به گزارش خبرنگار کتاب شبستان ، «دست در دست هم پاریس را زیر پا گذاشتیم. از تروکادرو تا جزیره ی سپته در امتداد رود سن رفتیم.عصر فوق العاده ای بود ، هوا گرم بود و نور ملایم. خورشید خیال غروب کردن نداشت. مثل دو توریست بودیم بیخیال شگفت زده، کت هاروی شانه و انگشت ها گره خورده در یکدیگر....»
آن چه خواندید قسمتی از کتاب «دوستش داشتم» نوشته ی « آنا گاوالدا» است که روایتگر زندگی زنی به نام « کلوئه» است که همسرش او و دو دخترش را به خاطر معشوقهاش ترک میکند. کلوئه که عاشق شوهرش «آدرین» می باشد و به خاطر او همه کار کرده در بهت و حیرت و نپذیرفتن این حادثه است و بعد از آن در خشم و احساس ناتوانی و طرد شدن و تنهایی و عجز میماند و پس از اینکه شوهرش ان ها را ترک می کند به همراه فرزندانش راهی خانه ی پدرشوهرش «پی یر» که او نیز پیرمردی خشک و آرام است ، می گردد.
پس از اقامت زن جوان در خانه ی پدر پیر همسرش؛ «پی یر» در گفتوگویی طولانی با کلوئه ماجرای عشق خودش را بازگو میکند و اشتباهاتش در راه این عشق را به خاطر میآورد عشق او به زنی که مترجم او در یک عقد قرارداد تجاری بوده و ارتباط عاشقانه ای که پنج سال طول کشیده اما نهایتاً پییر همسر و فرزندانش را رها نکرده تا با ماتیلد زندگی کند و به خانواده خود پایبند مانده..... و کلوئه که با شندین این داستان عقیده اش را درباره ی زندگی و رها شدن از سوی همسرش تغییر می دهد....
کتاب پیش رو که اثری سراسر احساس است در واقع رمانی است که با موضوع جدایی و باور به اینکه زندگی هیچکس با جدایی به پایان نمیرسد .
گفتنی است کتاب حاضر را انتشارت ماهی در قطع جیبی و 176 و بهای 8 هزار و پانصد تومان برای نهمین بار تجدید چاپ و روانه ی بازار کرده است.
نظر شما