به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: فلسفه را خرد دوستی می دانند. مشهور است نخستین بار سقراط واژه فلسفه را به کار برده است و زمانی که از او پرسیدند: «آیا تو فردی خِرَدمند هستی؟» وی پاسخ داد: «نه، اما خِرَددوست (Philosopher) هستم ».
از زمان سقراط تاکنون خردورزان مختلفی پا به عرصه وجود گذاشتند و اندیشه های فلسفی گوناگونی در جهان فرصت بروز و ظهور یافت. بسیاری از صاحبان فکر و تعقل توانستند اندیشه خود را به سان تکیه گاهی سترگ برای آیندگان مطرح کنند که نمونه های فراوانی از آنان را می توانیم در تاریخ شکوهمند ایران یاد کنیم. بزرگانی چون ابن سینا، فارابی، سهروردی، ملاصدرا و بسیاری دیگر از فلاسفه بزرگ این مرز و بوم. در این میان اندیشمندان مغرب زمین نیز در رشته فلسفه مباحث فراوانی را مطرح کردند و نوآوری های قابل توجهی را در حوز ه های مختلف فکری به میدان آوردند.
با این وجود اما و با تمام اینکه فلاسفه همواره تلاش داشتند که درست اندیشیدن و روش صحیح فکر کردن را به پیروان خود بیاموزند، اما باز هم در طول تاریخ شاهد بودیم که بسیاری ذیل همین بی فکری ها در بن بست جهل و نادانی گرفتار شدند و بعضا دیدگاه های مغایر با شأن انسانی را بیان کردند. اینجاست که به این نتیجه می رسیم که تحقق فلسفه ورزی در هر جامعه که غایت فلاسفه ادوار مختلف در جهان است تنها شاهراه موفقیت یک اجتماع خواهد بود. اما سوال آن است که برای خردورزی و خرد دوستی باید چه بهایی پرداخت و اساسا این مهم در ایجاد عقلانیت و اعتدال در جهان چه نقشی بازی می کند.
برای بررسی این مباحث و به مناسبت فرارسیدن روز جهانی فلسفه، با دکتر محمد سعیدی مهر به گفت وگو نشسته ایم. وی مدیر گروه فلسفه دانشگاه تربیت مدرس است و تاکنون علاوه بر تدریس شاخه های مختلف رشته فلسفه، مقالات و کتابهای متعددی را به رشته تحریر در آورده است که از آن جمله می توان به کتابهای آموزش کلام، علم پيشين الهي و اختيار انسان، فلسفه دین، و ضرورت، دلالت و جهان های ممکن اشاره داشت. در ادامه این گفت وگو را می خوانید:
به عنوان نخستین پرسش؛ اساسا فلسفه به عنوان علم مادر چگونه می تواند عقلانیت و اعتدال را در جهان معاصر رقم زند؟
قبل از پاسخ به این پرسش، مقدمه ای را به عنوان دیباچه بحث بیان می کنم. همان طور که می دانیم برای فلسفه تعاریف مختلفی در طول تاریخ ارایه شده است و دیدگاه های متفاوتی در باب چیستی فلسفه میان صاحب نظران وجود دارد. در برخی موارد این اختلافات بسیار اساسی و جدی است ولی با این وجود به نظر می رسد ، فیلسوفان و اندیشمندان در این که عقلانیت و خردورزی یکی از ارکان و مولفه های اساسی در اندیشه فلسفی است چندان اختلاف نظری با یکدیگر نداشته باشند.
از سوی دیگر مکاتب مختلف فلسفی چه در جهان اسلام و چه در غرب و همچنین در فلسفه های شرقی بر عنصر عقلانیت تاکید دارند. اساسا راه حل هایی که برای پرسش های فلسفی مطرح می شود و حتی قبل از آن شیوه هایی که فیلسوف به کمک آن به کشف پرسش های اساسی خود می رسد هیچ یک خالی از نوعی تعقل و خرد ورزی نیست. البته این به آن معنا نیست که در حوزه های دیگر خارج از گستره فلسفه با تفکر عقلانی سر و کار نداشته باشیم. به هرحال در دید بسیاری از فیلسوفان یکی از شاخص های اساسی و بلکه ذاتی انسان که او را از دیگر موجودات و به ویژه حیوانات جدا می کند شاخصه تعقل و خرد ورزی است و طبیعی است که ظهور این شاخصه اختصاص به حوزه فلسفه ندارد؛ با این حال گمان می رود که در حوزه فلسفه این ظرفیت و قابلیت قاعدتا باید در حد اعلای خودش به کار گرفته شود و فیلسوفانی موفق تر هستند که از ظرفیت های عقلی بیشتری برخوردار باشند و از آنها به بهترین نحو استفاده کنند.
در نتیجه فلسفه مهد و بستر عقلانیت و تعقل است و اگر بتوانیم تفکر فلسفی را در جوامع توسعه دهیم طبیعی است که پیامد مستقیم این کار نوعی ارتقا سطح خردورزی و عقلانیت در بین جوامع خواهد بود. البته شاید توقع اینکه زمانی برسد که سطح عمومی جامعه به یک حد اعلا و ایده آل از خردورزی برسد توقع دور از دسترس باشد. با این حال، این هدف که سطوح مختلف جامعه متناسب با ظرفیتهای عقلانی خود به درجاتی از عقلانیت نظری و عملی برسند قابل تامیین است.
اما در مورد مفهوم دوم یعنی اعتدال فکر می کنم این مولفه هم آغوش مفهوم عقلانیت است و این دو جدا از هم نیستند. معمولا افراط و تفریط که نقطه مقابل اعتدال است از سر جهل و جهالت و در واقع بر اثرغلبه ویژگی های غیر عقلانی بشر بر ویژگی عقلانی پدید می آید. لذا اگر عقلانیت را توسعه دهیم در واقع به دنبال اش طبیعتا اعتدال مطلوب در فرهنگ وکارکردهای اجتماعی خواهیم داشت. امروزه شاهدیم که تمام تفکرات افراطی تفکراتی اند که عقل ستیزی از شاخصه های اصلی آنها به شمارمی آید.
فلسفیدن را عاملی برای ارتقا سطح اندیشه در هر جامعه می دانند، با وجود این جایگاه اما آنچنان که باید فلسفی فکر نمی کنیم و یا شاید راه درست اندیشیدن را نمی دانیم. آیا مشکلات اجتماع ما ناشی از آن است که در کلاف استدلال های غیر منطقی گیر کرده ایم؟ ارزیابی تان چیست؟
معتقدم این مساله اگر تنها علت بروز چنین مشکلاتی نباشد اقلا یکی از علل نا به سامانی های اجتماعی ما به حساب می آید. بسیاری از مشکلات جامعه به نادرست اندیشیدن و تفکرهای غلط بر می گردد که ناشی از همین عدم گسترش تفکر فلسفی به معنای عام در سطح جامعه است.
مردم جامعه ما در بسیاری از موارد دچار مغالطه های استنتاجی می شوند؛ مغالطه های پنهانی که حتی خود شخص هم از آنها آگاهی شفافی ندارد و اگر به او گفته شود که سخنانت مغالطه است او بر می آشوبد و آشفته تر می شود و عکس العمل منفی نشان می دهد و این سخن را اتهام به خود تلقی می کند حال آنکه در واقع او نادانسته در حال مغالطه است.
بنابراین بخشی از تفکر عقلی و آموزه های درست اندیشیدن معطوف به آن است که ما از مغالطات روزمره دور باشیم، باید اول این مغالطات را بشناسیم و بدانیم که چگونه شکل می گیرند و سپس تمرین کنیم که این مغالطات انجام نشود. برای مثال در تبلیغات ناظر بر مصرف کالا که در سطوح مختلف در جامعه شاهد آن هستیم، فردی که مقداری ذهن فلسفی داشته باشد می تواند به راحتی تشخیص دهد که بسیاری از این تبلیغات محتوای مغالطه آمیزی دارند ولی چون سطح عمومی جامعه با آن مغالطات آشنا نیست تحت تاثیر این تبلیغات قرار می گیرد؛ البته این تبلیغات ممکن است در حوزه اقتصاد باشد و چندان لطمه نزند ولی اگر در حوزه فرهنگ و سیاست باشند ممکن است لطمه جدی به جامعه بزند.
پس تفکرفلسفی می تواند در برخی مقاطع از بروز بحران های اجتماعی جلویگری کند و اگر این سبک فکری به شکل جدی و به تدریج نهادینه و از حد شعار و بخش نامه و توصیه های اداری خارج شود تاثیر مثبت به سزایی بر جای می گذارد.
با توجه به آنچه که تاکنون عنوان کردید و از سوی دیگر اهمیت فلسفه در پیشبرد اهداف یک جامعه، تحلیل شما نسبت به وضعیت آموزش فلسفه به اجتماعِ مردم فارغ از دانشجویان و پژوهشگران حوزه فلسفه در راستای ترویج درست اندیشیدن در جامعه چیست؟
من به عنوان یک نفر که از دور نظاره گر هستم معتقدم وضعیت مطلوبی نداریم و به هرحال رسانه ها که یکی از ابزارهای مهم در این جهت هستند کار درخوری انجام نداده اند، البته اقداماتی صورت گرفته و برخی فیلم ها مضامین فلسفی خوبی دارند که به طور ضمنی به رشد تفکر فلسفی کمک می کند . از سوی دیگر برخی کتاب ها که برای عموم نوشته می شود تا حدی این نقیصه را جبران کند ولی طبیعتا کار بیشتری لازم است.
سال ها پیش پروژه ای با عنوان فلسفه برای کودکان در کشور ما آغاز شد که البته قبل از آن در کشورهای دیگری انجام و نهادینه شده بود. هدف اصلی این طرح نیز تا آن جا که من می فهمم، رشد تفکر نقدی و تحلیلی درمیان دانش آموزان بود. با این حال، با توجه به گستردگی فوق العاده این طرح، امکانات لازم فراهم نشده است که تمامی دانش آموزان مدارس بتوانند از آن بهره مند شوند و بیشتر در مدارس غیرانتفاعی دیده می شود. این برنامه می تواند به رشد روحیه تفکری و تفکر انتقادی و ژرف اندیشی کمک کند چرا که دانش آموزان امروزین فردای جامعه ما را شکل می دهند.
کمی فضای بحث را تغییر دهیم! توجه به اینکه در آستانه روز جهانی فلسفه قرار گرفته ایم در مقام مدیر گروه فلسفه دانشگاه تربیت مدرس از برنامه ها و اقداماتی که برای این روز در دانشکده در نظر گرفته اید بگویید.
ما از سه سال قبل به فکر افتادیم که همایش فلسفه دانشجویی را برگزار می کنیم. این همایش ویژه دانشجویان است و در روز همایش چکیده های مقالات دانشجویی که بعد از داوری پذیرفته شده اند از سوی دانشجویان ارایه می شود.
امسال نیز این همایش برگزار می شود و ما امروز چهارشنبه، 26 آبان ماه میزبان دانشجویان رشته فلسفه خواهیم بود. هدف ما از برگزاری این همایش ایجاد شادابی و طراوت فلسفی میان دانشجویان است، ضمن اینکه اغلب در سایر همایش هایی که برگزار می شود نوبت به دانشجویان برای ارایه مقاله نمی رسد و رسم آن است که عمدتاٌ اساتید پیشکسوت فلسفه سخنرانی کنند ولی این همایش صرفا به دانشجویان اختصاص داشته و زمان پرسش و پاسخ نیز هرچند به شکل محدود اما بعد از ارایه هر مقاله برنامه ریزی شده است. با این رویکرد می خواستیم تا دانشجوی فلسفه فرصت ارایه دیدگاه ها و گفت وگوهای فلسفی خود را داشته باشد.در همایش امسال، در قالب دو جلسه موازی دانشجویانی که مقاله آنها پذیرفته شده است، تعداد 30 مقاله به زبان های فارسی و انگلیسی ارایه خواهند کرد.
در پایان این گفت وگو از دریچه فکری یک فیلسوف چه آرزویی برای فلسفه دارید؟
آرزوی من این است که تفکر اصیل فلسفی در همه جوامع بشری در حد مطلوب و ایده آل گسترش یابد چه در سطح مدیران جوامع و کارگزاران و چه در سطح بدنه عمومی جوامع. اگر این اتفاق بیفتد فکر می کنم جهانی بهتر از آنچه که اکنون داریم در انتظار ما خواهد بود.
گفت وگو از: فاطمه فرامرزی
نظر شما