سهروردی نگاه یک حکیمِ فقیه را به اجتهاد نشان داد

خبرگزاری شبستان: آیت الله محقق داماد با اشاره به کتاب سهروردی در حوزه اصول فقه، گفت: این اثر و نگرش سهروردی به اصول فقه، نگاه حکیمانه یک فقیه به اجتهاد را روشن می کند. این اثر نشان می دهد وقتی یک فقیه حکیم باشد چه طور به اجتهاد می نگرد.

به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، همایش بزرگداشت روز شیخ اشراق، عصر سه شنبه، 5 مردادماه در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با حضور جمعی از اساتید حوزه فلسفه اسلامی، اصحاب فکر و اندیشه و علاقه مندان برگزار شد.

 

در این همایش چهره هایی چون دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، دکتر غلامرضا اعوانی، آیت الله مصطفی محقق داماد، حجت الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه سخنرانی داشتند که در ادامه مشروح سخنان این اساتید طی سلسله گزارش هایی ارایه می شود.

 

آیت الله محقق داماد در این همایش به عنوان دومین سخنران با عنوان «اصول فقه سهروردی» به ارایه مباحث خود پرداخت.

 

وی در ابتدای سخنرانی خود با بیان اینکه نام سهروردی با حکمت الاشراق عجین شده است، گفت: این پیوند به گونه ای است که گویی او را از هر حوزه دیگری جدا کرده اند که البته این رویکرد در ادبیات سنتی ما نیز وجود دارد که اگر کسی در یک حوزه مطرح شود سایر قابلیت های او نیز تحت الشعاع آن قرار می گیرد.

 

محقق داماد در ادامه با بیان اینکه نام سهروردی با حکمت اشراق مانوس است، اظهار کرد: گویی کسی انتظار ندارد او اصول فقه بداند در حالی که 9 سال قبل رساله ای از او در دانشگاه ریاض منتشر شد که به اتفاق آرا همه پذیرفتند که این رساله برای سهروردی است و نام آن رساله «التنقیح فی اصول الفقه» بود.

 

وی افزود: واقعیت آن است که نام برخی علوم علم اسلامی است ولی در واقع در بستر ادبیات اسلامی رشد کرده اند و این گونه نیست که ابداعش از تاریخ اسلام باشد حتی علم نحو؛ اما ریشه علم اصول فقه در اسلام است و به هیچ عنوان از خارج نیامده است. ابن خلدون به غلط در کتاب «مقدمه» عنوان می کند: علم اصول را شافعه‌ ای ابداع کرده است اما بعضی از شیعیان قواعدی را از احادیث امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) استخراج کردند که حکایت از این مهم دارد که علم اصول از این دو امام است و اساسا علم اصول یک سری قواعد عقلی را به خدمت فقاهت درآورده و کتاب شیخ اشراق که عنوان شد نگاه یک حکیم نسبت به فقاهت است. این کتاب برای اولین بار از سوی دکتر عیاض بن نامی السلمی در سال 1418 در دانشگاه ریاض منتشر شد.

 

این پژوهشگر با اشاره به برخی مباحث این کتاب گفت: این اثر نشان می دهد وقتی یک فقیه حکیم باشد چه طور به اجتهاد نگاه می کند. البته من به دنبال این بودم که چرا سهروردی این کتاب را نوشت که پاسخ خود را در مقدمه این اثر دیدم که چنین نوشته بود: «شما دوستان من اصرار ورزیدید و از من خواستید مختصری از علم اصول فقه که از اشرف و افضل علوم دینی است ولی برخی از ابناء عصر آن را آغشته به مباحث جدلی کرده‌ اند و بر آستانش معتکف شده‌ اند و از سایر علوم اعم از عقلی و نقلی رویگردانده‌ اند برایتان آماده کنم و من درخواست شما را اجابت کردم و در این کتاب مختصری از اصول فقه را به دور از حشو و زوائد و مباحث عقلانی آن آماده کردم» .

 

وی در بخش پایانی مباحث خود عنوان کرد: تمامی اصولیین، احکام را به احکام خمسه تقسیم کرده اند ولی سهروردی احکام را به دو بخش حلال و حرام تقسیم کرده است.

 

اما در ادامه و پس از ارایه مباحث آیت الله محقق داماد، نوبت به سخنرانی دکتر غلامرضا اعوانی با موضوع «جمع بین حکمت قرآنی و برهانی» رسید. وی در ابتدای مباحث خود با بیان اینکه جهان بینی های دینی امروز بسیار رواج یافته است، گفت: در این میان جمع بین حکمت برهانی و قرآن از مسایلی است که مطرح می شود و در مورد آن نظرات مختلفی وجود دارد.

 

وی گفت: بسیاری از مسایل امروز اسلام به این مساله برمی گردد، اول اینکه قرآن حکمت است و روی حکمت تاکید فراوانی دارد. بسیاری از چیزها در دنیا قلیل است ولی قلیل حکمت کثیر است و این را فقط اولوالالباب درک می کنند.

 

اعوانی افزود: با این وصف فهم دین به عنوان حکمت بسیار مهم است در نتیجه حکمت واژه ای است که مانند سهروردی به غربت گرفتار شده است. اما اگر بخواهیم بدانیم که حکمت چیست و چه معنایی دارد باید بگویم حکمت کشف حقایق اشیا است. کشف حقایق از مبادی حقیقی آنها خاصه مبدا اول یعنی حکیم کسی است که باید به مبداء اول برسد و همه را از دید مبداء اول برساند.

 

وی با بیان اینکه پرسش از مبداء المبادی یکی از مهمترین سوالات حکما بوده است، ابراز کرد: حکمت به دو بخش حکمت بحثی و برهانی و حکمت ذوقی و عرفانی تقسیم می‌ شود. ابن ‌سینا استاد حکمت برهانی است اما با حکمت المشرقییه خودش، راه بین حکمت برهانی و ذوقی را هموار کرده است.

 

این پژوهشگر تصریح کرد: اما در مقابل ابن سینا، غزالی قرار دارد کسی که راه تکفیر را در عالم اسلام رواج داد و مسیر میان حکمت بحثی و ذوقی را بست. در این میان کسی که توانست راه درست را نشان دهد سهروردی بود اما غیر از عالم اسلام کسی که توانست راه درست را نشان دهد و به درستی میان حکمت ذوقی و حکمت بحثی را جمع کند افلاطون بود.

 

این پژوهشگر افزود: اما بهترین راه حکمت قرآنی، روش حکمای اسلام است. روش حکمت با روش کلام تفاوت فراوانی دارد چراکه کلام مبادی را مسلم گرفته و برای آن به روش‌ های مختلف، استدلال می‌ کند اما حکمت، برهان ذکر کرده و اگر بخواهد برای هر برهان آیات و روایات را ارایه می کند.

 

وی در پایان با بیان اینکه خودشناسی مسال مهم در حکمت قدیم بوده است، یادآور شد: سهروردی به حکمت توجه خاص کرد و خودشناسی از مسایل مهم او بوده است.

 

 

 

کد خبر 561367

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha