خبرگزاری شبستان_ خراسان شمالی؛ ماه رمضان، نهمین ماه از ماه های قمری و بهترین ماه سال است، واژه رمضان از ریشه "رمض" و به معنای "شدت تابش خورشید بر سنگریزه است"؛ می گویند چون به هنگام نامگذاری ماه های عربی، این ماه در فصل گرمای تابستان قرار داشت" رمضان" نامیده شد ولی از سوی دیگر، رمضان از اسماء الهی است. ماه خدا بابرکت، رحمت و مغفرت الهی به بندگان خدا روی می آورد و همگان را به میهمانی خدا فرا می خواند. ماهی که در لحظه لحظه اش، رحمت خدا جاری است.
محمدجواد حجتی کرمانی، در کتاب «ماه رمضان، اوج عروج انسان» اشارات زیبایی به این ماه پرخیر و برکت داشته و در بیان ویژگی های ماه رمضان آورده است: ماه رمضان از نظر نجومی و كائناتی، هیچ فرقی با دیگر ماهها ندارد، امتیاز ماه رمضان، یك امتیاز انسانی است؛ چرا كه انسان است كه از گردش زمین و خورشید و ماه و ستاره، ایام و ساعاتی را استخراج میكند. ماه رمضان از نظر زمان و گردش انتقالی و وضعی زمین به دور خورشید و سایر اوضاع و احوال جوّی و فلكی، فرقی با سایر ماهها ندارد و این انسان است كه با تدبر در احوال ماه و خورشید، به محاسبه روز و شب و هفته و ماه و سال و تقسیمبندی و نامگذاری آنها میپردازد. ماه رمضان به گفته امام زینالعابدین(ع) "حرمتی موفور و فضیلتی مشهور" دارد؛ اما این انـسان است كه به امر خدا با "صیام" و "قیام" خود، این حرمت و فضیلت را پاس میدارد.
ماه رمضان، برای بازیابی خویشتن انسانی انسان است، روایات زیادی كه از پیامبر(ص) و ائمه طاهرین(ع) و گفتارهایی از جانشینان آنها از علما و عرفا و خطبا و محدثین بزرگوار اسلامی آمده، همگی حاكی از آن است كه ماه رمضان و روزه این ماه، باید به عنوان یك مـنبع انرژیزا در گسـترهای وسیع، پهنههای روح و جسم ما را توان و نیرو بخشد و شور و شوق، بـیافریند و بـیداری و هشـیاری دهد و ما را به تأمل و تـفكر وا دارد؛ تمرین و ریاضت به ما بـیاموزد و ما را پرورش دهد تا با گذاشتن سدّی بزرگ در برابر سیل تـمنّیات نفسانی و نـیازهای اولیه مان، به خود آییم و به خود "هِی" بزنیم كه تو آن نیستی كه "هستی!" تو آنی كه "باید باشی!" این "باید بودنْ" را ما با خودداری از خوردن و آشامیدن، میآغازیم؛ ولی اگر از "آغاز"، نگذریم و برهوت روحمان را از زلال رمـضان آبـیاری نكنیم، مـصداق فرمایش پـیامبر(ص) خواهیم بود كه به زن روزهداری كه به كنیز خود ناسزا گفت، فرمود: "روزهات را افطار كن كه تو روزهدار نیستی!
امام سجاد(ع) یكی از راههایی را كه خدا برای در معرض احسان قرار گرفتن انسان، مقرر كرده، ماه رمضان مـعرفی میكند و این ماه را با اوصاف "صیام"، "سلام"، "طـهور"، "تمحیص"، "قیام" و "نزول قرآن" میستاید. شاید بـتوان در این نامها ترتیب مـنطقی یافـت؛ چرا كه در این ماه، روزه میگیریم (ماه صیام)، پس تسلیم امر خداییم (اسلام) و بر اثر روزه، در جسم و جان پاكیـزه میشویم (طهور)، پس از عهده امـتحان الهی بر میآییم (تمحیص) و به پا میخیزیم (قـیام) پس "صیام" با خود، "سلام" یعنی تسلیم در برابر امر الهی را دارد و "تسلیم" در برابر امر الهی موجب "طهور" تن و جان ماست، و این "تمحیص" است یعنی آزمایش شدن و از آزمایش پیروز درآمدن كه همه اینها به "قیام" و ایستادگی در همه شئون زندگی میانجامد و این همه، آثار و بركات "نزول قرآن" در این ماه است.
ماه نزول قرآن یعنی ماه تمام اسلام و شریعت و قانون؛ ماهی كه كار سازندگی انـسان والا و به تعبیر قرآن "خلیفه خدا" سامان مییابد و اینكار عظیم، با اراده آزاد خود انـسان، انجام مییابد. ارادهای كه ویژه انسان است و هیچ پدیدهای جز او ـ تا آنجا كه میدانیم ـ چنین هدیهای را از كارگزار هستی دریافت نكرده است.
رمضان را بهار عبادت گـفتهاند. پس "هـمیشه بهار" است! از امام راحل(ره) به یاد داریم كه ضیافت رمضان را "ضیافت معنوی" خواندند و این تعبیر میتواند مساوی با تعبیر "بهار عبادت" باشد. مگر نه آن است كه در بهار، سفره زیبای طببیعت برای میهمانیِ دیده و دل پهن است، اما خبری از مـیوههای رنگارنگ تابستانی نیست! گویی در بهار، طبیعت، میهمانی مادیِ "معنوی گونهای" ترتیب داده: نسیم دلنواز بهاری، طراوت گسترده در فضای زندگی، عطر روح بخش گل و سبزه، منظره بدیع مرغزار و سبزهزار، همگی از شوریدگی عاشقانه طبیعت حكایت دارد.
عشق به رمضان، عشق به ماه "وحی"، عشق به ماه نزول قرآن بر قلب حضرت ختمی مرتبت است، یعنی عاشـقترین انسانها در هـمه پـهنه تاریـخ! و راستی چه عشقی والاتر و مقدستر از عشق به جمال "كل الجمال" هستی و آفریدگار زیبا آفرینی كه زیبایی، آفریده اوست و زیباپرستی و زیباپسندی انسان، زیبایی همه زیباییهاست. جهان اگر سراسر مظهر جلال و جمال حق باشد ـ كه هست ـ ولی اگر "انسان"ی وجود نداشته باشد كه زیبایی را دریابد و بدان عشق ورزد، لغو نخواهد بود؟ از این رو و به دلایل دیگر است كه انسان مقصد و مقصود آفرینش نامیده شده است. در حدیث قدسی آمده است: "یابن آدم! خلقت الاشیاء لاجلك و خلقتك لاجلی: ای فرزند آدم! همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خودم آفریدم."
آری، مـقصد جهان، انسان است و مـقصد انسان، خدای انسان و جهان. و سرگردان و در عذابِ جاودانند انسانهای بخت برگشـتهای كه عالم و آدم را به جای خدای عالم و آدم، معشوق و مـعبود خویش میگیرند و در راه این معبودهای فانی تلاش میكنند و سرانجام، هم خودشان وهم معبودها و معشوقهاشان، آتشگیره دوزخ میشوند: "انّكم و ما تعبدون من دون الله حصب جهنم انتم لها واردون: شما و هر آنچه به جز خدا میپرستید، هیمه دوزخید كه بدان در میآیید!"
دوزخ چیست جز دوری از حریم قدس"الله" و فقدان شرف وصال محبوب حقیقی؟ و چه چیز جانسوزتر و ویرانگرتر از آنكه هنگامی كه پرده از پیش چشم انسان به یك سو رود و علایق و روابط و پیوندهایش با همه آنچه دوست میداشت و میپرستید، بریده شود و خود را در محاصره همه سویه دشـمنان آشـتیناپذیری ببیند كه در جـوهره وجود و ساختار خود، با او لحظه به لحظه در سـتیزند و آن به آن، او را در حصار آهنین و آتشین خود میگیرند تا كیفرش دهند و به گناه آنكه با خالـق هستی به دشمنی برخاسـته بوده، نابودش سازند؛ ولی او نابود شـدنی نیست: "و یأتیه الموت من كلّ مكان و ما هو بمیّت و من ورائه عذاب غلیظ: مرگ از هر سو، به طرفش میآید؛ ولی نمیمیرد و در پشتسر، عذابی انبوه دارد."
چه زیبا فرمود امام معصوم كه: هرچه از عذاب جهنم تصویر كردهاند، همگی تجسم و تحقق خارجی همین دوری از وصال معبود است و بهشت نیز، چیزی جز وصال به محبوب جاودانه نیست: "الا و لیس لانفسكم ثمن الا الجنّه، الا فلا تبیعوها بغیرها: هان كه جانتان بهایی جز بـهشت ندارد؛ هشدار كه آن را جز در برابر بـهشت مفروشید!" و مگر بهشت چیست جز مقام قرب و وصال به جمال "كل الجمال" هستی و شیدایی در برابر خالق كل.
نظر شما