به گزارش گروه مهدویت خبرگزاری شبستان، پیش از این گفتیم که انیمیشن هایی که بر اساس الهیات یهودی- مسیحی ساخته می شود، دو دسته هستند؛ آپوکالیپس (آخرالزمانی) و پست آپوکالیپس (فرا آخرالزمانی یا پسا آخرالزمانی) و از این میان بیشتر درباره انیمیشن های گروه اول تبلیغ می شود و بحث ما نیز درباره همین گروه اول از انیمیشن ها و فیلم ها است.
همچنین اشاره کردیم که منجی هایی که در این نوع انیمیشن ها مطرح می شود این مفهوم را به مخاطب القا می کنند که این افراد (منجی ها) مانند خود شما هستند حتی بسیار تنبل تر و بدتر؛ مانند انیمیشن «پاندای کونگ فوکار» که در آن، پاندا ، یک منجی نجات بخش است اما این منجی در ابتدا یک بچه بی خاصیت است که حتی در کارهای شخصی خود دچار مشکل می شود. اما وقتی به عنوان جنجگوی اژدها انتخاب می شود اتفاقاتی برای او می افتد که تلاش می کند تا آن جایگاه را کسب کند.
و اکنون بخش سوم از گفت و گوی مفصل خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام علی قهرمانی، مدیر موسسه ندای فطرت و عضو انجمن سواد رسانه ای دفتر تبلیغات حوزه به حضورتان ارسال می شود:
نگاه تنزل دادن شخصیت منجی تا حد پایین ترین سطح افراد جامعه از کجا ناشی می شود؟
یکی از زیربناهای فکری این نوع انیمیشن ها این است که در الهیات یهود معتقدند که منجی هنوز متولد نشده و لذا نمی دانند که منجی چه کسی است بنابراین به دنبال آن هستند که منجی ای را که خود می خواهند، تولید کنند. این موضوع را نیز سال ها پیش در سه گانه ماتریکس (قسمت اول آن) اعتراف کرده و لو دادند که هدف و برنامه آنها چیست.
در الهیات یهود این اعتقاد به شکل پررنگ دیده می شود که «منجی هنوز متولد نشده و ما باید آن را خودمان بسازیم». این باور را در انیمیشن ها به این شیوه دنبال می کنند که منجی کسی نیست جز تو یا امثال تو!! نمونه این تلقین را نیز می توان به عنوان مثال در فیلم مرد عنکبوتی یا سایر انیمیشن ها دید.
اولین ویژگی این انیمیشن ها این است که منجی به عنوان یکی از افراد پایین جامعه نشان داده می شود که گاه حتی اصل و نسب درست و حسابی ندارد یا حتی اصولا اصل و نسبی ندارد مانند «آواتار» که در آن، منجی اصولا پدر و مادری ندارد.
این منجی های خودساخته در انیمیشن ها معمولا چه ویژگی هایی دارند؟
یکی از ویژگی های آنها «قدرت درون» است که در مقابل بحث «معجزه» قرار می گیرد. قدرتی که از درون انسان ساطع می شود نه اینکه از عالم بالا بر او نازل و اعطا شود. این «قدرت درونی» با شیوه های مختلفی به دست می آید؛ گاهی به این شکل است که فرد این قدرت را با حرکات و آیین های ورزشی کسب می کند (به عنوان مثال در آواتار)
دلیل تاکید ما بر لفظ «آیین های ورزشی» به این دلیل است که در برخی مکاتب شرقی حرکات ورزشی نوعی آیین عبادی محسوب می شود و آنها احساس می کنند که این حرکات در فرآیند تزکیه اخلاق نیز موثر هستند و در عین حال بحث های رزمی را نیز در خود دارند یعنی همزمان که فرد با دیگران می جنگد در واقع با نفس خود نیز مبارزه می کند و صرفا حرکات نمایشی نیست بلکه حرکات ورزشی آیینی و عبادی است.
بنابراین «این قدرت» گاهی از درون انسان می جوشد و با مدیتیشن یا تمرین و مراقبه به دست می آید و گاه نیز این «قدرت درونی» شاخه ای از سحر و جادو است: به عنوان مثال در «هری پاتر» می بینید که فرد با یک پدیده جادویی که در طبیعت وجود دارد و به کمک آن، این قدرت را به درون خود انتقال داده و صاحب آن می شود.
از دیگر ویژگی هایی که منجی های مطرح در این انیمیشن ها دارند بحث نجات بخشی آنها است که این فرد در «نجات بخشی» همه عالم فعال است و نگرش جهانی دارد. یعنی منجی ها افرادی هستند که به دنبال نجات دنیا بوده و می خواهند مردم را از بدها و بدی ها نجات دهند که در برخی انیمیشن ها این بدها همان اسلام است مانند انیمیشن «ماتریکس» و در برخی مولفه ها اینگونه نیست و خیلی عام تر مطرح می شود. اما به هر حال مولفه هایی را طرح می کنند که بعدها با انیمیشن ها و فیلم های دیگر آن بدها و بدی ها را به اسلام منتسب کنند. به عبارت دبگر شاید در حال حاضر این مولفه ها خیلی خنثی و کمرنگ باشد اما به کمک سایر انیمیشن ها و فیلم ها آرام آرام دایره را تنگ تر کرده و به مخاطب چنین القاء خواهند کرد که آنچه که پیشتر دیده بودی و مصداق بدی بود، همین اسلام است که ما امروز به تو نشان می دهیم.
آیا قدرت درون در مقابل آموزه های اسلامی مانند وحی قرار نمی گیرد؟
نه تنها در مقابل آموزه های اسلامی بلکه در مقابل آموزه های تمام ادیان آسمانی قرار می گیرد و فقط شامل اسلام نمی شود. شما شریعت یهود را در نظر بگیرید که تا چه حد با جادو و سحر مخالف است و چه احکام سخت و شدیدی را در مورد جادو و جادوگری دارد. شاید هیچ دینی به اندازه یهود در این باره احکام سخت ندارد! اما آنها با نام عرفان و معنویتِ یهود چیزهایی را ترویج کردند که اصولا با شریعت یهود همخوانی ندارد.
«کابالا» که ادعای عرفان یهودی را دارد سراسر جادو است. آنها برای اینکه بتوانند جادو را در میان افراد مومن به شریعت یهود نهادینه کنند این گونه القا کردند که دو نوع جادو وجود دارد؛ جادوی سیاه و جادوی سفید!! چیزی که شما در فیلم «هری پاتر» آن را می بینید. آنها چنین القاء می کنند که فقط «جادوی سیاه»، پلید و بد است اما «جادوی سفید» بسیار هم خوب است. آنها به این بهانه پای جادو را در میان متشرعان یهود نیز باز کردند و آنها را به این باور رساندند که جادو اگر سیاه و شیطانی باشد، بد است.
در حالی که جادو، سیاه و سفید ندارد بلکه عمل شیطان است و تقسیم کردن آن به «جادوی رحمانی» و «جادوی شیطانی» معنا و مفهومی ندارد اما آنها با این نوع خدعه ها به دنبال این بودند که متشرعان یهود را نیز به سمت خود بکشانند و متاسفانه موفق شدند و امروز بسیاری از افراد متشرع به دین یهود به جادو اعتقاد پیدا کرده اند. نکته جالب آن است که در همه انیمیشن ها همه منجی ها نیز از قدرت جادویی برخوردار هستند.
نظر شما درباره پخش این نوع انیمیشن ها و فیلم ها رسانه ملی چیست؟
صدا و سیمای ما بدون هیچ نوع آگاهی این نوع انیمیشن ها و فیلم ها را پخش می کند. فیلم هایی که در آن قدرت برتر جهان قدرت جادو معرفی می شود در حالی که قدرت برتر در دین و در نگاه ما قدرت خدا و معجزات الهی است و این دو در مقابل هم قرار می گیرند. امروز اگر کار جدی در این عرصه انجام نشود مخاطبان و به خصوص کودکان ما که تا این حد برای تربیت آنها متحمل زحمت می شویم بعد از مدتی ناخواسته به این نتیجه می رسند که قدرت در دنیا چیزی جز جادو نیست(چون تحلیلی ندارند) و معجزه نیز تا حد یک جادو در ذهن آنها تنزل یافته و پایین می آید و آنچه که از معجزات پیامبران نیز شنیده اند مفهوم جادو پیدا خواهد کرد.
امروز ادبیاتی که در جامعه ما حاکم است این گونه است که وقتی می خواهیم از شدت شگفت انگیز بودن چیزی صحبت کنیم می گوییم (خیلی جادویی) است. به عبارت دیگر ما خود نیز پذیرفته ایم که جادو یک چیز بسیار شگفت انگیز و بالا و برتر است. اگر 10 سال بعد کودکان ما با این فرهنگ رشد کنند به چه نتیجه ای خواهند رسید؟ اینکه قدرتی بالاتر از جادو وجود ندارد و معجزه پیامبران نیز چیزی جز جادو نیست چون چیزی غیر از این به آنها گفته نشده است.
نظر شما