گناه، میان ما و رحمت الهى، حجاب مى‌شود و استغفار این حجاب را برمی دارد

گناه، میان ما و رحمت و تفضّلات الهى ، حجاب مى‌شود. و استغفار ، این حجاب را برمى‌دارد و راه رحمت و تفضّل خدا به سوى ما باز مى‌شود. این، فایده استغفار است.

خبرگزاری شبستان: پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در نظر دارد در ایام ماه مبارک رمضان، به صورت روزانه گفتار و توصیه‌هایی اخلاقی از رهبر معظم انقلاب را منتشر کند. این رهنمودها تحت عنوان «سی روز، سی گفتار» و در سحرگاه ایام ماه مبارک بر روی خروجی سایت قرار می گیرد.

قال‌اللَّه‌الحکیم فى کتابه: بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم. «و من یعمل سوء أو یظلم نفسه ثمّ یستغفراللَّه یجداللَّه غفوراً رحیما»
در دعایى که در روزهاى ماه مبارک رمضان وارد شده، آمده است «و هذا شهرالإنابة و هذا شهر التوبة و هذا شهر العتق من النّار» این ماه، ماه توبه، استغفار و بازگشت به خداست.
استغفار، یعنى طلب مغفرت و آمرزش الهى براى گناهان. این استغفار اگر درست انجام شود، باب برکات الهى را به روى انسان باز مى‌کند. تمام آنچه که یک فرد یا یک جامعه انسانى از الطاف الهى نیاز دارد- از تفضّلات الهى، رحمت، نورانیت، هدایت الهی، توفیق از سوى پروردگار، کمک در کار‌ها، فتوح در میدان‌هاى گوناگون- به ‌وسیله گناهانى که ما انجام مى‌دهیم، راهش بسته مى‌شود. گناه، میان ما و رحمت و تفضّلات الهى، حجاب مى‌شود. استغفار، این حجاب را برمى‌دارد و راه رحمت و تفضّل خدا به سوى ما باز مى‌شود. این، فایده استغفار است. لذا شما چند جا در آیات قرآن ملاحظه مى‌کنید که براى استغفار، فواید دنیوى و گاهى فواید اخروى، مترتّب دانسته شده است. به عنوان مثال: «استغفروا ربّکم ثم توبوا إلیه... یرسل السّماء علیکم مدرارا» و مواردی از این قبیل. همه این موارد به این شکل قابل فهم و قابل توجیه است که راه این تفضّلات الهى، به برکت استغفار، به سوى دل و جسم انسان و جامعه انسانى باز مى‌شود. لذا استغفار مهم است.


گناه، جنبه معنویت انسان را از شفّافیت مى‌اندازد و او را به حیوانات نزدیک مى‌کند
خودِ استغفار، در واقع جزئى از توبه است. توبه هم یعنى بازگشت به سوى خدا. بنابراین، یکى از ارکان توبه، استغفار است؛ یعنى طلب آمرزش از خداى متعال. این، یکى از نعمت‌هاى بزرگ الهى است. یعنى خداوند متعال، باب توبه را به روى بندگان باز کرده است، تا آن‌ها بتوانند در راه کمال پیش بروند و گناه زمین‌گیرشان نکند؛ چون گناه، انسان را از اوج اعتلاى انسانى ساقط مى‌کند. هر کدام از گناهان، ضربه‌اى به روح انسان، صفاى انسانى، معنویت و اعتزاز روحى وارد مى‌آورند و شفّافیت روح انسان را از بین مى‌برند و آن را کدر مى‌کنند. گناه، آن جنبه معنویتى را که در انسان است و مایه تمایز انسان با بقیه موجودات این عالم مادّه است، از شفّافیت مى‌اندازد و او را به حیوانات و جمادات نزدیک مى‌کند.
گناهان در زندگى انسان، علاوه بر این جنبه معنوى، عدم موفّقیت‌هایى را نیز به بار مى‌آورند. بسیارى از میدان‌هاى تحرّک بشرى وجود دارد که انسان به‌خاطر گناهانى که از او سرزده است، در آن‌ها ناکام مى‌شود. این‌ها البته توجیه علمى و فلسفى و روانى هم دارد؛ صرف تعبّد یا بیان الفاظ نیست. چطور مى‌شود که گناه، انسان را زمین‌گیر مى‌کند؟ مثلاً در جنگ اُحد، به‌خاطر کوتاهى و تقصیر جمعى از مسلمین، پیروزى اوّلیه تبدیل به شکست شد. یعنى مسلمین، اوّل پیروز شدند، اما بعد کماندارانى که باید در شکاف کوه مى‌نشستند و پشت جبهه را نفوذناپذیر مى‌کردند، به طمع غنیمت، سنگر خود را‌‌ رها کردند و به‌طرف میدان آمدند و دشمن با یک شبیخون و حمله‌اى غافلگیرانه از پشت، مسلمانان را تار و مار کرد. شکست اُحد، از اینجا به‌وجود آمد.


شیطان انسان را به کمک کارهایى که قبلاً انجام داده است، به لغزش وا می‌دارد
در سوره آل‌عمران، شاید ده، دوازده آیه و یا بیشتر، راجع به همین قضیه شکست است. چون مسلمانان از نظر روحى به‌شدّت متلاطم و ناآرام بودند و این شکست برایشان خیلى سنگین تمام شده بود، آیات قرآن هم آرامششان مى‌داد، هم هدایتشان مى‌کرد و هم به آن‌ها تفهیم مى‌نمود که چه شد شما این شکست را متحمّل شدید و این حادثه از کجا آمد. بعد به این آیه شریفه مى‌رسد که مى‌فرماید: «إنّ الذین تولّوا منکم یوم التقى الجمعان إنّما استزلهم الشیطان ببعض ما کسبوا». یعنى اینکه دیدید عدّه‌اى از شما در جنگ اُحد، پشت به دشمن کرده و تن به شکست دادند، مسأله این‌ها از قبل زمینه‌سازى شده بود. این‌ها اشکال درونى داشتند. شیطان این‌ها را به کمک کارهایى که قبلاً کرده بودند، به لغزش وادار کرد. یعنى گناهان قبلى، اثرش را در جبهه ظاهر مى‌کند؛ در جبهه نظامى، در جبهه سیاسى، در مقابله با دشمن، در کار سازندگى، در کار تعلیم و تربیت، آنجایى که استقامت لازم است، آنجایى که فهم و درک دقیق لازم است، آنجایى که انسان باید مثل فولاد بتواند ببرّد و پیش برود و موانع جلوِ او را نگیرد. البته گناهانى که توبه نصوح و استغفار حقیقى از آن‌ها حاصل نشده باشد.


حادثه و مصیبت، از آنچه خود شما با گناهان فراهم کردید، ناشى می‌شود
قرآن مى‌خواهد بگوید، تعجّبى ندارد که شما شکست خوردید و در جبهه جنگ، برایتان مشکلى پیش‌آمد. از این قبیل مسائل پیش مى‌آید و قبلاً هم پیش آمده است. مى‌فرماید: «و کأین من نبىّ قاتل معه ربیون کثیر فما وهنوا لما ‌أصابهم فى سبیل اللَّه و ما ضعفوا و مااستکانوا». یعنى چه خبر است؟ شما از اینکه در جنگ اُحد، شکستى برایتان پیش آمده است و عدّه‌اى کشته شده‌اند، همه متلاطم و ناراحت شده‌اید و بعضی‌ها احساس ضعف و یأس مى‌کنید. نه؛ براى پیامبران قبلى هم در میدان جنگ حوادثى پیش مى‌آمد که به‌خاطر آنچه که پیش مى‌آمد، احساس ضعف و سستى نمى‌کردند. بعد مى‌فرماید: «و ما کان قولهم إلّا أن قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى أمرنا». یعنى در گذشته، وقتى اصحاب و حواریون پیامبران در جنگ‌ها و حوادث گوناگون دچار مصیبتى مى‌شدند، روى دعا به جانب پروردگار مى‌نمودند و عرض مى‌کردند: «ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى‌امرنا»؛ خدایا! گناهان و زیاده‌روی‌ها و بى‌توجّهی‌هایى را که در کار خودمان کردیم، بیامرز. این، در واقع نشان مى‌دهد که حادثه و مصیبت، از آنچه که خود شما با گناهان فراهم کردید، ناشى مى‌شود. این، مسأله گناهان است. پس ببینید! گناهانى که انسان انجام مى‌دهد، تخلّف‌هاى گوناگون، کارهایى که ناشى از شهوترانى، دنیاطلبى، طمع‌ورزى و حرص ورزیدن به مال دنیا و چسبیدن به مقام دنیا و بخل نسبت به دارایی‌هاى موجود در دست آدمى و حسد، حرص و غضب است، به‌طور قطعى دو اثر در وجود انسان مى‌گذارد: یک اثر، معنوى است که روح را از روحانیت مى‌اندازد، از نورانیت خارج مى‌کند؛ معنویت را در انسان ضعیف مى‌کند و راه رحمت الهى را بر انسان مى‌بندد. اثر دیگر این است که در صحنه مبارزات اجتماعى، آنجایى که حرکت زندگى نیاز به پشتکار و مقاومت و نشان دادن اقتدار اراده انسان دارد، این گناهان گریبان انسان را مى‌گیرد و اگر عامل دیگرى نباشد که این ضعف را جبران کند، انسان را از پا درمى‌آورد. البته گاهى ممکن است عامل‌هاى دیگرى مثل یک صفت و یا کار خوب در انسان باشد که جبران کند. بحث بر سر آن موارد نیست؛ اما گناه، فى‌نفسه اثرش این است.


