به گزارش خبرنگار شبستان، خسرو آقایاری، نویسنده و کارشناس حوزه ادبیات داستانی و شعر نوجوان عصر دیروز در نشست بررسی تحولات نقد ادبی ادبیات کودک و نوجوان از دهه 60 تا به امروز که در سرای اهل قلم برگزار شد، گفت: معلم هستم و سعی کردم به وظیفه معلمی ام عمل کنم. اواخر سال 56 وارد آموزش و پرورش شدم و پایه های مختلف ابتدایی را تدریس کردم. در کنار کار معلمی مسئول کتابخانه مدرسه توحید شدم و تجربیات خوبی در کنار بچه ها کسب کردم.
آقایاری ادامه داد: سال 57 کتابخانه اداره کل آموزش و پرورش منطقه 4 را به من دادند و 300 مدرسه را در اختیار داشتم، مربیان مدارس را جمع می کردم و جلسات نقد ادبی را آغاز کردم. آرشیو نقد ادبی که در آموزش و پرورش طی سال ها جمع آوری کرده بودم در سال 74 با تغییر وزیر آموزش و پرورش معدوم شد و من نتوانستم آن آرشیو را پیدا کنم.
این نویسنده و شاعر تصریح کرد: من متمرکز بودم که تاریخچه ادبیات کودک و نوجوان را مدون کنم. وقتی آرشیو معدوم شد یادداشت هایم را از دست دادم اما نگاه کلی را داشتم و شروع به نقدهای تک مورد کردم که در مجلاتی مانند مجله رشد چاپ می شد.
وی با بیان اینکه من جریان نقد را با جریان تولید آمیخته نگاه می کنم، عنوان کرد: سوال این است که با رویکردی که ما تاکنون داشتیم می توانیم نقد داشته باشیم، من می گویم نه، وقتی نظام عقلانی منسجمی نداریم نمی توانیم نقد داشته باشیم.
آقایاری با اشاره به اینکه پدیده انقلاب و دفاع مقدس همه چیز را تحت الشعاع قرار داد، بیان کرد: جریان زیبایی در آن دوران اتفاق افتاد. من اولین بار با اسم هایی برخورد کردم که 17 نفر به خاطر همراهی با انقلاب وارد ادبیات کودک و نوجوان شدند، اثری تولید کردند و رفتند. برخی از آنها را پیدا کردم دیدم که نقاش، نجار و مکانیک هستند و خواسته اند که تجربیات خود را از طریق کتاب به بچه ها منتقل کنند.
این کارشناس حوزه ادبیات داستانی تصریح کرد: ما قبل از انقلاب دو جریان مسلط در ادبیات کودک و نوجوان داشتیم، شورای کتاب کودک و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. در یک دوره ای من کانون را با حرکات ناشرانی مثل پدیده و طلایی در یک سو می بینم.
وی با بیان اینکه نقد ما بیشتر تحلیل است، اظهار داشت: قبل از انقلاب بزرگترین جریانی که منتهی به نقد می شد دیدگاه صمد بهرنگی و نادر ابراهیمی بود. بعد از انقلاب دو ثقل عمده داریم که جریان ها را متاثر می کنند یکی انقلاب اسلامی و دیگری دفاع مقدس.
آقایاری خاطرنشان کرد: طبق آماری که گرفتم معلوم شد 83 درصد کتاب های کودک بین سال های 57 تا 65 متعلق به داستان های اخلاقی مدرسه، آموزش الفبا، آموزش نقاشی، رنگ آمیزی و آموزش زبان بود در صورتی که کارشناسان تربیتی می گویند دنیای کودکان فانتزی و غیر واقعی است این یعنی 83 درصد تولیدات کودک و نوجوان رئال بوده و ما به نیاز بچه ها پاسخ درخور ندادیم.
این نویسنده با اشاره به اینکه نقد یک پیش نیاز به نام نظریه دارد، بیان کرد: نظام عقلانیت ذیل نظریه است، بحث جدی ما تقابل دو نظام عقلانیت است یعنی نظام عقلانیت دنیای غرب و نظام عقلانیت دنیای دینی. نظام عقلانیت دنیای غرب خودش را تبیین کرده است. نظام عقلانیت غرب قاعدتا منطبق بر نظام عقلانیت دینی ما نیست.
آقایاری خاطرنشان کرد: ما نظام اقتصادی دنیای غرب را می پذیریم اما آن را به ساحتش ارجاع نمی دهیم، ما نظام هنری و ادبی غرب را پذیرفتیم اما آن را به خاستگاه فرهنگی اش ارجاع نمی دهیم زیرا اگر ارجاع را عینی کنیم معلوم می شود خیلی از دیدگاه ها با مبانی دینی ما تعارض دارد.
وی با بیان اینکه ما قطب نمای دنیای غرب را به دست گرفته ایم، عنوان کرد: این قطب نما، کعبه نما و قبله نما نیست. این قطب نما کعبه دنیای غرب را نشان می دهد، ما با این قطب نما می خواهیم به غایت خود بیندیشیم و این نشدنی است. متاسفانه مکتب نقدی که داریم شناسنامه غربی دارد.
نظر شما