت پنج ماه است به وجود آمده، نه تنها گفته مقام معظم رهبری و امام است، بلکه این وعده الهی است که از زبان امام خمینی(ره) و بعد از آن از زبان مبارک مقام معظم رهبری جاری شد. این فرموده خداست که حکومت زمین از آن صالحان و پرهیزکاران است. اگر حضرت امام حدود 30 سال پیش فرمودند که ما انقلاب اسلامی را به خارج از کشور صادر می کنیم و به لطف الهی میبینیم این اتفاق افتاد و اگر مقام معظم رهبری می فرمایند که بیداری اسلامی به قلب اروپا خواهد رسید، که اکنون می بینیم رسیده است، اسپانیا یعنی همان آندولسی که ما تاریخش را خواندهایم داستانهایش را خواندیم، چه امام خمینی(ره) و چه مقام معظم رهبری بیانات قرآن را فرموده اند، چیزی از خودشان نگفته اند. آنچه که وعده الهی بود، این دو عزیز به مردم گفتند و امروز هم جاری شده است. ریشه آن هم این بود که این وعده الهی ابتدا در ایران رخ داد.
وی در خصوص تفاوت ساختاری در دول عربی و کشورهای اروپایی مبنی بر دیکتاتوری بودن سیستم کشورهای عربی و چهره به ظاهر دموکرات دول اروپایی تصریح کرد: این طور نیست که تفاوت زیادی میان کشورهای مسلمان عربی و کشورهای اروپایی وجود داشته باشد. درست است که در کشورهای دیکتاتور عربی یک رییس جمهور مادامالعمری مانند مبارک و یا یک پادشاهی مانند آل خلیفه بحرین سرنگون می شوند و بعد مردم به پای صندوقهای رأی می روند و یک رییس جمهور انتخاب می کنند اما اکنون در کشورهای اروپایی چیزی بهتر از وضعیت همان کشورهای عربی نیست. شما به آمریکا نگاه کنید که پرچمدار امپریالیسم است، در خود آمریکا مردم نیستند که رأی میدهند، احزاب، گروههای نفتی میآیند زمینه انتخاباتهای فرمایشی را درست می کنند و آن را به سمت و سویی که خودشان می خواهند سوق میدهند نه به سمت و سویی که مردم میخواهند.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی ادامه داد: در اروپا هم همین طور است. در اروپا اثرگذاری دست احزاب است. احزاب هم دست قدرتها و گروههای بزرگ سیاسی و نفتی است. انقلاب ها و خیزش هایی که در اروپا به وجود می آید، قطعا ریشه این احزاب را خشک میکند. ریشه احزابی که در دست ثروتمندان و سیاسیون و گروههای نفتی است و مردم خودشان می آیند تا انتخاب کنند نه اینکه برایشان انتخاب کنند.
پایان پیام/
نظر شما