استغفار نعمت بزرگی است که خداوند به انسان عطا کرده است
آن‌وقت، خداى متعال نعمت بزرگى به انسان داده که نعمت مغفرت است و فرموده است اگر شما از این کارى که کردید پشیمان شدید، باب توبه و استغفار باز است. شما با گناهى که مرتکب مى‌شوید، مثل این است که زخمى به بدن خودتان زده و میکروبى را وارد بدنتان کرده باشید؛ بیمارى اجتناب‌ناپذیر است. اگر مى‌خواهید اثر این زخم و این بیمارى و این ضربه، در وجود شما از بین برود، خداى متعال بابى باز کرده و آن باب توبه و استغفار و انابه و بازگشت به خداست. اگر برگردید، خداى متعال جبران خواهد کرد. این، نعمت بزرگى است که خداى متعال به ما داده است.
در دعاى وداع ماه مبارک رمضان -که دعاى چهل‌وپنجم صحیفه سجادیه است- امام سجّاد (ع) به ذات مقدّس ربوبى عرض مى‌کند: «أنت الّذى فتحت لعبادک باباً إلى عفوک»؛ تو آن کسى هستى که به روى بندگانت، درى به عفو خودت باز کردى. «و سمیته التوبة»؛ و اسم آن باب را باب توبه گذاشتى. «و جعلت على ذلک الباب دلیلاً من وحیک لئلا یضلّوا عنه»؛ و یک راهنما هم از قرآن و وحى براى این در گذاشتى تا بندگان تو این در را گم نکنند. بعد از جملاتى مى‌فرماید: «فما عذر من اغفل دخول ذلک المنزل بعد فتح الباب و إقامة الدلیل»؛ انسان، دیگر عذرش چیست که از این درِ گشوده و از این مغفرت الهى، استفاده نکند! راه مغفرت الهى هم، استغفار -یعنى طلب مغفرت- است. از خدا باید مغفرت را بخواهید.

 

کسى که خداى متعال مى‌خواهد او را نیامرزد

حدیثى از نبىّ مکرّم اسلام دیدم که ایشان فرموده‌اند: «إن‌اللَّه تعالى یغفر للمذنبین إلّا من لایرید أن یغفر له». روزی پیامبر (ص) به اصحابش فرمود: خداى متعال گناهکاران را مى‌آمرزد؛ مگر آن کسى را که خواسته نیامرزد. بعد اصحاب سؤال مى‌کنند: «قالوا یا رسول‌اللَّه من الذى یرید أن لایغفر له»؛ آن کسى که خداى متعال مى‌خواهد او را نیامرزد، کیست؟ «قال من لایستغفر»؛ آن کسى که استغفار نمى‌کند. پس، استغفار کلید درِ توبه و مغفرت است. با استغفار، مى‌شود آمرزش الهى را به‌دست آورد. استغفار، این قدر اهمیت دارد.

خطبه‌هاى نماز جمعه تهران‌؛ 28/10/75

پایان پیام/
 

کد خبر 57173

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha